«محمد مایلیکهن»، نامهای سرگشاده برای «حسن روحانی» رییسجمهور ایران نوشته است. این نخستین بار نیست که سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران و چهرهای که هرگز مشخص نشد یک راستگرای افراطی است یا منتقدی مستقل، بدنش را از دنیای فوتبال بیرون میکشد و وارد دنیای سیاست میشود.
با محمد مایلیکهن از همین آخرین قدمش همراه میشویم و بعد آرام آرام به عقب برمیگردیم. او در نامه سرگشاده خود، رییسجمهور ایران را به دلایلی مانند «افزایش قیمت بنزین»، «مشکلات معیشتی»، «برخورد با معترضین» و «فضای ناامیدکننده سیاسی» خطاب قرار داده است.
او در بخشی از این نامه نوشته است: «جناب روحانی! عنوان فرمودید کسی حق گران کردن کالا و خدمات را ندارد، آیا فقط دولت مجاز به گرانفروشی است؟ آنهم فقط کالایی که در انحصار خودش است و آنهم بهیکباره به میزان ۵۰ الی ۳۰۰ درصد؟» و سپس اشارهای به نوع برخورد حسن روحانی با معترضین کرده: «آقای رییسجمهور! چرا یک روز میگوییم خس و خاشاک و یک روز میگوییم اغتشاشگران عددی نیستند؛ آیا این افراد هموطن ما نیستند؟ آیا اگر درست عمل میشد طی این سالها از خس و خاشاک و اغتشاشگران کم نمیشد؟»
مایلیکهن در حالی از واژه «خس و خاشاک» استفاده کرده است که نیک میداند این واژه متعلق به «محمود احمدینژاد» بود. رییسجمهور سابق ایران پس از اتفاقات سال ۱۳۸۸ و در سخنرانی خود، معترضین به نتیجه انتخابات را خس و خاشاکی نامید که جایی در آنچه «رود خروشان انقلاب و ملت» نامیده بود، نداشتند.
محمد مایلیکهن روزگاری نهچندان دور از نزدیکترین مردان ورزش ایران به شخص محمود احمدینژاد بود. او سال ۱۳۸۹ و زمانی که سرمربیگری تیم سایپا را برعهده داشت در کنفرانس خبری خود با ادبیات نامتعارف گفته بود: «من دوست نزدیک آقای احمدینژاد هستم و شما میتوانید آنقدر به من حسادت کنید تا کور شوید.»
دوستی صمیمانهاش با محمود احمدینژاد اما سودی هم برایش نداشت. بارها بهعنوان گزینه سرمربیگری پرسپولیس مطرح شد، اما حتی از سوی اعضای حزب «جبهه پایداری» که مدتی قدرت را در پرسپولیس در دست گرفته بودند هم به نیمکت این تیم نرسید. نه «حبیب کاشانی» و نه «محمد رویانیان» که هر دو از نزدیکترین مدیران دولت احمدینژاد در اتاق قدرت پرسپولیس بودند، به او فرصت و میدانی ندادند.
بااینحال، مایلیکهن بارها در اتهام استفاده از رانت قدرت حکومتی در فوتبال ایران قرار گرفت. بهصورت نمونه، «علی دایی» سال ۱۳۸۷ با حمله به او و خطاب دادنش گفت: «برخی بیست سال است با سفارش تیم میگیرند و باز اعتراض میکنند.»
هرچند که شخص علی دایی هم بعدها متهم به حضور در تیم ملی ایران با دستور شخص محمود احمدینژاد شد و هرگز از تیمهای صنعتی و تهرانی، برای مربیگری به جای دیگری نرفت.
کارنامه مربیگری مایلیکهن نشان میدهد که او صرفا با سفارشها کارش را آغاز کرده است. سال ۱۳۶۹ او با دستور مستقیم «حسن غفوریفرد»، رییس وقت سازمان تربیتبدنی، کمکمربی «علی پروین» در پرسپولیس شد. یک سال بعد بازهم با دستور غفوریفرد به تیم ملی رفت و کمکمربی شد.
حسن غفوریفرد، عضو سابق شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی و رییس هیات بازرسی و نظارت شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
مایلیکهن پسازآن بازهم با دستور مستقیم «مصطفی هاشمیطبا»، رییس سازمان تربیتبدنی و معاون اول او یعنی «سعید فائقی» بهعنوان سرمربی تیم ملی ایران در جام ملتهای ۱۹۹۶ امارات و انتخابی جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه انتخاب شد.
نمیتوان تردیدی داشت که او خالق رنسانس فوتبال ایران پس از انقلاب بود. تحولی که در ساختار تیم ملی به وجود آورد، دریچهای تازه به روی فوتبال ایران باز کرد؛ اما شکست خورد و دیگر در قامت یک مربی کامیاب در فوتبال ایران خودنمایی نکرد. نه در تیم ملی امید، نه در سایپا و پیکان و فولاد خوزستان و گلگهر و ملوان.
جمله تاریخی مایلیکهن او را بیش از شش ماه در صداوسیمای ایران ممنوعالتصویر کرد. «عادل فردوسیپور» در برنامه ۹۰ از او در مورد عکسی که از محمد مایلیکهن پیش از انقلاب منتشر شده بود، پرسید. مایلیکهن ناگهان فضا را تغییر داد: «من قبل از انقلاب ریش داشتم. برای اینکه من آن زمان داریوش را دوست داشتم. هنوز هم دوستش دارم. البته بعضی از کارهایش را نفی میکنم، اما ریش من برای او بود.»
عادل فردوسیپور به شکل محسوسی ترسید، به خنده افتاد و میان حرف مایلیکهن پرید.
این آخرین شاهکار مرد چندوجهی فوتبال ایران نیست. برای دعوا با «علی دایی» به زندان اوین رفت. با فردوسیپور دچار چالش شد و او را متهم به فساد در فوتبال ایران کرد، پس از بازی ملوان و نساجی، وقتی مربی تیم انزلیچیها بود سمت «عبدالحمید رمضانی»، مدیرعامل باشگاه نساجی رفت و او را کتک زد و در آخرین دوره انتخابات ریاستجمهوری، باوجود ابراز علاقه اولیه به «محمدباقر قالیباف» اما درنهایت از حسن روحانی حمایت کرد.
مایلیکهن اما حالا در نامه سرگشادهاش خطاب به حسن روحانی نوشته است: «آقای رییسجمهور! من نه سیاسیام و نه منبعد در هیچ انتخاباتی اعلام موضع خواهم کرد، لذا حرف من سیاسی و یا با اغراض سیاسی نیست، اما آیا در سالهای پس از انقلاب هیچ تصمیم اشتباهی چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی گرفته نشده است که فقط عنوان شود که اشتباه بوده؟ فقط به مردم اعلام میشد که اشتباه کردیم، حتی نیاز به عذرخواهی هم نبود.»
از سویی دیگر به نظر میرسد سرمربی سابق تیم ملی ایران هم کنایهای به هزینههای ایران در کشورهای همسایه زده و نوشته است: «چگونه میشود که بیحدوحصر و بدون هیچ برگشت و بازخواستی پول مردم در اختیار بعضی از افراد قرار گیرد که هموطن ما هم نیستند، اما برای بازسازی سکوهای ورزشگاه شهیدعضدی رشت و شهید پیشگاههادیان انزلی با گذشت بیش از دو سال عنوان شود که اعتبارات بسیار محدوده شده است و به همین لحاظ هنوز در مراحل ابتدایی آن باشد؟»
بااینحال، مشخص نیست مردی که به تندروی و تندگویی شهره شده، دقیقا چه گرایش سیاسی در ایران دارد. از او یک جمله در نمایشگاه مطبوعات ایران در سال ۱۳۹۱ به یادگار مانده است. او گفته بود: «دوره اولی که محمد خاتمی بهعنوان رییسجمهور نامزد شد به او رای دادم چون حس کردم وطنپرستترین نامزد انتخابات است. امروز هم اگر دوباره به سال ۱۳۷۶ برگردم بازهم به خاتمی رای خواهم داد.» او همان زمان از مهمترین حامیان محمود احمدینژاد محسوب میشد.
او در آخرین بندهای نامه خود برای روحانی نوشته است: «در ناآرامیهای اخیر به هر طرف که آسیب وارد شد یا خدایناکرده جان هرکسی به مخاطره افتاد و یا از دست رفت، هموطن ماست.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر