خبرگزاری تسنیم مدعی شده است که «علی دایی» به نیمکت رهبری تیم ملی فوتبال ایران نزدیک شده و احتمالا او جانشین «مارک ویلموتس» سرمربی بلژیکی مستعفی تیم ملی ایران خواهد شد.
دوازدهم آذرماه امسال، مارک ویلموتس به دلایلی مانند «عدم پایبندی فدراسیون فوتبال ایران به تعهدات مالی» از سرمربیگری تیم ملی فوتبال ایران استعفا داد. وبسایت خبری Walfoot بلژیک مدعی شده بود که استعفای کتبی ویلموتس پیش از بازی ایران و عراق در راه انتخابی جام جهانی ۲۰۲۲ قطر به فدراسیون جهانی فوتبال ارسال شد، اما او یک بازی دیگر بازهم روی نیمکت ایران نشست.
پسازآن، اصلیترین نامی که بر سر زبانها افتاد، «برانکو ایوانکوویچ» بود؛ مردی که نه با سرمربیگری تیم امید و قهرمانی در آسیا، نه با هدایت تیم ملی فوتبال ایران در جام ملتها و کسب عنوان سومی در چین یا رسیدن به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان که با موفقیتهایش در پرسپولیس شناخته میشود.
برانکو اما چقدر به نیمکت تیم ملی ایران نزدیک بوده یا هست؟
آبان ماه و در اوج اعتراضات سراسری ایران، برانکو ایوانکوویچ سرمربی فصل قبل پرسپولیس و مربی عزل شده الاهلی عربستان با انتشار تصویری از خود در سفارت ایران در زاگرب، خبرساز شد.
او ادعا کرد ملاقاتش فقط برای دریافت مطالبات قدیمیاش از باشگاه پرسپولیس بود؛ اما او پیشتر شکایت ۴۴ صفحهای خود از باشگاه پرسپولیس را به فدراسیون جهانی فوتبال تحویل داده بود.
همزمان با این دیدار، رسانههای داخل کشور خبر از آغاز رایزنیها با برانکو ایوانکوویچ برای نشستن روی نیمکت تیم ملی را دادند. روز سیزدهم آذرماه رسانههای نزدیک به فدراسیون فوتبال مدعی شدند که برانکو ایوانکوویچ برای قبول هدایت تیم ملی ایران، از سفیر درخواست کرده که وزارت ورزش یا دولت ایران را برای دریافت مطالبات پیشین خود متقاعد کند.
آیا واقعا برانکو ایوانکوویچ گزینه هدایت تیم ملی ایران بود؟ یکی از نزدیکان ایوانکوویچ به «ایرانوایر» میگوید: «نه. آقای محمدرضا صادق سفیر ایران در کرواسی قرار بود در مورد بدهیهای پرسپولیس به برانکو با او دیدار کند. در دیدار اول هیچ صحبتی با آقای ایوانکوویچ نشد. بعد از اینکه خبرهایی در مورد سرمربیگری برانکو در تیم ملی منتشر شد، آقای صادق مجددا با برانکو دیدار کرد و از او پرسید که آیا واقعا بحثی در مورد حضورش در ایران مطرح شده که او گفته بود اصلا. کمی بعد به ما خبر دادند که برانکو قرار است با مدیران فدراسیون فوتبال در ترکیه دیدار کند. با او تماس گرفتم و پرسیدم آیا چنین چیزی صحت دارد؟ بهشدت تکذیب کرد و حتی به این شایعات میخندید.»
برانکو طی ماههای اخیر گزینه فدراسیون فوتبال ایران نبود و در شرایط کنونی هم دیگر نیست. برنامه حذف مربیان خارجی فوتبال ایران دقیقا از روز شانزدهم مردادماه سال ۱۳۹۸ گذاشته شد. جایی که آیتالله «علی خامنهای» رهبر جمهوری اسلامی ایران خطاب به جمعی از مدالآوران در المپیادهای علمیِ جهانی و همچنین اعضای تیم ملی والیبال جوانان گفت: «درباره سرمربی ایرانی هم همیشه اعتقادم این بوده و واقعا معتقدم این (مربی ایرانی) برای کشور ما، باشگاهها و مجموعههای ایرانی شایسته است. البته دخالتی نمیکنم اما لزومی (به حضور مربی خارج) وجود ندارد.»
پسازآن، مارک ویلموتس از تیم ملی و سپس «آندرهآ استراماچونی» از استقلال جدا شدند و حالا «گابریل کالدرون» سرمربی پرسپولیس هم در آستانه جدایی از این تیم قرار گرفته است.
جانشین استراماچونی در استقلال «فرهاد مجیدی» بود و حالا خبرگزاری تسنیم از قطعی شدن حضور علی دایی در تیم ملی ایران خبر میدهد.
ولی چرا علی دایی باید به نیمکت تیم ملی ایران نزدیک شود؟ سه روز قبل از اعلام خبر حضور دایی در تیم ملی، او با باشگاه ذوبآهن اصفهان به توافق رسیده بود اما ناگهان پرونده حضورش در اصفهان بسته شد.
یک عضو هیات مدیره باشگاه ذوبآهن به «ایرانوایر» میگوید: «بهتر است بیشتر از این توضیح ندهم؛ اما درست شبی که قرار بود فردایش آقای دایی را بهعنوان سرمربی تیم معرفی کنیم با ما و شخص علی دایی تماس گرفتند و گفتند قرارداد را امضا نکنید، چون از بالا دستور آمده که سرمربی تیم ملی باید آقای دایی باشد.»
به نظر میرسد این نهاد «بالادستی» وزارت ورزش و جوانان باشد.
علی دایی اما چرا مدتی از فوتبال دور بود؟ ریشه این اتفاق به یک فاش گویی از او برمیگردد. شانزدهم اردیبهشتماه امسال علی دایی در آخرین کنفرانس مطبوعاتی خود، بدون آنکه بداند در مورد چه کسی صحبت میکند، از مدیرعامل باشگاه سایپا که حکم به اخراج او داده بود، گفت: «آقای "مصطفی مدبر" برای من وجود خارجی ندارد و آدم حقیقی به این اسم نمیشناسم. تا جایی که ذهن ناقصم یاری میکند، او را از زمانی که ریاست حراست صداوسیما را داشت، بهعنوان "سردار غفور" میشناسم. برای من جالب بود که در یک برنامه "۹۰"، خودش را مدبر معرفی کرد. بعد که صحبت کرد، تُن صدایش برای من آشنا بود و دیدم همین سردار غفور خودمان است و اردبیلی است. چه طور او مصطفی مدبر شده است؟ کاش یک نفر از ثبتاحوال اینجا بود تا سوال کنم که یک نفر میتواند کل اسم و فامیلش را عوض کند؟»
علی دایی پیشازاین هم سابقه حمله به مدیران باشگاههایی که او را از پرسپولیس و صبا اخراج کرده بودند یا مدیران فدراسیون و وزارت ورزش که عزلش کرده بودند بهشدت انتقاد کرده بود.
او برحسب عادتی قدیمی، میخواست یک سردار ناشناخته سپاه پاسداران را رونمایی کند، اما در حقیقت یکی از عناصر ترور «عبدالرحمن قاسملو» در اتریش را معرفی کرد.
آنچه علی دایی نمیدانست، این بود که سردار غفور هم یک نام مستعار بیش نیست. نام اصلی کسی که دایی را از سایپا اخراج کرد و در ترور مشهور قاسملو در وین نقش داشت، «امیر منصور بزرگیان اصل» است. نام این سردار سپاه در اسناد و بازجوییهای دادگاه «میکونوس» نیز مطرح شده بود؛ اما در رابطه با کشتاری که چند سال پیش از آن اتفاق افتاده بود.
در اسنادی که از دادگاه میکونوس در کتاب «سیستم جنایتکار» منتشر شدهاند، «ابوالقاسم مصباحی»، شاهد اصلی دادگاه میکونوس و از نیروهای ارشد وزارت اطلاعات که در دهه ۹۰ میلادی خود را تسلیم مقامات آلمانی کرد، به نام غفور درجزی اشاره میکند. در کتاب «پرویز دستمالچی» به نام «ترور به نام خدا» نیز غفور درجزی ازجمله عوامل قتل قاسملو معرفی شده است.
پرویز دستمالچی یک روز پس از فاشگوییهای علی دایی در مورد مدیرعامل کنونی باشگاه سایپا، در گفتوگو با رسانهها ادعا کرد که با بررسی تصاویر ۲۰ سال قبل سردار غفور درجزی و عکسهای امروز مصطفی مدبر، به این نتیجه رسیده است که هر دو شخص یک نفر هستند.
علی دایی پس از این فاشگویی ناگهان در فضای امنیتی قرار گرفت. روایتهایی تایید نشده از چند پرس و جوی دوستانه از سوی وزارت اطلاعات ایران خبر میداد اما چون علی دایی خودش را در قرنطینه شفاهی قرار داده بود، تائید این خبر امکان نداشت.
اما دایی هرگز از نهادهای امنیتی و اطلاعاتی دور نبود و نیست. او سال ۱۳۸۲ و زمانی که هنوز بازوبند کاپیتانی تیم ملی فوتبال ایران را بر دست میبست، مرحوم «ناصر احمدپور» سردبیر سابق روزنامههای «خبرورزشی» و «نود» را با همین قدرت و پشتوانه امنیتیاش بارها تهدید کرده بود.
سال ۱۳۸۷ هم زمانی که وزارت اطلاعات اقدام به دستگیری برخی از واسطههای فوتبال و خبرنگاران ورزشی کرد، ردپای علی دایی در بازداشت برخی از روزنامهنگاران دیده میشد.
بااینحال او حالا گزینه اصلی وزارت ورزش و جوانان برای تیم ملی فوتبال ایران است. میگویند همان جریانی که حدود ۶ ماه دایی را از حضور در فوتبال ملی و باشگاهی ایران حذف کرد، حالا برای حضورش در تیم ملی ایران سفارشهای ویژه کرده است.
پیش از این هم علی دایی در سال ۱۳۸۷ با دستور مستقیم «محمود احمدینژاد» رییسجمهور وقت ایران روی نیمکت تیم ملی نشست.
دلیل دستور محمود احمدینژاد برای انتخاب علی دایی بهعنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران مصاحبهای بود که از او در برنامه ۹۰ پخش شد. او گفته بود: «کسی سرمربی تیم ملی میشود که لابی قویتری داشته باشد.»
او به انتخاب احتمالی «امیر قلعهنویی» و «افشین قطبی» بهعنوان سرمربی تیم ملی کنایه زد؛ اما وقتی خودش روی نیمکت ایران نشست گفت: «لابی من با خدا بود.»
اما زمانی که به خواست «محمد علیآبادی» و پس از شکست مقابل عربستان در تهران برکنار شد، ادعا کرد که دلیل اخراجش امتناع از حضور در ستاد انتخاباتی محمود احمدینژاد بوده است. هرچند که در زمان برکنار دایی، ستادهای انتخاباتی ریاست جمهوری هنوز نهتنها آغاز به فعالیت نکرده بودند که شکل جدی هم نداشتند.
آیا این بار هم اگر علی دایی برکنار شود، باز علیه همان جریانی که او را بر مسند قدرت نشانده است موضعگیری خواهد کرد؟ آیا او بازهم با خدا لابی کرده است؟
مطالب مرتبط:
کارگران سایپا دایی را اخراج کردند؟
علی دایی نمیدانست سردار غفور کیست؟
رونمایی علی دایی از عضو باند ترور قاسملو در وین: فاش میگویم و دلشادم
ورود متفاوت شورای نظارت به کنشهای صداوسیما؛ از عادل فردوسیپور تا علی دایی
مارک ویلموتس در آستانه جدایی از ایران؛ پولهایی که همه ناپدید شدند
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر