close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

زنان تاثیرگذار ایران: اشرف بهادرزاده

۵ اسفند ۱۳۹۵
شما در ایران وایر
خواندن در ۶ دقیقه
زنان تاثیرگذار ایران: اشرف بهادرزاده

تاریخ ایران و جهان به زندگی و سرنوشت چهره‌ها گره خورده است؛ هر یک خشتی گذاشته‌اند تا سقفی پدیدار شود؛ خشت‌هایی که گاه به قیمت زندگی و جانشان تمام‌شده است. در این معماری عظیم، زنان و مردان بسیاری نقش آفریده‌اند. از سوی دیگر، در تاریخ جهان بسیاری از زنان و مردان دیگر به دلیل استعداد شگرف آن‌ها برای تخریب و نابودی ساخته‌های دیگران، «تأثیرگذار» نام‌گرفته‌اند.
زنان ایرانی، نویسنده برگ‌های بسیاری از کتاب تاریخ 200 سال اخیر ما بوده‌اند؛ چه به دلیل تأثیر مثبت بسیاری از آن‌ها در افزایش آگاهی عمومی، کاهش تبعیض علیه زنان، ارتقای سواد و موقعیت اجتماعی‌شان، مقابله با فشارهای مذهبی، مشارکت در پروژه‌های علمی، سیاست ورزی، موسیقی، سینما و چه به دلیل تأثیر بعضی از آن‌ها در تشویق به خشونت، گسترش جهل و جزم‌اندیشی و سوءاستفاده از قدرت مالی و اقتصادی در جهت منافع خود.
مجموعه «زنان تأثیرگذار» «ایران وایر» یک مقدمه است. افرادی که نامشان در این فهرست آمده، نماینده برخی اقشار جامعه هستند که هرروز در ایران و کشورهای دیگر بر زندگی خانواده و اجتماع خود تأثیر می‌گذارند. بدیهی است همان‌طور که اشاره کردیم، همه فعالیت‌ها و یا تمام افراد حاضر در این مجموعه، مورد تأیید «ایران وایر» نیستند اما تأثیرگذاری هیچ‌یک از افراد این لیست را نمی‌شود کتمان کرد.
 این لیست، اولین سری سلسله بیوگرافی‌های زنان تأثیرگذار ایران است که به‌مرور تکمیل می‌شود. از مخاطبان «ایران وایر» درخواست دارمی تا پیشنهادات خویش را برای غنای این مجموعه با ما در میان بگذارند.

-------------------------

اشرف بهادرزاده؛ زنی که یک خرابه را گلستان کرد

طاهره تسلیمی، شهروند خبرنگار، تهران 

داستان «اشرف بهادرزاده» از یک شب تاریک شروع شد؛ شبی که خانم «قندهاری» را به یکی از زنان تاثیرگذار در ایران تبدیل کرد. او تاکنون صدها زن و مرد کهن سال و معلول بی‌سرپرست را با کمک «گروه بانوان نیکوکار» همراهی کرده است.

اگر قرار باشد فهرستی از زنان تاثیر گذار ایران در بخش خصوصی و نهادهای مردمی و خیریه تهیه ‌شود، حتما نام اشرف بهادزاده (قندهاری) در ابتدای این فهرست قرار دارد؛ بنیان گذار گروه بانوان نیکوکار کهریزک که بیش از 10 سال مدیریت این نهاد خیریه بزرگ را برعهده داشت و آن چه از پدر و همسرش به جای مانده بود را وقف خیریه کرد.

او که از خانواده‌ای اصیل و مشهدی الاصل بود، بعد از ازدواج با پسرعموی پدرش، در خانه پدری در شمیران ساکن شد. پدرش «حاج محسن قندهاری»، از تاجران سرشناس بازار بود که در بخشی از باغش در شمیران حسینه‌ای به راه انداخته بود و در آن  کلاس‌های مذهبی برگزار می‌شد. یکی از این کلاس‌ها به خانم «شریفه کاتوزیان» داده شده بود که در این مکان درس‌های تفسیر قرآن و اخلاق به زنان مذهبی شمیران می‌داد.

اشرف یکی از زنانی بود که در این کلاس‌ها شرکت داشت و همیشه می‌شنید که معلم‌شان در پایان تدریس می‌گفت که به مردم کم توان کمک کنید؛ کمکی که شان آن‌ها حفظ شود.

وجود حسینیه در خانه آن‌ها باعث شده بود تا در آن منطقه هرکسی احتیاج به کمک داشت، به سراغ‎ شان بیاید. در یکی از این شب ها، اشرف نیمه شب شنید که در خانه‌اش را که بالای حسینه بود، می زنند. خودش در گفت وگویی به یاد آورده بود:«ساعت 11 شب در سرما و برف و بوران، يك آقايی آمد دم منزل ما. در را باز كردم، ديدم می‌لرزد. آمد داخل و تعريف كرد كه مادرزنی دارم كه معلول است و متعفن و كنترل ندارد. او مشكل بزرگی در خانواده من شده. تنها يك اتاق داريم در خانه ای كرايه‌ای. در اين اتاق بو می‌آيد. بچه‌ها بزرگ شده‌اند و به خانه نمی‌آيند و در كوچه می‌مانند و دنبال كار خلاف می‌روند و... .»

خانم بهادرزاده با  پيرزنی مواجه می شود که هيچ بيمارستانی او را قبول نكرده بود و خانواده‌اش نیز توان نگه‎داری‌ از او را نداشتند و دامادی مستاصل که نمی‌خواست زن را کنار خیابان بگذارد. او که شنیده بود در کهریزک یک جایی راه افتاده تا از معلولان و سالمندان بی سرپرست نگه‏داری ‌کند، دو روز بعد آمد و روی دست پای آن‌ها افتاد که چنین امکانی را برای مادرزنش فراهم کنند.
مرد به آن‌ها گفته بود:«به آدرس رفتم. دربان فلجی آن جا بود. چند تا اتاق هم بود. به من گفت برو مريضت را بخوابان. هيچ مدركی هم نخواست. هم مريضم خوشحال شد، هم ما. گفت بعد از تشكر می‌خواهم اين را بگويم که شما فقط يك بار برويد آن جا را ببينيد. خواهش می‌كنم؛ فقط يك بار.»

مرد دو، سه مرتبه اين جمله را تكرار كرد و باعث شد تا خانم قندهاری به دیدان این آسایشگاه برود.

نزدیک عید بود و آن‌ها بازار خیریه ای برای خانواده‌های بی‌بضاعت راه انداخته بودند و مقداری از وسایل هنوز باقی مانده بود. صدای مرد در ذهن او می‌پیچید. از همسر و دخترش خواست تا به کهریزک بروند. به آن‌ها برای آدرس آسایشگاه گفتند راه را مستقیم بروید تا به بو برسید! هر جایی بوی بد زیاد شد، کهریزک است.

اشرف بهادرزاده در آن آسایشگاه با وضعیت بدی مواجه شد. این وضعیت بد باعث شد تا او با دکتر «دکتر «محمدرضا حکیم‌زاده لاهیجی»، رییس بیمارستان «فیروزآبادی» تماس بگیرد:«پنج صبح روز شنبه به کهریزک رسیدیم. وقتی می خواستم راه بیفتم، خانم کاتوزیان که در حسینیه یاور من بود، همراهم آمد. تا پیاده شدیم، دکتر حکیم زاده را دیدیم. ایشان به من گفتند دیدی می توانی؟ تعجب کردم و گفتم من که الان رسیدم. ایشان گفتند تو دیشب تنها آمدی ولی حالا دو نفری آمدید. هنوز شروع نکرد ه ای، خدا نیروی تو را دو برابر کرد... دو جارو پشت در بود. ایشان با اشاره به آن ها گفتند از هر جا دوست دارید، شروع کنید. من دیرم شده و می روم بیمارستان. من و خانم کاتوزیان شروع کردیم. زباله های آن جا را هیچ شهرداری حاضر نبود حمل کند چون آن منطقه دور افتاده و روستا محروم از هر امکاناتی بود. هیزم جمع کردیم و آب را جوشاندیم و این شروع کار ما بود.»

بعدها راهبه‌ای به نام «بانو گلدفینگر» نیز به آن‌ها پیوست و گروه بانوان نیکوکار که با دو نفر کارش را شروع کرد، حالا بیش از دو هزار و۵۰۰ نفر زن و مرد نیکوکار را با خود همراه دارد که داوطلبانه به آسایشگاه می آیند و کار تمیز کردن آن جا و خدمت به مددکاران را برعهده دارند.

اشرف بهادرزاده بعدها با همراهی هیات امنای آسایشگاه توانست  کمک‌های مردمی را در قالب دفترهای مشخصی سامان‎دهی کنند. او با کمک یک خیر، ساختمانی مخصوص بیماران «ام اس» ساخت که به نام «گل یاس» مشهور است.

اشرف بهادرزاده در سفرهای خود به امریکا و سایر کشورهای خارجی نیز بازارچه‌های خیریه را برای کمک به آسایشگاه برگزار کرد. این بازارچه‌ها بخشی از هزینه‌های سالیانه آسایشگاه را تامین می کنند.

او بعد از زلزله رودبار در سال ۶۹، بنا بر یکی از وظایف آسایشگاه سالمندان کهریزک، به کمک خانواده‌های درگیر در این زلزله رفت و با کمک خیرین، «خانه مادر و کودک» را در این منطقه آسیب دیده تاسیس کرد که در نوبت اول ۶۵۰ کودک باقی مانده از زلزله را به شیوه نوین مادریاری و پدریاری تحت پوشش قرار داد. این طرح در زلزله بم نیز بیش از ۵۰۰ کودک و مادر را تحت پوشش گرفت؛ طرحی که باعث شده است بیش از هزار کودک بی سرپرست در محیطی آرام و با خانواده تربیت شوند و به مدارج علمی و فرهنگی برسند.

اشرف بهادرزاده  در یک شب سرد زمستان با در خواست یک خانواده نیازمند با آسایشگاه کهریزک آشنا شد، این مرکز را طی چند سال به همراه خانواده‌، دوستان و یارانش به بهشتی کوچک برای نیازمندان و معلولان تبدیل کرد و خود بیش از 40 سال، تا پای۹۰ سالگی این آسایشگاه را همراهی کرد.   

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

روش های تشخیص حریف اسرائیلی در مسابقات بین المللی!

۵ اسفند ۱۳۹۵
شراگیم زند
خواندن در ۳ دقیقه
روش های تشخیص حریف اسرائیلی در مسابقات بین المللی!