گزارشها و فیلمهای منتشر شده از ماهشهر نشان میدهند که برای سرکوب معترضان در ناآرامیهای آبان ۱۳۹۸از ادوات سنگین نظامی استفاده شده است. مسوولان جمهوری اسلامی برای توجیه این اقدام میگویند معترضان یکی از جادههای اصلی شهر را برای چند روز بسته بودند. آیا حکومت میتواند برای بازکردن جاده و یا مقابله با اخلال نظم عمومی، از سلاح مرگبار علیه شهروندانش استفاده کند؟ در این گزارش به این سوال پاسخ داده شده است.
***
پس از روزها تلاش برای پشت پرده نگه داشتن نحوه سرکوب معترضان در ایران با قطعی اینترنت، اینک مشخص شده است که در برخی از شهرها به روی مردم معترض آتش گشوده شده است. در یکی از سهمگینترین سرکوبها که در ماهشهر رخ داده، از ادوات سنگین نظامی استفاده شده است و معترضان با رگبار مسلسل نیروهای مسلح مواجه شدهاند.
ماهشهر بندری در جنوب ایران است که پایتخت صنعت پتروشیمی ایران محسوب میشود. روایت نیمه رسمی حکومتی این است که معترضان ساعتها جاده اصلی شهر را مسدود کرده و نیروهای مسلح مجبور به استفاده از سلاح در برابر آنها شدهاند.
مطابق مقررات بینالمللی، از جمله کنوانسیونهای چهارگانه ژنو، جمعیت معترض غیرنظامی را نباید به گلوله بست و نیروهای پلیس تنها در صورتی مجاز به استفاده از سلاح هستند که فردی یا افرادی دست به حملات مرگبار بزنند یا تهدیدی جبران ناپذیر از سوی آنها در شرف وقوع باشد. در این صورت، پلیس یا نیروهای امنیتی مجاز به استفاده از سلاح به نحوی هستند که خطر ایجاد شده را با کمترین خسارت رفع کنند. شلیک مرگبار به سوی مهاجم یا خطر بالقوه فقط در صورتی مجاز است که هیچ راه دیگری برای متوقف کردن او و دفع خطر وجود نداشته باشد.
حملات کور، شلیک بیهدف مسلسل به سوی جمعیت غیر مسلح معترض، استفاده از سلاحهای سنگین برای سرکوب که تناسبی با میزان خطر ندارند و هدف قرار دادن تهدید مرگبار از ناحیه کمر به بالا به عنوان اولین راه حل رفع خطر، غیرقانونی و خلاف تعهدات بینالمللی ایران است. هر فردی که مرتکب چنین تخلفی شود، قابل تعقیب کیفری هم در داخل ایران و هم در سطح بینالمللی است.
مطابق اصل «صلاحیت جهانی»، هر کشوری که از حق حیات افراد حمایت کند، اهلیت رسیدگی به جرایم جنگی نظیر هدف قرار دادن جمعیت غیر نظامی را دارد.
جمهوری اسلامی ایران مطابق تعهداتی متعدد بینالمللی، باید حق حیات شهروندان ایرانی را فعالانه رعایت کند. حق حیات اساسیترین حق بشری است. دولتها حتی در زمان برقراری وضعیت اضطراری مثل جنگ هم مجاز نیستند که حق حیات افراد، به ویژه شهروندان خود را محدود و مخدوش کنند. به همین دلیل است که اعدام غیر قضایی هزاران زندانی توسط جمهوری اسلامی ایران در تابستان سال ۱۳۶۷ به بهانه حمله اعضای «سازمان مجاهدین خلق» به مرزهای ایران قابل قبول و توجیهپذیر نیست و به تازگی شخصی که مظنون به حضور در تصمیمگیری درباره این اعدامها است، در سوِئد بازداشت شده است.
ممکن است این سوال مطرح شود که پس چرا پلیس در برخی از کشورها مثل فرانسه مسلح است یا در خود ایران، مامورانی که به سلاح گرم مصلح هستند، چه وقت میتوانند از آن استفاده کنند؟ دولت باید با جمعیت معترض چه کند؟ برخورد پلیس یک کشور قانونمند و عادی با معترضانی که مثلا جادهای را در ماهشهر مسدود کردهاند، چه باید باشد؟
مأموران پلیس که در ایران به آنها نیروی انتظامی میگویند، افراد سپاه پاسداران، بسیج، وزارت اطلاعات و به طور کلی، تمامی نفرات مسلح که در قوانین جمهوری اسلامی ایران اختیار دستگیری، بازداشت و نگهداری افراد را دارند، مجری اصلی حمایت از حق حیات هستند. اگر این نیروها عملی انجام دهند که ناقض این حق باشد، مطابق «قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح» در داخل ایران باید محاکمه شوند و قوانین کیفری بینالمللی در سطح جهانی هم آنها را قابل تعقیب قضایی میداند.
در مواجه با شهروندان معترض، نیروهای مسلح نباید حتی از سلاح سرد استفاده کنند. اگر تجمع اعتراضی با مجوز باشد که دولت و نیروهای مسلح باید در برابر هر کسی که این تجمع را قبول ندارد، از معترضان حمایت کند تا در امنیت کامل مراسم خود را برگزار کنند.
در جمهوری اسلامی ایران به معترضان مجوز برگزاری تجمع یا راهپیمایی داده نمیشود اما مطابق قانون اساسی، برگزاری آن بدون حمل سلاح، آزاد است. بنابراین، حکومت و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی حتی مطابق قانون اساسی فعلی، نباید به معترضان حمله کنند.
در صورتی که حکومت بخواهد به اعتراضها خاتمه دهد، استفاده از سلاح به روی معترضان غیرمسلح به هیچ وجه پذیرفته شده نیست. به طور مثال، فرانسه بیشتر از یک سال است صحنه اعتراضات «جلیقه زردها» است که نظم پایتخت را به هم ریختهاند اما پلیس هرگز دست به اسلحه نشده است. استفاده از ماشین آبپاش و سایر تجهیزات باز دارنده برای متفرق کردن جمعیت با در نظر گرفتن همه جنبههای ایمنی ممکن است قابل استفاده باشد ولی سلاح گرم و رگبار مسلسل هرگز در چنین وضعیتی به کار گرفته نمیشوند.
ممکن است کسی در جمعیت معترض دست به اقدام تروریستی یا تهدید مرگبار دیگر شهروندان بزند یا عملی انجام دهد که خطر خسارت جبران ناپذیر به مردم و حتی پلیس وجود داشته باشد. مثلا اخیرا در لندن مردی با چاقو به شهروندان حمله کرده و دو نفر را کشته و سه نفر را زخمی کرده است. پلیس به او هشدار داده بود که سلاح خود را زمین بگذارد اما مهاجم به تهدیدات خود ادامه داده بود. به دلیل این که احتمال کشته شدن افراد دیگری هم وجود داشته، پلیس این مهاجم را هدف قرار داده است. اگر امکان دستگیری او وجود داشت یا امکان رفع خطر چاقوکشی با شیوهای دیگر ممکن بود، رفتار پلیس به دلیل نادیده گرفتن حق حیات فرد، قابل پیگرد قانونی بود.
در ماهشهر روایتهای نزدیک به حکومت جمهوری اسلامی ایران حاکی از آن هستند که معترضان یکی از جادههای اصلی شهر را مسدود کرده بودند. میتوان این گفته را قطعی فرض کرد و اصل را بر این اساس قرار داد که معترضان ساعتها عبور و مرور در آن جاده را مختل کرده بودند. حتی در چنین وضعیتی هم به حکومت، پلیس و سایر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مجوز نمیدهد که حمایت از حق حیات شهروندان ایرانی را تعطیل کنند و آن طور که در گزارشها آمده است، با استقرار سلاحهای سنگین و نیمه سنگین، به سوی معترضان شلیک کنند.
براساس گزارشهای منتشر شده، شدت تیراندازی بیهدف و کور به حدی بوده که گلولههای جنگی حتی به افرادی که در خانه خود بوده، اصابت کردهاند.
اگر ماموران برای باز کردن جادهها در ماهشهر از سلاحهای غیرکشنده مانند آبپاش استفاده یا حتی افرادی که باعث انسداد مسیر شده بودند را دستگیر میکردند، اتهام جنایی متوجه آنها نمیشد. ممکن است حکومت آتش گشودن به سوی معترضان را با این بهانه توجیه کند که در میان آنها فرد یا افرادی مسلح بودهاند. در این صورت، نیروهای مسلح با استناد به حمایت از حق حیات باید از تیراندازی به سوی جمعیت که باعث کشته شدن معترضان غیرمسلح میشود، خودداری و تلاش میکردند.
مطابق اصول مندرج در «اعلامیه جهانی حقوق بشر» و «میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی» و همینطور قانون اساسی جمهوری اسلامی، شهروندان حق مشارکت در تجمعات قانونی و مسالمت آمیز را دارند. حکومت برای پراکنده کردن تجمعات غیر قانونی و غیرخشن در صورت ضرورت استفاده از زور، باید آن را به حداقل میزان ضرورت محدود کند؛ اصلی که در اعتراضات اخیر در ایران به کلی نادیده گرفته شده است.
تیراندازی به سوی مردم با سلاحهای گرم و تجهیزات مرگبار مشابه آتشبار در ماهشهر، مواجهه «غیرمتناسب» با معترضانی بوده است که جادهای را بسته بودند. باز کردن جاده به هیچ وجه استفاده از چنین سلاحهای مرگباری را علیه شهروندان توجیه نمیکند.
مطالب مرتبط:
شاهدان عینی در ماهشهر؛ با دوشکا و تیربار به روی مردم آتش گشودند
روایت کشته شدن سجاد رضایی؛ جنازهاش را بعد از پنج روز جلوی غسالخانه رها کردند
مادر پویا بختیاری: تا به ثمر رسیدن آرمان پسرم اعتراض میکنم
فرزاد انصاریفر، قربانی اعتراضات بهبهان؛ او فرزند یک جانباز است
نامزد میثم احمدی، یکی از قربانیان اعتراضات در کرج: قرار بود ۲۶ دیماه عروسی کنیم
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر