برای نخستینبار در تاریخ ۴۰ ساله تخاصم میان ایران و امریکا و در اقدامی بیسابقه، یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران توسط نیرویهای امریکا در بغداد کشته شد.
«قاسم سلیمانی»، فرمانده نیروی «قدس» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران بامداد جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸، دقایقی پس از ورود به بغداد، در فرودگاه این شهر با شلیک سه موشک نیروهای امریکایی کشته شد.
به همراه سلیمانی، ۹ نفر دیگر، از جمله «ابومهدی المهندس»، معاون رهبر «حشد الشعبی» عراق هم کشته شدند. امریکا با قبول مسوولیت این حمله، اعلام کرد که این اقدامی قاطع و دفاعی برای حفاظت از پرسنل امریکایی در عراق بوده است.
دفتر فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران با صدور اطلاعیهای، هویت برخی دیگر از کشتههای این حمله را «حسین جعفرینیا»، «شهرود مظفرینیا»، «هادی طارمی» و «وحید زمانیان» اعلام کرده است.
مرگ غیرمنتظره قاسم سلیمانی، موجی از خشم و ناراحتی در میان مقامهای بلندپایه جمهوری اسلامی و فرماندهان ارشد نظامی ایران به راه انداخته است. آنها همچون آیتالله «علی خامنهای»، رهبر ایران، از «انتقامی سخت» سخن میگویند و تهدیدها و هشدارها علیه امریکا را به طور بیسابقهای افزایش دادهاند.
با کشته شدن سلیمانی به دست نیروهای امریکایی در عراق، نه تنها کورسوی مذاکرات دو کشور کاملا خاموش شد بلکه آنها را در آستانه جنگی محدود و نامعلوم قرار داده است.
پایبندی نیمبند جمهوری اسلامی به توافقنامه «برجام» هم در شرف شکست کامل قرار گرفته است و دیگر امیدی به تصویب لوایح «پالرمو» در مجمع تشخیص مصلحت نظام نیست.
جمهوری اسلامی در حوزه سیاست خارجی، در اندیشه انتقامی سخت است و نخستین احتمال هم حمله نیابتی به پایگاههای نظامی امریکا در منطقه و برخی متحدانش است.
گزارش شده که «شورای عالی امنیت ملی» روز جمعه در اقدامی بیسابقه و برای نخستینبار به ریاست علی خامنهای برگزار شده است تا درباره روشهای این انتقام تصمیمگیری کند.
مرگ ابومهدی المهندس، معاون رهبر حشدالشعبی در این حمله، پای عراق را هم به این پرونده باز کرده است و مقامهای جمهوری اسلامی به همراهی و همکاری آنها در پاسخ به امریکا حساب باز کردهاند.
قاسم سلیمانی در ایران به عنوان نماد مبارزه با «داعش» نیز به شمار میرفت. مرگ او حالا وضعیت نیروهای سپاه پاسداران که تحت فشار شدید افکار عمومی در خصوص سرکوب اعتراضهای آبان ۱۳۹۸هستند را تا حدودی بهبود خواهد بخشید و از شدت فشارها بر روی آنها میکاهد.
سپاه پاسداران در ۵۰ روز اخیر به همراه کلیت نظام، زیر شدیدترین فشارها در خصوص قتلعام معترضان آبان ماه بود. اما مرگ سلیمانی به این نیروی نظامی فرصت فرار از این فشار را داد.
دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی از صبح روز جمعه با تمام قدرت تمجید از سپاه پاسداران و بحث امریکاستیزی، ضرورت انتقامگیری و خروج نیروهای امریکایی از منطقه را آغاز کرده است.
فضای روانی و سیاسی فعلی در ایران به طور کامل در اختیار حاکمیت، نظامیها و نیروهای تندرو قرار گرفته است و تمام جریانهای سیاسی هم از کشته شدن قاسم سلیمانی اظهار تاسف کردهاند.
تنها چند ساعت پس از کشته شدن قاسم سلیمانی، رهبر جمهوری اسلامی با صدور حکمی، «اسماعیل قاآنی»، معاون سلیمانی را با عنوان فرمانده جدید نیروی قدس سپاه منصوب کرد.
خامنهای در حکم خود از قاآنی به عنوان «فرماندهی برجسته» نام برد و از او خواست برنامههای سلیمانی در این نیرو را «عینا» دنبال کند.
علی خامنهای در پیامی که به مناسبت کشته شدن سلیمانی منتشر کرده، آورده است: «راه او ادامه خواهد داشت.»
اما واقعیت این است که در مجموعه سپاه پاسداران هیچ فرماندهی، حتی قاآنی در حد و اندازه و تجربه سلیمانی موجود نیست که بتواند جای خالی او را کاملا پر کند.
سلیمانی یکی از معدود فرماندهان نسل اول سپاه پاسداران بود که در شش سال اخیر مامور به سوریه و عراق شده بود و بسیاری او را یکی مهمترین عوامل کشتارها در این دو کشور میدانند.
او در عراق و سوریه و بسیاری از کشورهایی که محل ماموریتش بود، دوستان و دشمنانی داشت که با مرگش، گروهی خوشحال و گروهی عزادار شدهاند.
سلیمانی در ایران با وجودی که یکی از امضاکنندکان نامه تهدیدآمیز ۲۴ فرمانده سپاه در سال ۱۳۷۸ به «محمد خاتمی»، رییسجمهوری وقت ایران بود، یکی از معدود نظامیانی به شمار میرفت که مورد احترام جناحهای مختلف سیاسی در جمهوری اسلامی قرار داشت.
فرماندهان سپاه پاسداران در این نامه که قاسم سلیمانی نیز آن را امضا کرده بود، با انتقاد از سیاست خاتمی در برخورد با حوادث کوی «دانشگاه تهران» و مسایل پیشآمده پس از آن، نوشته بودند: «كاسه صبرمان به پايان رسيده و تحمل بيش از آن را در صورت عدم رسیدگی، بر خود جايز نمیدانيم.»
در آن زمان، گروهی این نامه را به تهدید سپاه پاسداران به «کودتا» علیه دولت وقت تعبیر کردند اما محافظهکاران بر این باور بودند که این نامه باعث پایان اعتراضهای دانشجویی و خیابانی آن سال شد.
مرگ او یکبار دیگر بسیاری از جناحهای سیاسی موافق و مخالف را کنار یکدیگر قرار داده است. اما این یگانگی به منزله تسلط آن گفتمانی در جمهوری اسلامی است که همواره خواستار ادامه تخاصم با امریکا بوده و در اندیشه تحقق «گام دوم انقلاب» در ایران است.
مطالب مرتبط:
دعای آیتالله خامنهای مستجاب شد؛ قاسم سلیمانی کشته شد
قاسم سلیمانی؛ ژنرال رهبر یا قهرمان مردم؟
قاسم سلیمانی، سردار افسانهها کشته شد
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر