«به پسرم افتخار میکنم. پسرم کار مهمی به خاطر ملت و گرانی انجام داده. این کوچکترین کاری بود که میتوانست انجام دهد. فقط درباره گرانی و بنزین اعلامیه پخش کرده. ماشاالله پسر من خیلی شجاع است. خدمت سربازی را هم معاف و کفیل من شد. ولی کار پیدا نمیکند. وگرنه سر کار میرفت. خودم کار میکنم؛ در خانههای مردم.»
«فریده کرمی»، مادر «علی ستوده» که حتی روی تلفنش ابزارهای اجتماعی را هم ندارد، بعد از چندین روز تلاش، توانست با رسانه ارتباط بگیرد تا درباره بازداشت و حکم زندان پسرش، اطلاعرسانی کند. میان صحبتهایش بارها تکرار کرد که «به پسرم افتخار میکنم.» زنی که یک دهه است از همسرش جدا شده و در روستای «قلعه» واقع در شهرستان «قروه» سه فرزندش را با کار کردن در خانههای مردم، بزرگ کرده است. حالا پسرش به زندان افتاده است و او میخواهد اطلاعرسانی کند.
علی ستوده از هوادارن جبهه ملی، نهم آذرماه بازداشت شد. به روایت مادرش نهادهای امنیتی با او تماس گرفتند که خودش را به «اداره اطلاعات» معرفی کند. روز دهم آذر صبح هم با او تماس گرفتند که اگر خودش را معرفی نکند، به منزلش خواهند رفت و دستگیرش خواهند کرد. همان روز خانواده او توانستند جواز کسب مغازه مادر یکی از دوستان علی را گرو بگذارند تا آزاد شود؛ اما یازدهم آذر نیروهای امنیتی به منزل مادرش آمدند و علی ستوده را بازداشت کردند.
روز ۲۴ آذر برای علی ستوده دادگاه برگزار شد و او را به اتهام پخش اعلامیه به پنج ماه زندان محکوم کردند. فریده کرمی میگوید: «به دادگاه رفتم، حکم پسرم آمده است. گفتند اگر به این حکم اعتراض نکنم به خاطر من در مجازاتش تخفیف میدهند. به من گفتند نباید اعلامیه پخش میکرد، این کار جرم است؛ اما من به پسرم افتخار میکنم. او وقتی شرایط زندگی مردم را میبیند غصه میخورد. از فقر غصه میخورد.»
علی ستوده متولد ۱۳۷۲ است. دو خواهر ۱۷ و ۱۲ ساله دارد. نتوانسته کاری پیدا کند و بیکار است اما به گواهی اعضای جبهه ملی، فردی «شجاع» و «انقلابی» است. مادرش میگوید اگر تظاهراتی برگزار میشد، علی هم در آن شرکت میکرد. اما در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ در روستای آنها خبری از تظاهرات نبود. هرچند علی بعد از اعتراضات اعلامیههایی مبنی بر اعتراض به گرانی و فقر، بالا رفتن قیمت بنزین و شرایط اقتصادی جامعه، میان مردم پخش میکرد.
وقتی ماموران برای بردن علی به منزل اجارهای آنها رفته بودند، اعلامیههای باقیمانده را هم جمع کردند و به همراه علی بردند. به مادر او گفته بودند که بعد از چند ساعت پسرش را آزاد میکنند اما همان شب علی با مادرش تماس میگیرد که قرار است زندانی شود و «برایش سابقه درست کنند.»
مادرش میگوید توانسته است با پسرش ملاقات داشته باشد: «دو بار علی را دیدم. اصلا ناراحت نبود. میگفت اذیتش نکردند و هرچه پرسیدهاند جواب داده است. به او گفتهاند اعتراف کند تا زندان را ببخشند اما علی قبول نکرده است. به او گفته بودند که تعهد بدهد اما علی تعهد نداده و گفته اگر بازهم فرصت پیدا کند، همین کار را میکند. به من گفت افتخار میکند زندان است و گفت نه معتادم و نه دزدی میکنم، به خاطر دفاع از حق خودم و ملت به زندان افتادهام. پسر من شجاع است.»
فریده کرمی در ادامه صحبتهایش به شرایط زندگی سختشان پرداخت. گفت که اهل «قروه» است اما چون در شهرستان اجاره خانه برایش گران بود، به روستای «قلعه» آمده و ساکن آنجاست. حالا او در تمام سال در خانههای مردم کار میکند تا بتواند خرج زندگی و تحصیل کودکانش را تامین کند. او حتی برای هزار تومان کرایه رفتوآمد به شهرستان برای کارگری در خانه دیگران هم با مشکل روبهرو است. او و فرزندانش برای درمان بیمه ندارند و ماهیانه بایستی ۲۰۰ هزار تومان هزینه اجاره خانه را تامین کند.
فریده کرمی میگوید: «بهسختی زندگی میکنیم. من با کار کردن در خانههای مردم و با همین زحمت بچههایم را بزرگ کردم. با این گرانی و شرایط زندگی اصلا راضی نیستیم. وضع خیلی خراب است. دوروبرمان خیلی افتضاح است. به خدا خودم معدهام درد میکند و چندین سال است که نتوانستم دکتر بروم. قند و کمخونی شدید دارم. دختر هم کمخونی شدید دارد. او مریض است و سردرد دارد. فکر میکنم میگرن باشد. شبها اصلا خواب ندارد. وضع مالی ما افتضاح است. بیمه هم نداریم.»
او با سختی و مکث ادامه میدهد: «بعضیها اصلا نان شب ندارند بخورند. خیلیها مثل ما هستند. از ما بدتر هم هست. شب عید شاید کار باشد. خیلی هم کار نیست. هرچی درمیآورم خرج خانه و مدرسه بچه میشود که خیلی زیاد است. به خدا بعضی وقتها چیزی برای خوردن نداریم. چند تا دندانم را کشیدهام اما چند سال است که نتوانستم دندان بگذارم. لثههایم صاف شده و دکتر گفته که دیگر دندان نمیگیرد. امور خیریه هست برای کمک درمان اما بعضی دکترها طرف قرارداد نیستند. از پس پول ویزیت دکتر برنمیآیم. همینجور ماندهام.»
از فریده کرمی درباره حضور و کمک پدر فرزندانش پرسیدم که گفت: «پدر بچههایم کارتنخواب و معتاد است. اعتیاد دارد. چندین بار به خانهام آمده و پسرم گفت که اجازه بدیم بماند چون جایی برای زندگی ندارد. اما بارها گفتم که من جدا شدهام. اذیتم میکند. میخواست از ما دزدی کند. هر بار بعد از چند روز دعوا بیرونش میکردیم. گفتم حق نداری به اینجا بیایی. به من نامحرم است. پسرم او را دوست دارد؛ اما به درد نمیخورد.»
بسیاری از زندانیان و بازداشتیهای سیاسی در شهرستانها هستند که به رسانهها دسترسی ندارند یا چنان در فقر و نداری زندگی میکنند که اطلاعرسانی درباره عزیزانشان برای آنها سخت و دور از انتظار است. اما هر روز با تهدیدهای امنیتی و بازداشت و زندان مواجه میشوند بدون آنکه صدایشان به جامعه مدنی و رسانهها راه پیدا کند. «علی ستوده» تنها یک نمونه از صدها کنشگر سیاسی و مدنی است که در سختی روزگار میگذراند و به فعالیتهای خود ادامه میدهد.
فریده کرمی، مادر علی، از همه رسانهها و کنشگران درخواست دارد که صدای او، پسرش و هر فردی باشند که در شرایط مشابه به سر میبرند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر