«علی فتحاللهزاده»، روز بیست و هفتم آذر بهعنوان عضو هیات مدیره باشگاه استقلال انتخاب شد و دیروز (چهارشنبه) با انتشار پستی در اینستاگرام شخصیاش، از عضویت در هیات مدیره باشگاه استقلال استعفا داد. اعضای هیات مدیره استقلال مدعی هستند که او میخواست مدیرعامل باشگاه شود، اما چون چراغ سبز وزارت ورزش را نگرفت و البته مخالفانی هم در هیات مدیره داشت، از سمت خود استعفا داد؛ اما علی فتحاللهزاده، مرد همیشه چسبیده به باشگاه استقلال کیست و چگونه وارد این مجموعه شد؟
اگر روز ۲۶بهمن۱۳۶۸ آن باران سیلآسا در تهران نمیبارید، علی فتحاللهزاده هرگز به هیچیک از اتاقهای مدیریت باشگاه استقلال نمیرسید. شاید حالا یکی از مدیران سازمان صداوسیما بود، شاید یکی از مدیران میانی وزارت ارشاد، یک نماینده مجلس یا شاید هم سردبیر مادامالعمر یکی از نشریات موسسه اطلاعات؛ اما در استقلال نبود.
یک سامانه بارشی، زندگی دو تیم استقلال و پرسپولیس را تغییر داد. روز ۲۶ بهمن آن سال، بیوقفه در تهران باران بارید. فردای آن روز یعنی بیست و هفتم بهمن قرار بود پرسپولیس در ورزشگاه آزادی مقابل «ژاندارمری» قرار بگیرد و استقلال روبهروی «پاس» تهران. هر دو تیمی که روبهروی سرخابیها قرار گرفتند، تیمهای نیروی انتظامی بودند. اما یک روز کامل بارندگی، زمین آزادی را باتلاق کرد.
داوران میگفتند زمین مسابقات آماده نیست، بازی را لغو کنید. هیات فوتبال تهران هم صبح همان روز دستور داد که بازیها لغو شوند و سرنوشت قهرمانی باشگاههای تهران بماند برای روزی بعد؛ اما تاریخی اعلام نکردند.
آن روزها نه فضای مجازی بود و نه صداوسیما خبرهای ورزشی را پوششی میداد. پس هواداران مقابل درها تجمع کردند و زمانی که فهمیدند هر دو مسابقه لغو شده است، برافروختند. ناگهان شعاری آغاز شد: «مرگ بر جمهوری اسلامی». تصور عمومی این بود که حکومت مقابل دو باشگاه ایستاده است.
«حسن غفوریفرد»، رییس وقت سازمان تربیتبدنی گفت که این فریادها از قبل طراحی شده بود که «راهپیمایی ۲۲ بهمن» را تحتالشعاع قرار دهد. «عبدالله نوری»، وزیر کشور وقت اما گفت که روح فوتبال با جنجال آمیخته شده و نباید این حرکت کوچک را جدی گرفت. همان روز خودش دستور داد که «حسن امینبخش»، رییس هیات فوتبال تهران بازداشت شود.
همین اتفاق ساده بود که هر دو باشگاه استقلال و پرسپولیس را زیر سایه نگاه امنیتی برد. مدیرانی آمدند که تا عمق وجودشان با دستگاههای اطلاعاتی پیوند خورده بود. برای استقلال «علی آقامحمدی» گزینه نخست بود.
سال ۱۳۸۸ و با آغاز اعتراضات به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، سایت «عصر ایران» در گزارشی به «محمد شریعتمداری»، آیتالله «محمود هاشمی شاهرودی» و «علی آقامحمدی» لقب «سه معتمد دایمی نظام» را داد. علی آقامحمدی همانی است که سال ۱۳۵۰ و زمانی که «اکبر هاشمی رفسنجانی» در همدان علیه جشنهای ۲۵۰۰ساله سخنرانی کرد و از سوی ساواک دستگیر شد، او را شبانه و با ضمانت و تعهد خود آزاد کرد.
علی آقامحمدی همانی است که شاخههای محلی «شورای انقلاب» را با همکاری هفت نفر دیگر در استان همدان بنا کرد. همانی که پس از خروج شاه از ایران مسوول «شورای هماهنگی انقلاب» شد و بیوقفه با «نوفللوشاتو» در تماس بود. او پس از انقلاب مسوولیت تشكیل «كمیته انقلاب اسلامی» را برعهده گرفت و دوره نخست مجلس بهعنوان نماینده همدان وارد خانه ملت شد.
«احمد توكلی» در خاطراتش، به نقش آقامحمدی در زمان ریاست جمهوری «ابوالحسن بنیصدر» اشاره کرده است. توکلی در مورد دیدار آقامحمدی با آیتالله خمینی در سال ۱۳۵۹ نوشته است: «علی آقامحمدی بعد از دیدار با امام، به من گفت خیلی خوب شد که امام ما را آرام کرد. اگر امام چیزی علیه بنیصدر میگفت، ما فردا ۴۰ شهر را در نماز جمعه علیه بنیصدر به هم میریختیم.» آقامحمدی گفته بود که پیش از نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری دیده بود که بنیصدر با زنها دست میدهد و همین مورد را به آیتالله خمینی منتقل کرده بود.
چنین شخصیتی پس از یک اعتراض ساده پشت درهای بسته ورزشگاه آزادی به مدیریت باشگاه استقلال میرسد؛ اما خیلی زود اعلام کرد که مشغلههای سیاسیاش به او اجازه نمیدهد که به امور این باشگاه برسد. پس خودش، «کاظم اولیایی» را بهعنوان جایگزین خودش معرفی کرد.
این نخستین بار و البته آخرین بار (تا امروز) بود که یک مدیرعامل، جایگزین خودش را انتخاب میکرد. کاظمی اولیایی که بود؟ مردی از جنس سپاه پاسداران که بهعنوان نیروی اطلاعات، در حراست استانداری همدان مامور بود؛ یعنی مدیری که نفس به نفس با آقامحمدی زندگی میکرد.
کاظم اولیایی استقلال را به لیگ دسته سوم فرستاد و این بار کسی فریادی نزد. فقط چند سال بعد، علی آقامحمدی اولیایی را برکنار و خواهرزاده همسرش را جای او نشاند؛ «علی فتحاللهزاده»
فتحاللهزاده متولد سال ۱۳۳۷ در شهرستان خوی است. سیسالگی به تهران آمد و با ازدواجش پلههای ترقی را یکبهیک پیمود. ابتدا یعنی سال ۱۳۶۹ به روزنامه اطلاعات رفت. پس از سه ماه شد سردبیر مجله «جوانان» روزنامه اطلاعات. سال ۱۳۷۲ هم سردبیری یک هفتهنامه ورزشی که توسط همان دایی همسرش به نام «استقلال جوان» راهاندازی شده بود را در دست گرفت.
آبان ۱۳۷۵ فتحاللهزاده با دستور آقامحمدی به اتاق مدیرعاملی باشگاه استقلال رسید. همینجا میتوان فهمید که اگر ۲۶ بهمنماه باران نمیبارید، اگر دو بازی قهرمانی لیگ تهران لغو نمیشد، اگر آقامحمدی به استقلال نمیآمد و نقش پدرخوانده را در دست نمیگرفت، شاید هرگز پای علی فتحاللهزاده هم به استقلال باز نمیشد.
او در سه مقطع زمانی تا امروز خودش را به اتاق مدیران باشگاه استقلال رسانده است. بار اول از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۲، مرتبه دوم از اردیبهشت ۱۳۸۶ تا شهریور ۱۳۸۷ و بار سوم از سال ۱۳۸۹ تا سال ۱۳۹۳؛ یعنی او در سه دولت هاشمی رفسنجانی، خاتمی، احمدینژاد و روحانی بر استقلال مدیریت کرده است. آماری مثالزدنی و بیهمتا.
علی فتحاللهزاده را باید مدیر مادامالعمر باشگاه استقلال دانست؛ مردی با باندهای رسانهای مشهود و نامشهود بسیار در رسانههای حقیقی و مجازی داخل کشور.
روز سهشنبه او مقابل در وزارت ورزش و جوانان، برای هواداران معترض باشگاه استقلال سخنرانی کرد و یک جمله کلیدی گفت: «من دروغ نمیگویم. تا امروز از زبان من کلمهای دروغ نشنیدهاید. من دنبال پست نیستم، دنبال مدیریت نیستم. پست من شمایید.»
دیماه سال ۱۳۹۷ باشگاه استقلال اعلام کرد از زمان مدیریت علی فتحاللهزاده در باشگاه استقلال بیش از سی میلیارد تومان بدهی انباشته باقی مانده است. این رقم که به ادعای مدیران باشگاه استقلال محصول «بمب ترکاندنهای» آقای فتحاللهزاده بود، فقط مختص به سالهای مدیریت او حدفاصل سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۳ خورشیدی است.
بیستم دیماه همان سال علی فتحاللهزاده مدعی شد که در زمان مدیریت او همه مطالبات پرداختشده و فقط بدهی دو بازیکن یعنی جدایی «نکونام» و «حنیف عمرانزاده» باقی مانده است.
باشگاه استقلال روز ۲۴ دیماه لیستی کامل از طلبکاران باشگاه استقلال در زمان مدیریت او را منتشر کرد. «آندرانیک تیموریان، مهدی رحمتی، خسرو حیدری، جواد نکونام، حنیف عمرانزاده، امیر قلعهنویی، آرش برهانی، پرویز مظلومی، کیانوش رحمتی، امیرحسین صادقی، هاشم بیکزاده، پژمان نوری، احمد جمشیدیان، جواد شیرزاد، میثم بائو و حسن اشجاری» بازیکنانی بودند که داخل ایران از باشگاه استقلال و از زمان فتحاللهزاده طلب مالی داشتند.
همینطور «رودریگو توزی» با شکایت به فیفا استقلال را ۴۰۰ هزار دلار جریمه کرد و «جی لوید سامائول» و «گوران لاوره»، استقلال را به ترتیب به پرداخت ۳۴۰ هزار دلار و ۱۸۰ هزار دلار محکوم کرده بودند. باشگاه استقلال با ارائه اسنادی مدعی شد که بدهیهای مالیاتی جواد نکونام، مهدی رحمتی، مجتبی جباری، خسرو حیدری و آرش برهانی که توسط باشگاه استقلال به دستور علی فتحاللهزاده تقبل شده بود هم بیش از ۱۰ میلیارد تومان شده است.
همین بدهیها، باعث مسدود شدن حساب باشگاه استقلال هم شد. او البته به هواداران باشگاه استقلال گفته بود که «هرگز دروغ نمیگوید.»
علی فتحاللهزاده در تمامی روزهای اخیر از تاسیس «کمپ ناصر حجازی» بهعنوان یکی از دستاوردهای خود برای باشگاه استقلال یاد کرده است؛ اما همین کمپ، محل تمرین تیم استقلال نیست. نه رختکن، نه سکو و نه حتی امکانات اولیهای که یک مجموعه ورزشی استاندارد باید داشته باشد را در این مجموعه نمیتوان دید.
بااینحال علی فتحاللهزاده به هواداران باشگاه استقلال میگوید که «من دنبال پست نیستم و پست و مقام من شمایید.»
او نفوذی قابلتوجه در رسانههای ورزشی ایران دارد. از برخی روزنامهها تا کانالهای تلگرامی هواداری باشگاه استقلال که بهصورت مستمر طی دو سال اخیر خواهان بازگشت او به استقلال بودند. در همین کانالهای هواداری بود که «مسعود سلطانیفر» وزیر ورزش و جوانان ایران محکوم به نگاه رنگی شد و البته با حکم گرفتن فتحاللهزاده در باشگاه استقلال، این اتهام هم به پایان رسید.
هیات مدیره استقلال آبانماه امسال علی فتحاللهزاده را محکوم به نفرتپراکنی و تفرقهانگیزی در فضای این باشگاه کرده بود. فتحاللهزاده اما در گفتوگو با روزنامه «خبرورزشی» ادعا کرد که او محبوبترین چهره مدیریتی تاریخ باشگاه استقلال است و برای محبوب ماندن نیازی به داشتن رسانه ندارد. او گفته بود: «من فقط یک رسانه دارم به نام استقلال جوان و در آن هزینه میکنم. اگر جرات دارید بگویید دیگر کدام رسانه برای من است. وقتی ۱۰۰ رسانه علیه شما مینویسند تقصیر من است؟»
او حالا عضوی از اعضای هیات مدیره باشگاه استقلال است. مردی که زیر سایه آقامحمدی میتوانست به نمایندگی مجلس، وزارت ارشاد یا مدیرکلی موسسه مطبوعاتی اطلاعات برسد، اما حالا گزینه همیشگی مدیرعاملی باشگاه استقلال است. جواد زرینچه نخستین بار سال ۱۳۷۹ در گفتوگو با روزنامه «ابرار ورزشی» گفته بود: «آقای فتحاللهزاده بگوید وقتی من به استقلال آمدم چه داشتم و وقتی او به استقلال آمد چه داشت. یادم هست او با موتورگازی به محل تمرین میآمد.»
همین صحبتها را او در هفتههای گذشته هم تکرار کرد؛ اما فتحاللهزاده مدعی شد که پیش از حضورش در باشگاه استقلال، موقعیت مالی مناسبی داشته است.
علی فتحاللهزاده را میتوان با نشان «شوالیه» هم به یاد آورد. او مهرماه سال ۱۳۹۱ به خبرگزاری مهر گفت که «همان نشان شوالیهای که به شهرام ناظری، خواننده ایرانی اهدا شده را به دست آورده است.»
این ادعایش را در حالی به زبان آورد که او نشان شوالیه خود را از یک موسسه بلژیکی خریداری کرده بود و البته شهرام ناظری این نشان را از دولت فرانسه دریافت کرد.
اما خبرگزاری مهر در گزارشی دیگر و بر اساس آنچه تحقیقات خود نامیده بود نوشت: «این موسسه فعالیتش را از سال ۱۹۹۵ آغاز کرده و برای تشویق ایرانیان در زمینههای مختلف در دریافت نشان شوالیه، دفتر نمایندگی در تهران دایر کرده و از مدیران فعال خواسته تا برای کاندید شدن با این نمایندگی تماس بگیرند.» این خبرگزاری مدعی شده بود که «افراد علاقهمند میتوانند با پرکردن فرم و ارسال مدارک، درخواست دریافت این نشان را داشته باشند.» بنا به ادعای مهر، سردبیر یکی از روزنامههای اقتصادی ایران و همینطور یکی از مدیران صنایع غذایی نیز همین نشان را پیش از فتحاللهزاده از شرکت بلژیکی خریداری کرده بودند.
مهر در گزارشی دیگر مدعی شد که نشان شوالیه که فتحاللهزاده آن را در ازای خدمات بیسابقه مدیریتیاش به باشگاه استقلال میخواند در ازای ۳۰۰۰ دلار به او اعطا شده است.
فتحاللهزاده البته به هواداران استقلال گفته است که هرگز دروغ نمیگوید. او به استقلال آمد و از استقلال رفت؛ دیر یا زود بازخواهد گشت. او پیشازاین در سخنرانیاش مقابل ساختمان وزارت ورزش و جوانان ادعا کرده بود که «نه برای پست» که فقط برای «خدمت» میآید؛ اما گویا خدمتگزاری فتحاللهزاده فقط در اتاق مدیرعاملی معنی پیدا میکرد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر