بهمن ۱۳۹۷ از ایران خارج شد؛ بعد از آن که در اعتراضات زمستان ۱۳۹۶ در جمع مردم معترض استان قزوین، در شهرستان تاکستان بازداشت و سپس آزاد شده بود.
حالا ۹ ماه میشود که ایران را ترک کرده است و در کمپ «موریا»، در جزیره «لسبوس» یونان زندگی میکند. اما طی اعتراضات اخیر، در پاییز ۱۳۹۸ از سوی اطلاعات سپاه پاسداران با خانوادهاش تماس گرفتهاند تا بپرسند «شاهین رحمانی» کجا است؛ جوان ۲۴ سالهای که در اعتراضات دو سال پیش، همراه با دوستانش به چندین نهاد حکومتی، از جمله حوزه علمیه تاکستان هجوم برد و بازداشت شد.
نه کنشگر سیاسی است و نه شخصیت شناختهشده فعالی در سازمان، حزب یا نهادی مدنی یا دولتی. در تاکستان استان قزوین مغازه داشت و همزمان با درگیریهای زمستان ۱۳۹۶، به خیل معترضان پیوست تا نسبت به شرایط موجود در ایران، به ویژه حکومت روحانیون اعتراض کند. اما بازداشت شد و مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفت. بعد از آزادی هم دست از او نکشیدند و هر از گاهی، ماموران امنیتی به سراغش میرفتند تا تعهد بدهد سرش به زندگی خودش گرم و با دنیای سیاست کاری نداشته باشد.
تهدیدها و کنترل به قدری شدت گرفتند که در نهایت با حمایت خانوادهاش، به دنیای پناهجویی قدم گذاشت و حالا ۹ ماه میشود که عمرش در کمپها و تعقیبوگریز با پلیسها سپری شده است.
اکنون با گذشت دو سال از بازداشت ۱۰ روزهاش، طی اعتراضات آبان ۱۳۹۸ از طرف اطلاعات سپاه پاسداران با خانوادهاش تماس گرفتهاند. مادرش که ترسیده و نگران شده بوده، به شاهین خبر داده است: «سهشنبه بود؛ یک روز بعد از شروع اعتراضات اخیر. ساعت هشت و نیم صبح مادرم تماس گرفت و گفت با شمارهای خصوصی با او تماس گرفته و درباره من پرسیدهاند. مادرم هم ترسیده بود و فکر میکرد سیمکارتها را بسوزاند. مادرم گفت در تلفن به او گفتهاند از سپاه تماس گرفتیم و کار واجبی داریم، شاهین رحمانی هست؟ مادرم هول کرده و همه اطلاعات من را کامل به آنها داده بود که شاهین اصلا ایران نیست. باز هم تماس گرفته بودند که مادرم جواب نداده است.»
زمستان ۱۳۹۶ بود که خیابانهای ایران التهاب دیگری داشتند. در آن زمان، برای اولین بار پس از انقلاب ۱۳۵۷ و از سر گذراندن تحولات ۱۳۸۸، مردم در سطح گستردهای به خیابانها آمدند تا نسبت به مسایل اقتصادی، گرانی و بیکاری اعتراض کنند. این اعتراضها باز هم به خشونت کشیده و شماری از کنشگران و شهروندان عادی بازداشت شدند و مورد شکنجه و خشونت حکومتی قرار گرفتند. از آن زمان تاکنون که دو سال گذشته و اعتراضی گستردهتر و خشونتبارتر اتفاق افتاده است، شماری از بازداشتیها یا آنهایی که با اتهامهای مختلف قرار بود راهی زندان شوند، ایران را ترک کردند. بسیاری از آنها در ترکیه هستند و گروههایی دیگر هم در دیگر کشورها یا در مسیر پناهجویی.
شاهین رحمانی هم در آن سال به خیل اعتراضات مردمی پیوست. یک شب با دوستانش به حوزه علمیه تاکستان رفته و مواد خوراکی که در آنجا بود را میان معترضان تقسیم کرده بودند: «به غیر از ستاد نمازجمعه و اداره تبلیغات اسلامی، به حوزه علمیه تاکستان ورود زدیم. پر از وسیله و مواد خوراکی بود؛ گوسفندهای زنده، مقدار زیادی برنج، یخچالهای پر از گوشت و... ساختمان را تخریب کردیم و آتش زدیم. در آن میان، یکی از طلبهها را دیدم و با او درگیر شدم. از پنجره به بیرون هولش دادم. روی ماسهها افتاده بود و چیزیش نشد. برای همین متواری شدیم. اما ما را دستگیر کردند. ۱۰ روز در بازداشتگاه بودیم و کتک خوردیم. اصلا نمیدیدیم چه کسی ما را میزند. با اولین سیلی، یکی از دندانهایم درآمد.»
بعد از ۱۰ روز بازداشت، پدر شاهین توانست از طریق ارتباطاتی که داشت، او را آزاد کند. اما تا ۲۰ روز مدام ماموران امنیتی به سراغش میآمدند و به مرور کنترلهایشان فاصله زمانی بیشتری گرفتند اما هیچوقت تمام نشدند: «با کوچکترین مسالهای به سراغم میآمدند. پسرعموهایم هم زندانی شدند. یکی از آنها را به خاطر سه بسته گوشت که از داخل حوزه علمیه به مردم داده بود، ۱۶۰ میلیون تومان جریمه کردند. مجبور شد زمین و باغ خود را بفروشد تا جریمه را بپردازد. الان آزاد است اما هر بار به یک بهانهای او را احضار میکنند.»
شاهین مدتی را بعد از تهدیدهای مداوم، در خانه و مزرعه زندگی کرد تا شاید فشار امنیتی که در زندگی احساس میکرد، کمتر شود. اما تغییری پیش نیامد. برای همین تصمیم گرفت ایران را با حمایت خانوادهاش ترک کند. از مرز خوی وارد ترکیه شد و ۱۴ ساعت را در مرزهای ایران پیادهروی کرد. بهمن ماه بود و برف زمین و هوا را پوشانده بود. در آن پیادهروی طولانی، گروهی ۴۰۰ نفره از پناهجویان همراه شاهین بودند.
آنها ۱۵ روز را در یک روستای مرزی در ترکیه سر کرده بودند: «خورد و خوراک نداشتیم. از دیپورت میترسیدیم که اگر پلیسها ما را بگیرند، تحویل جمهوری اسلامی بدهند. بعد از دو هفته، قاچاقبر گفت موقع حرکت به سمت یونان است. به سمت ادرنه حرکت کردیم. شب تا صبح راه رفتیم. با قایق بادی از رودخانه رد شدیم و شب در جنگل خوابیدیم. در خانه متروکه و کثیفِ یک قاچاقبر ما را نگهداری کردند. بعد با اتوبوس ما را فرستادند که پلیس شک کرد و میخواست ما را به پاسگاه ببرد. اما ما را نزدیک آب بردند. بعد درگیری پیش آمد. یک گروه سوری آمدند و با قاچاقبرها درگیر شدند. با چوبدستیهای سفید همه را میزدند. بالاخره پلیس یونان با زدن تیرهوایی، پلیس ترکیه را خبر کرد و پنج روز در پاسگاه مرزی بودیم تا به کمپی در ادرنه برگردانده شدیم و یک ماه و نیم در آن جا بودیم. ایرانیهایی که مدرک هویتی داشتند را دیپورت کردند و مایی که مدرک نداشتیم را با گرفتن هزینه حملونقل، به استانبول رساندند و رها کردند.»
شاهین ۲۰ روز دیگر را هم در خانه قاچاقبر مانده بود تا موعد حرکت بعدی. یک هفتهای هم در جنگل خوابیده بود بدون آب و غذا: «زن و بچهها بیحال شده بودند. با قاچاقبر درگیر شدیم و کتککاری شد. اسلحه برایم درآورد اما پلیس رسید و باز هم ۲۵ روز در کمپ بودم.»
بعد از آزادی، به شهر «چاناکاله» رفته بود تا بتواند توسط قاچاقبرها به یونان فرستاده شود. اما باز هم بازداشت و به مرکز دیپورت مهاجران در این شهر فرستاده شده بود. اینبار دو ماه در این کمپ مانده بود: «خیلی از بچههای کاروان امید هم بودند[کاروانی که بر اساس خبری اشتباه در شبکههای اجتماعی شکل گرفت و به پناهجویان وعده داده شده بود که مرزها باز خواهند شد و از ترکیه تا اروپای غربی، راه آزاد و قانونی خواهد بود]. خیلیها را دیپورت کردند.»
آخرین تلاش شاهین برای خارج شدن از ترکیه، وقتی بود که هزار و ۵۰۰ دلار به قاچاقبر داد تا او را به جزیره یونان ببرد. شاید در آن لحظه، هیچ تصوری نداشت که قرار است برای مدتی نامعلوم در کمپ موریا که فاجعهبارترین کمپ پناهجویان در اروپا است، نگهداری شود. حالا بیش از چهار ماه است که او در این کمپ زندگی میکند.
برای او، موریا جهنمی است که فقط شعلههای آتش آن همواره روشن نیست وگرنه بارها در این کمپ آتشسوزی رخ داده است و انسانها کشته شدهاند: «مختصر و مفید بگویم، در موریا دعواها به قتل میانجامند، تجاوز میشود و کشتارهای قبیلهای راه میافتد. دارو نیست، پزشک هم نیست. تنها پرستارهایی هستند که دوره کوتاهی گذراندهاند. پزشکان برای هر دردی فقط نوشیدن آب را تجویز میکنند! بدتر از همه، وضعیت زنان تنها یا با کودکان آنها است که مکرر مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند. حتی اگر خانواده باشند و مرد توان محافظت از آنها را نداشته باشد، حتما تجاوز جنسی اتفاق میافتد. اعتیاد گستردهای وجود دارد؛ از هرویین و قرص تا شیشه. درگیری و نزاع هم پیش آمده است اما ما ایرانیها کوتاه میآییم چون اگر بخواهیم مثل بقیه برخورد کنیم، توان دفاع از خودمان را نداریم.»
شاهین بعد از تماسی که سپاه با خانوادهاش گرفت، با «ایرانوایر» تماس برقرار کرد و پرسید آیا این تهدیدات برای خانوادهاش دردسرساز خواهند بود یا خیر. اما بعد تصمیم گرفت روایت خود را از اعتراضات ۱۳۹۶ تا آبان ۱۳۹۸ بیان کند. حالا در کمپ موریا است و نه میداند بر سر خانوادهاش چه خواهد آمد و نه بر سر خودش. شاید فعلا تنها چیزی که حال و هوای او را تغییر میدهد، آواز باشد. برای همین گاهی مثل پایان این گفتوگو، زیر آواز میزند: «بیشتر برای دلم میخوانم؛ از مهاجرت و زندگی پناهجویی.»
در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ هم بنا بر گفتههای رسمی مقامات نظام، بیشتر معترضان، شهروندان عادی بودهاند که کار ندارند. البته اینبار هم اعتراضات از مساله اقتصادی نشات گرفتند و به شعارهایی رسیدند که هدف آنها، پایان یافتن نظام جمهوری اسلامی است. در این اعتراضات، هزاران نفر بازداشت و به گفته منبعی در وزارت کشور، بیش از ۲۰۰ انسان کشته شدهاند.
به نظر میرسد در ماههای پیش رو با موج جدیدی از ایرانیها در دنیای پناهجویی مواجه شویم که اگرچه چشماندازی نسبت به آینده خود ندارند و مثل شاهین ممکن است سفرشان ماهها به طول بیانجامد اما ترجیح میدهند وطن را با خاطرهای تلخ زیر کنترل شدید امنیتی ترک کنند. آنها در واهمهای که جمهوری اسلامی به دل خانوادههایشان میاندازد، یا نگرانی از ممنوعالخروجی، بار سفر میبندند و قدم به دنیایی میگذارند که گذشتن از مرزها و رسیدن به مقصد، تاروپودشان میشود.
شاهین همچنان منتظر است تا بلکه مقامات یونان با بررسی پروندهاش، به او اجازه دهند که جزیره لسبوس را ترک کند و به آتن قدم بگذارد. هرچند آتن هم پایان راه نیست و مسیر شاهین هنوز ادامه خواهد داشت.
روایت کامل را {{ __192528_videocomponent__video component__ }}">اینجا ببینید.
مطالب مرتبط:
هشدارهای بینالمللی درخصوص وخامت شرایط پناهجویان در ترکیه و یونان
تصمیمات جدید درباره پناهجویان؛ توپ بازی میان ترکیه، یونان و اتحادیه اروپا
یونان؛ پناهجویان بیشتر، برگرداندن آسانتر
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر