«حسین امانت» معمار ۷۷ ساله ایرانی-کانادایی را بیشتر ما به خاطر طراحی «برج آزادی» یا همان «شهیاد» سابق میشناسیم؛ مشهورترین بنای مدرن ایرانی که او در سال ۱۳۴۹ و در سن ۲۴ سالگی طراحی کرد. امانت، مدت کوتاهی پس از فارغالتحصیلی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران توانست بهافتخار مهم طراحی بنایی برسد که به یکی از نمادهای اصلی تهران و ایران بدل شده است. دست روزگار اما چنین بود که تنها هشت سال بعد، حکومتی در ایران سر کار آمد که جایی برای حسین امانت و دهها هزار ایرانی دیگر که برخی از آنها خدمات بزرگی به وطنشان کرده بودند، باقی نگذاشت؛ آنها پیروان دیانت بهایی بودند و حکومت اسلامی بر سر کار آمده، نهتنها عقیده آنها را به رسمیت نشناخت بلکه شهروندان بهایی را از بسیاری از حقوق اجتماعی محروم کرد. بازداشت، مصادره اموال، ممنوعیت حق تحصیل دانشگاهی، جلوگیری از حق انتخاب آزادانه شغل و.. ازجمله آزار و اذیت شهروندان بهایی از سوی حکومت است که همچنان ادامه دارد و بسیاری از پیروان این آیین را وادار به مهاجرت کرده است.
حسین امانت در طول سالهای دور از وطن ساختمانهای مهمی در سراسر دنیا ساخته که شاید مهمترینهایش ساختمانهای مربوط به دیانت بهایی در مقر اصلی این آیین در شمال اسراییل باشد. در نزدیکیهای مقام اعلی، آرامگاه باب که پس از آرامگاه بهاالله در «عکا» دومین مکان مقدس دیانت بهایی بهحساب میآید، چندین ساختمان با طرحهای حسین امانت قرارگرفتهاند؛ ازجمله مقر «بیتالعدل اعظم» که مرکز اداری بهاییان جهان است.
اکنون اما قرار است یکی از مهمترین بناهای تاریخ دیانت بهایی با طرح امانت در شمال اسراییل، جایی بین حیفا و عکا، ساخته شود؛ آرامگاه «عبدالبها»، پسر بنیانگذار دیانت بهایی و یکی از شخصیتهای برجسته تاریخ معاصر ایران. این خبر روز جمعه توسط جامعه بهایی منتشر شد.
حسین امانت دراینباره به «ایرانوایر» میگوید: «من از کودکی با زندگی و رفتار این مرد بزرگ شدم و تا جایی که فهمیدم سعی کردم در طراحی این بنا شخصیت عبدالبها منعکس شود. این طرح ناشی از این روحیه است که در من وجود دارد.»
فیلمها و عکسهایی که منتشرشده نشان میدهد که آرامگاه جدید مکانی با طرح آشنای اماکن مقدس بهایی است: آرامش باغ و بوستان و طرحهای هندسی . سرویس خبری جامعه بهایی با انتشار خبر بنای جدید، عبدالبها را «شخصیتی منحصربهفرد در تاریخ ادیان» خواند و گفت ساختمان موردنظر «بازتابی است از شأن و مرتبت رفیع آن مولای حنون.»
پیکر عبدالبها تاکنون در اتاقی در آرامگاه باب در حیفا قرار داشته و اکنون جامعه بهایی تصمیم گرفته کار بزرگ ساختن آرامگاه دایمی را برای او آغاز کند. همین است که دریکی از سفرهای حسین امانت به حیفا این درخواست با این معمار در میان گذاشته میشود.
امانت میگوید: «مقام ایشان در ذهن من اینقدر بالا است که وقتی این درخواست از من مطرح شد اول باید فکر میکردم آیا واقعا جرات این را دارم که این کار را انجام دهم؟»
او پیشنهاد خود را آماده کرد و تنها پس از پذیرفته شدن آن توسط «بیتالعدل اعظمِ» بهاییان بود که این خبر علنی شد.
امانت میگوید: «مدتها با کسی راجع به این پروژه صحبت نمیکردم.» در این مدت او بیشتر تنها روی این پروژه کارکرده افقط با یکی از همکارانش که بیش از سی سال است با او دهمکاری میکند، مشورت کرده و میگوید او را چون برادرش دوست دارد و دیگری یکی از دانشجویان سابقش که درسخوانده دانشگاه «زیرزمینی» بهاییان در ایران یا BIHE است.
B.I.H.E. ((Bahá'í Institute for Higher Education یک دانشگاه غیررسمی در ایران است که در سال ۱۳۶۶ توسط جامعه بهاییان ایران، بهمنظور فراهم آوردن امکان ادامه تحصیل برای بهاییانی که توسط دولت جمهوری اسلامی از حق تحصیل در دانشگاهها محروم شده بودند، تاسیس شد.
آقای امانت در مورد همکار جوانش که در این دانشگاه درس خوانده، میگوید: «پسر خیلی باهوشی است و به تحقق چشماندازی که برای این بنا داشتم کمک کرد.»
بهاییان در طول سالیان، بارها به خاطر اینکه مرکز اماکن مذهبیشان در خاک اسراییل قرار دارد مورد سوال و قرار گرفتهاند اما درواقع آنچه باعث شد عبدالبها سر از فلسطینِ وقت که بخشی از امپراتوری عثمانی بود، درآورد، تبعید پدرش بود. او از هشتسالگی که پدرش را از ایران تبعید کردند به همراه خانواده در بخشهای مختلف امپراتوری عثمانی سرگردان بود: بغداد، استانبول، ادرنه و نهایتا زندان عکا. انقلاب لیبرال ۱۹۰۸ بود که به عبدالبها فرصت بیرون آمدن از عکا و انجام چند سفر معروف به غرب را داد. آرامگاه او حالا قرار است در جنب «باغ رضوان» بنا شود، باغی که در دوران پس از آزادی از زندان عکا مدتی را در آن زندگی میکرد.
سرزمین فلسطینِ تاریخی البته پر از اماکن مقدس مذاهب مختلف است: از «معبد دومِ» معروف یهودیان که ۲۰۰۰ سال پیش تخریب شد تا فاز جدیدی در زندگی این قوم آغاز شود تا کلیسایی در شهر بیت لحم که عیسی مسیح در آن به دنیا آمد، مسجدالاقصی و قبه صخره مسلمانان در بیتالمقدس و بالاخره اماکن مقدس بهاییان.
از امانت میپرسم احساسش در مورد این نزدیکی چیست؟ میگوید: «میدانید که به آن ناحیه میگویند ارض مقدس؛ اما عبدالبها و خانواده به علت تبعید و زندان به آنجا آمدند و نه به خواست خودشان. در آنجا روزهای خیلی سختی را گذراندند و در این سختیها عبدالبها از مهمترین کمکهای پدر بود.»
امانت از این میگوید که در تشیع جنازه عبدالبها از شخصیتهای مختلف فلسطین از همه مذاهب سخنرانی کردهاند: «اصلا دین مطرح نبود. چنانکه برای خود عبدالبها هم مطرح نبود و او تعصبی نداشت که مثلا بگوید بهاییان از بقیه بهترند. همه را از یک دید میدید و از یک زاویه به آنها محبت میورزید.»
اسناد تاریخی، تشییعجنازه عبدالبها را ثبت کردهاند؛ مثلا سر هربرت ساموئل، کمیسیونر عالی وقت بریتانیا در فلسطین، به حضور بیش از ده هزار نفر در تشییعجنازه عبدالبها از «تمام طبقات و مذاهب و نژادهای کشور» اشاره میکند. این در حالی است که کل جمعیت حیفا در آن روزها حدود ۲۰ هزار نفر بود. فرماندار وقت اورشلیم نیز مینویسد: «هرگز جلوهای به این متحدی از ابراز تاسف و احترام را ندیدهام.»
حسین امانت میگوید: «میدانید حضرت عبدالبها از معدود ایرانیانی بودند که در آن سالها به اروپا و آمریکا سفر کردند و راجع به صلح عمومی صحبت کردند؟ در «رساله مدنیه» راجع به تجدد صحبت کردند و به ایرانیها توصیه کردند که نباید فقط از غرب تقلید کرد. باید جنبههای خوب آن را دید و قبول کرد و اما جنبههای خوب تمدن ایران را هم از دست نداد و فراموش نکرد؛ یعنی ایشان میگفتند نباید افسون غرب بشویم.»
او در طراحی برج شهیاد از همین توصیه عبدالبها استفاده کرده است: «میخواستم تکنولوژی مدرن فراموش نشود اما از تاریخ ایران بهره بگیرم.» امانت میگوید از عبدالبها و نثر زیبای او آموخته که «گرفتن پیشنهاد غرب نباید باعث فراموشی زیباییهای تمدن ایران» شود.
از او میپرسم بین برج شهیاد که نماد ایران مدرن شده و بنایی که برای دیانتش مقدس است چطور ارتباطی میبیند؟ میگوید: «در شهیاد عطمت تاریخ ایران مطرح شده و در این بنا عطمت عبدالبها، خضوع و خشوع و فداکاری در راه صلح و توجه به ایران. »
مطالب مرتبط:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر