«عبدالناصر همتی»، رییس کل بانک مرکزی ایران چند روز پیش مدعی شد رشد اقتصادی ایران بدون نفت مثبت شده و اقتصاد کشور منهای نفت، از رکود در آمده است.
اما آیا این طور شده است؟ اگر واقعا اقتصاد ایران در نیمه نخست سال ۱۳۹۸ از رکود درآمده است، چرا اثرات آن در جامعه پیدا و آشکار نیست؟ چرا مردم همچنان از اوضاع نابسامان اقتصادی گلایه دارند؟ چرا کسی در ایران از بازگشت رونق به کارخانهها و کارگاههای صنعتی صحبت نمیکند؟ چرا فضای عمومی و رسانهای بیش از آن که امیدوارکننده باشد، سرشار از ناامیدی به آینده است؟ اگر علایم خروج از رکود پدیدار شدهاند، حتی اگر مردم عادی متوجه نشوند، کارشناسان و فعالان اقتصادی و کارآفرینان که باید نشانههای آن را ببینند. پس واقعا رییس کل بانک مرکزی ایران درباره چه چیزی صحبت میکند؟
برای پاسخ به این سوال، باید چند نکته کلیدی را توضیح داد.
اول، رشد نیم درصدی یعنی چه؟
صحبت درباره عددی نزدیک به صفر است؛ نیم درصد. یعنی به نسبت پارسال که شرایط بحرانی بود، عملا چیزی تغییر نکرده، فقط جمعیت بیشتر شده و حجم اقتصاد غیرنفتی که قبلا به اندازه کافی فشرده و کوچک شده، ثابت مانده است.
حتی در شرایط ناپایدار فعلی، نمیتوان رشد نیم درصدی اقتصاد بدون نفت را یک دستآورد به حساب آورد.
دوم، اعتبار آماری
پاسخ این سوال مشخص نیست. همواره تردیدهایی درباره صحت آمارهای کلان اقتصادی در ایران وجود داشته است و این تردیدها با توقف انتشار آمار رسمی بانک مرکزی از آذر ۱۳۹۷ تشدید شدهاند.
اگر در گذشته گزارشها و جدولهای محاسبات گزارشهای رشد اقتصادی و تورم منتشر میشدند، در حال حاضر این امکان نیز وجود ندارد. بنابراین، معلوم نیست عبدالناصر همتی درباره چه اعداد و ارقامی صحبت میکند. مثلا وقتی میگوید در بخش «خدمات»، رشد اقتصادی منفی بوده است یا بخشهای «هتلداری» و «رستورانداری» بیش از بقیه باعث رکود خدمات در ایران شدهاند و یا بخش «صنعت» از رکود در آمده است و بخشهای «معدن»، «مسکن» و «ساختمان» رشد زیادی داشتهاند، دقیقا معلوم نیست که میزان رشد و رکود این بخشها چه قدر بوده است.
با این اوصاف، عملا صحبت درباره آن چه رییس کل بانک مرکزی گفته، اظهار نظر درباره چند عدد پراکندهای است که در برهوت آمار رسمی روی هوا رها شدهاند. نه میتوان آنها را آمار قابل اعتنا فرض کرد، نه میتوان نادیده گرفت و بیتفاوت از کنارشان گذشت.
سوم، رشد اقتصادی بدون نفت چهقدر مهم است؟
اقتصاد ایران بدون نفت، چیزی مثل جمهوری اسلامی بدون «ولایت فقیه» است. صحبت از رشد نیم درصد اقتصاد بدون نفت به عنوان یک دستآورد در حالی که سراشیبی سقوط کل اقتصاد (با احتساب نفت) همچنان ادامه دارد، به جا نیست.
طبق آمارهای رسمی، یک چهارم (در شرایط عادی) تا یک پنجم (در شرایط تحریم) اقتصاد ایران مستقیما وابسته به نفت است؛ یعنی بین ۲۰ تا ۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی ایران رسما مربوط به بخش نفت است. بنابراین اگر کل گردش مالی کشاورزی، دامداری، انواع و اقسام صنایع و معادن، از کارخانههای بزرگ گرفته تا کارگاههای کوچکی که یک نفر در آنها کار میکند، از ساختوساز و مسکن و فروش املاک و مستغلات گرفته تا فعالیتهای مالی و بانکی و پولی و بیمهای و خدمات بازرگانی، از تجارت خارجی گرفته تا توزیع و پخش مواد غذایی، گردش مالی مغازهها و سوپرمارکتها، فروشگاهها، کسب و کارهای نو، تاکسیهای اینترنتی، مسافرکشهای شخصی، حتی فعالیت اقتصادی یک سیگار فروش در یک شهر مرزی کوچک و...، روی هم سه چهارم اقتصاد ایران باشند، نفت یک چهارم بقیه است. بر این اساس، حتی اگر حرف همتی را قبول کنیم و بپذیریم که رشد اقتصادی بدون نفت از زیر صفر بالا آمده، چیزی از حجم رکود اقتصادی ایران کم نشده است. اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۹ میلادی نزدیک به ۱۰ درصد آب رفته است.
جبران این آبرفتگی در کوتاهمدت ممکن نیست. حتی در بلندمدت هم بدون وجود شرایط باثبات و پایدار و برقراری رابطه اقتصادی فعال با کشورهای دیگر، پر کردن چنین خلاء بزرگی غیرممکن است.
رشد ۱۰ درصدی بخش کشاورزی چهگونه اتفاق افتاده است و چه اثری در کل اقتصاد دارد؟
رشد بخش کشاورزی آن هم در حد ۱۰ درصد، بسیار نشانه خوبی است اما پایدار نیست. در مقام مقایسه، شبیه باد تهران است که هوا را موقتا پاک میکند. رونق کشاورزی با توجه به افزایش چشمگیر و گاه زیانبار بارندگیها، دور از انتظار نبود؛ به ویژه که در سالهای گذشته تحت تاثیر خشکسالیهای انباشته، اوضاع کشاورزی تعریف چندانی نداشته است. اما هیچ تضمینی وجود ندارد که این وضعیت دوام داشته باشد. اگر سال آینده باز هم بارندگیها زیاد و میزان تولید در حد امسال باشد، عملا رشدی ثبت نخواهد شد. اما اگر خداینکرده الگوی بارندگی تغییر کند، آن گاه باید انتظار سقوط این بخش را در سالهای آینده داشت.
سهم کشاورزی از کل تولید ناخالص داخلی، حدود ۱۰ درصد است. رشد ۱۰ درصدی این بخش باعث رشد یک درصدی کل اقتصاد ایران میشود.
پنجم، توهم رشد مسکن
عبدالناصر همتی گفته است موتور بیرون کشیدن بخش صنعت و معدن از رکود، معدن و مسکن بوده است. معدن بماند اما میتوان با اطمینان گفت رشد اقتصادی مسکن، غیرواقعی و مصنوعی است که به جای واقعیت، ریشه در اوهام دارد. حتی اگر واقعا در نیمه اول سال میزان فعالیت در این بخش بیش از گذشته شده باشد، باز هم میتوان با اطمینان گفت که این رونق به شدت ناپایدار است.
خود آمارها و گزارشهای بانک مرکزی از وضعیت بازار مسکن کافی هستند برای آن که با اطمینان بگوییم با این وضعیت بازار که گرفتار عمیقترین رکود تورمی تاریخ است، خروج مسکن از رکود ممکن نیست. حتی اگر در دورهای این اتفاق هم بیفتد، کوتاه مدت و موقتی است و با سرعت بیشتری دوباره سقوط خواهد کرد.
واقعیت این است که سرمایههای سرگردان در دوره کوتاهی بازار را با افزایش قیمتها تکان دادهاند. در این میان، گروهی هم برای ساختوساز وسوسه شدهاند. اما چه چیزی با چه قیمتی برای کدام خریدار ساخته خواهد شد؟
سرمایهگذاری دولت هم با این حال و روز مالی، دور از ذهن به نظر میرسد. دولتی که برای پرداخت حقوق و مزایای کارمندان و بازنشستگان در مضیقه است، چه طور میتواند از پس تامین مالی طرحهای پرهزینهای مانند «اقدام ملی مسکن» بربیاید؟ مگر آن که دست به دامن چاپخانه بانک مرکزی شود و با تزریق پول بدون پشتوانه، شرایط تورمی را از این که هست، پیچیدهتر کنند.
مطالب مرتبط:
افزایش ۲.۷ برابری قیمت دلار و طلا در یک سال؛ قدرت خرید ایرانیان چقدر کم شده است؟
ورشکستگی و فقر؛ منظور روحانی از بازگشت آرامش به اقتصاد ایران چیست؟
زهی خیال باطل؛ آیا افزایش وام میتواند مسکن را از رکود درآورد؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر