روز جمعه، دهم آبان وزارت امور خارجه آمریکا بخش عمران و ساختوساز را در فهرست تحریمهای این کشور علیه ایران قرار داد. در اطلاعیه رسمی اعلام شد: «وزیر امور خارجه به دو فقره اطلاعات جدید دست یافته است. مورد اول عبارت است از تشخیص اینکه بخش عمران در ایران بهطور مستقیم یا غیرمستقیم تحت کنترل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است؛ دوم اینکه چهار قلم کالاهای استراتژیک در ارتباط با برنامههای هستهای، نظامی یا موشکی بالستیکی ایران کاربرد دارد. درنتیجه وزیر خارجه در مشورت با وزیر خزانهداری تصمیم گرفته فروش، عرضه یا انتقال فلزات، گرافیت، زغالسنگ بهصورت خام یا نیمهپرداخته و همچنین نرمافزارهای دارای کاربرد صنعتی به ایران یا از ایران درصورتیکه برای استفاده در ارتباط با فعالیتهای عمرانی ایران باشد را مشمول قوانین تحریم ایالاتمتحده قرار دهد.»
علاوه بر این، برخی اقلام «مرتبط با برنامههای هستهای، نظامی و موشک بالستیکی ایران» نیز به فهرست تحریمها اضافه شدند. بهطور مشخص از لولههای فولاد ضدزنگ، ورق منگنز و آلیاژهای خاص فلزی نام برده شده است.
در دو روز گذشته، بسیاری از مسوولان ایرانی با اطمینان اعلام کردهاند تحریمهای جدید تاثیر چندانی نه بر صنعت ساختوساز و نه بر اقتصاد ایران نخواهد گذاشت، اما از آنسو، ایالاتمتحده آن را بهمثابه ضربات آخر به حریف زخمخوردهای میبینند که «فشار حداکثری» امانش را بریده است.
حالا سوال اینجا است که این تحریمها چه تاثیری میتواند بر اقتصاد ایران داشته باشد؟
چرا تحریم ساختمان اثر چندانی ندارد؟
بخش داخلی ساختمان مستقیما در مقابل تحریم آسیبپذیر نیست؛ به این معنی که تحریمها بهطور مستقیم بر وضعیت داخلی ساختمان تاثیری ندارد. بههرحال بخش عمدهای از صنعت ساختوساز در ایران اقتصاد غیرمبادلهای است؛ یعنی صادرات و وارداتی نیست. خانهای که در ایران ساخته میشود، قابل صادرات نیست. عمده مصالح موردنیاز برای ساختوساز هم در داخل تولید میشود، بهجز برخی کالا و مصالح که تقریبا همهشان نمونه داخلی دارند.
از آنسو، در بازار ساختوساز عمومی در ایران عملا سرمایهگذار خارجی حضور ندارد. حتی در مقیاس کلان چند شرکتی هم که بعد از برجام وارد شده بودند، از معرکه گریختهاند.
علاوه بر این، ایران در صادرات مصالح یا حتی تکنولوژیهای ساختوساز هم ید طولانی ندارد. حتی در فضای باز پس از برجام، یا حتی در سالهای قبل، دامنه صادرات تکنولوژی و دانش ساختوساز ایران هرگز فراتر از سوریه و ونزوئلا و جستهوگریخته عراق دورتر نرفته است.
با این حساب میتوان گفت آنچه ایالاتمتحده تحریم کرده است، دایرهای محدود به بده و بستانهای داخلی است؛ بنابراین به نظر نمیرسد تحریمها بهطور مستقیم تاثیری روی ساختوساز داشته باشند. به این معنی که بهطور مستقیم تحریم اثری روی صنعت و بازار ساختمان در ایران ندارد.
اما داستان پروژههای بزرگمقیاس و ساختوسازهای کلان، مانند تاسیسات نفتی جدا است؛ طرحهایی که حتی با تجهیزات و تکنولوژیهای وارداتی هم امیدی به پیش رفتن آنها نیست، اما نکته اینجا است که عملا این بخش از پیش گرفتار تحریم بوده و چیز جدیدی اضافه نشده است.
بههرحال، بخشی ولو ناچیز از صنعت ساختوساز عمومی، درگیر صادرات و وابسته به واردات است؛ اما نکته اینجا است که پیشازاین هم این بخش عملا تحت تاثیر تحریمها قرار داشت بود. فلزات، ازجمله فلزات اساسی مانند فولاد و مس از اردیبهشت ۱۳۹۸ در فهرست تحریمهای ایالاتمتحده قرار دارند. علاوه بر این، تحریم بانک مرکزی و محدودیت انتقال پول و معامله ارزی با ایران، حتی کار واردات دارو و مواد غذایی را هم دشوار کرده، چه برسد به صادرات و واردات مصالح و کالاهای ساختمانی که بیش از یک سال است به سبب مشکل تامین مالی عملا گرفتار تحریماند.
با این اوصاف بازهم میتوان گفت تحریمهای ساختمانی ایالاتمتحده اثر مستقیم چندانی نخواهد گذاشت.
اما چرا تحریم ساختمان موثر خواهد بود؟
اما همه ماجرا اثر مستقیم نیست. بهطور غیرمستقیم تحریم ساختمان هم ازنظر تاثیر روانی و هم ازنظر نشانهشناسی تحریم، اتفاق مهمی است. تحریم بخش ساختمان عملا تحریم «نقشه جایگزین» اقتصاد ایران برای رهایی از فشار تحریمها است؛ ایران در دوره گذشته تحریمها در زمان تنگ شدن حلقه محاصره تجربه نسبتا موفقی داشت. در سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۳، درحالیکه عملا تولید نفت و تجارت خارجی ایران با مشکل مواجه شده بود، باز ساختوساز و املاک و مستغلات به کمک ایران آمد تا چرخ اقتصادش متوقف نشود.
این بار هم آنطور که از شواهد و قراین پیدا است بسیاری به رونق دوباره مسکن دلبستهاند. البته این دلبستگی با توجه به اشباع ساختوساز یک اشتباه محاسباتی است، اما بههرحال طرحهایی را که در این ماههای اخیر دولت تحتعنوان «اقدام ملی مسکن» و خانهسازی چند صد هزار واحدی در سراسر کشور به راه انداخته از همین منظر میتوان دید. طرحهایی که خوشخیالانه به دنبال جذب سرمایههای سرگردان و هدایت آنها به ساختمان است؛ بزرگترین بخش غیرمبادلهای اقتصاد ایران که در ظاهر تحریمها تاثیر مستقیمی روی آن ندارند.
در این میان، بزرگترین بازیگران عرصه ساختوساز هم نهادهای وابسته به هسته قدرت هستند. از بنیاد مسکن انقلاب اسلامی گرفته که نیمهدولتی و نیمه غیردولتی است تا تعاونیهای وابسته به نهادهای نظامی و امنیتی تا نهادهای بانفوذ و ثروتمند زیر نظر آیتالله خامنهای؛ آستان قدس، بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان امام... و البته قرارگاه خاتمالانبیا سپاه که عملا تمام پروژههای بزرگمقیاس عمرانی در ایران را در اختیار دارد؛ مجموعهای فراتر از حد تصور که به گفته مسوولان آن ۲۰۰ هزار نیروی انسانی بهطور مستقیم مشغول کار در این قرارگاه هستند و حدود یکمیلیون نفر بهطور غیرمستقیم با آن کار میکنند. این اعداد و ارقام بیش از ۵ درصد افراد شاغل در کل ایران را تشکیل میدهد.
با این اوصاف، تحریم ساختوساز ازنظر نمادین تحریم نقشه جایگزین و تحریم حوزهای است که بزرگترین بازیگر آن سپاه و نهادهای قدرتمند و بانفوذ زیر نظر رهبر ایراناند. اگرچه این نهادها پیشتر نیز در فهرست تحریمهای ایالاتمتحده قرار داشتهاند اما تحریم دوباره آنها دستکم جنبه نمادین دارد. جنبهای که تاثیر روانی آن را نباید دستکم گرفت؛ تاثیری که میتواند فرایند هدایت سرمایههای سرگردان به سمتوسوی بازار ساختوساز را مختل کند و عملا طرحهای زیانباری را که صرفا برای اهداف موقتی و ناپایدار طراحیشدهاند، مختل کند.
مطالب مرتبط:
سپاه با کدام پولها در مناطق محروم فعالیت میکند؟
مشکل دولت و سپاه در قراردادهای بزرگ چیست؟
نهادهای اقتصادی تحت نظر سپاه؛ قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر