«صدای مرا گوش کنید که طاقتم به پایان رسیده است. کابوس صدای شکنجهها از گوشم قطع نمیشود و هر آن منتظرم توطئهای دیگر علیه من از صداوسیما و خبرگزاریهای وابستهاش منتشر شود.»
این بخشی از گفتههای «سپیده قلیان» است؛ فعال مدنی که در جریان اعتراضات کارگران «شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه» دو بار بازداشت شد. نخستین بار در آبان ۱۳۹۷ و دومین مرتبه در ۳۰ دیماه ۱۳۹۷.
او در فایل صوتی که از زندان «قرچک» ورامین ارسال کرده، به تفصیل از ظلمی گفته است که بر زنان زندانی میرود: «زیر شلاق و ظلم و ستماند، تبعیض جنسیتی قامتشان را خم نموده است و هیچ راهی برای آزادی ندارند.»
مخاطب او در این فایل، مردم ایران و سپس نهادهای بینالمللی هستند. سپیده قلیان از آنها میخواهد به صدایش گوش بدهند و پرسشهایش را بی پاسخ نگذارند.
این تنها سپیده قلیان نیست که در رنج است، خانواده او هم به شدت تحت فشار و آزار قرار گرفتهاند. آنها ساکن شهرستان دزفول در شمال خوزستان هستند و برای هر «ملاقات کابینی» ۱۵ دقیقهای، باید بیش از ۳۰ ساعت زمان صرف کنند و خود را از خوزستان به زندان قرچک ورامین برسانند.
«خدارحم قلیان»، پدر سپیده قلیان در گفتوگو با «ایرانوایر» میگوید: «این بچه آنقدر در عذاب و اذیت است که باورتان نمیشود. ما ۱۵ساعت باید در جادهها به سمت ورامین برویم، ۱۵ساعت هم برگردیم تا بچه خود را برای چند دقیقه ببینیم. مگر عذابی از این بیشتر، هم برای او و هم برای ما وجود دارد؟ سپیده به ما گفته است نمیخواهد به ملاقات من بیایید چون شاید در این راه اتفاقی برای شما بیفتد. این وضعیت ما است.»
سپیده قلیان فرزند خانوادهای پر جمعیت است. پدرش میگوید: «من شش فرزند دم بخت دارم. خدا شاهد است فقط بار اولی که سپیده آزاد شد، با همسر و بچههایم دور هم نشستیم و غذا از گلویمان پایین رفت. از وقتی دوباره بازداشت شده تا امروز، زندگی برایمان نمانده است و نمیتوانیم حتی یک وعده غذا دور هم بخوریم. مادرش تا به حال چند بار خواسته است خودکشی کند. او ناراحتی اعصاب گرفته و دوبار بستری شده است.»
سپیده قلیان را به اتهاماتی از جمله «عضویت در گروه غیرقانونی»، «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» متهم و مجموعا به ۱۸سال حبس تعزیری محکوم کردهاند. او در دوره اول بازداشت خود مجبور به نشستن مقابل دوربینهای تلویزیونی و اعتراف اجباری شد.
مدت کوتاهی پس از آزادی اما بار دیگر با یورش مجدد ماموران امنیتی به منزل پدرش، بازداشت شد. شش ماه در بازداشت موقت بود، بعد او را به زندانهای مختلف خوزستان و تهران انتقال دادند. در نهایت در ۱۶ شهریور ۱۳۹۸ به ۱۸ سال حبس محکوم شد.
در فایل صوتی تازهای که از این فعال مدنی منتشر شده است، او مردم و نهادهای بینالمللی را به کمک فرا میخواند و میگوید به عنوان یک زن از صداوسیمای جمهوری اسلامی، خبرگزاریها و مطبوعات وابسته به آن و قوه قضاییه شکایت دارد: «به من بگویید چهگونه شکایت کنم؟ از برنامه "۲۰:۳۰" و خبرگزاری "فارس" چهگونه شکایت کنم؟ به من بگویید از قوه قضاییه چهطور شکایت کنم؟»
سپیده قلیان پس از پخش اعترافات تلویزیونی خود از صداوسیما نیز سکوت نکرد. او ساعتی پیش از بازداشت دومش در ۳۰ دی ۱۳۹۷، ویدیویی منتشر کرد و از شکنجه و آزارهای شفاهی و جسمی در بازداشتگاه و در روزهای بازجویی خبر داد. حالا یکبار دیگر در فایل صوتی تازه، دوباره از همان روزها گفته است: «۱۶ ساعت مرا تنها در اتاق بازجویی نگه داشتند که از اتاق بغلی صدای شکنجه مردی میآمد. نامش "اسماعیل" بود و مرتب بازجو او را میزد و میگفت اسماعیل! اعتراف کن. شما تصور کنید چهها کشیدم وقتی نام همپروندهایام با نام او یکی بود. نمیدانستم اسماعیل بخشی پیش از من آزاد شده است!»
منظور او از همپروندهای، اسماعیل بخشی از چهرههای شناخته شده اعتراضات کارگری و نماینده کارگران هفت تپه است. بخشی در جریان اعتراضات صنفی کارگران این شرکت، مطالبات هم صنفان خود را فریاد میزد و نسبت به ظلمی که بر کارگران این مجموعه میرود، بیتفاوت نبود. او آبان ۱۳۹۷ همراه با سپیده قلیان بازداشت شد و پس از آزادی، اعلام کرد که تحت شکنجه و فشار بسیار زیادی در زندان بوده است.
سپیده قلیان در فایل تازه منتشر شده خود میگوید یکی از دلایلی که او را تحت شکنجه و فشار بیشتری قرار داده بودند، این بوده که به گمان بازجوها، او پای زنان را به اعتراضات کارگری باز کرده است: «به من میگفتند حالا دیگر پای زنان را به اعتراضات باز میکنی؟ فهمیدم که آنهمه ضرب و شتم، آزار و اذیت به خاطر این بود که من زن بودم. به خاطر این بود که از دیوار فرمانداری بالا رفته بودم تا از گارد امنیتی فیلم بگیرم که خبرنگاران وابسته به حاکمیت منکر آن میشدند. برای این بود که اسماعیل بخشی حامی حقوق زنان شهری بود که این بار برخلاف معمول، زنان در کنار مردان به مبارزه برخواسته بودند.»
او از سوءاستفاده مقامات قضایی و امنیتی از برادرش میگوید؛ از اینکه در بازجوییهای اولیه در پاییز سال گذشته، برادرش را به بازداشتگاه میبردند و او را تهدید میکردند تا بترسد و اعتراف کند: «فقط به این دلیل که من زنم و برادرم سنتی است و هر دفعه برای ترساندنم، مرا تهدید می کردند که او را به اتاق بازجوییام خواهند آورد تا از من اعتراف بگیرند.»
این فعال مدنی در بخشی از روایت خود، حقیقت دردناکی را برملا میکند؛ اینکه با وجود سکوت نکردن در برابر تهدیدها و ارعابها، همچنان عدهای از مقامات قضایی و امنیتی در تلاش هستند تا از او اعتراف بگیرند. آنها به اشکال مختلف تلاش میکنند، کاری کنند که با بازجوها همکاری کند: «بازجو به من گفت میتوانی با هر آرایشی که میخواهی، با همین رنگ موی منحصر به فردت، با هر لباسی که دوست داری و حتی بدون روسری، جلوی دوربین بنشینی و بگویی که فریب خوردهای. گفتند کمک کن تا مستندی از فریب خوردنت ساخته شود، ما هم کمک میکنیم نزد خانوادهات برگردی. در غیر این صورت شرمندهایم و هیچ وقت به تو فرصت آزادی نخواهیم داد... من نپذیرفتم و اکنون ماهها است که در زندانم.»
«خدارحم قلیان»، پدر سپیده قلیان در مورد این فایل صوتی و آنچه فرزندش در آن گفته است، میگوید: «بله؛ من و مادرش که از خدا میخواهیم سپیده به خانه برگردد اما نه اینطوری که اینها میگویند. من خودم کارگر ساختمانی هستم. قبلا هم در هفت تپه راننده بودم. پیمانکارها حقوقم را خوردند و بعد قراردادم را تمدید نکردند. دختر من از حق آدمهایی مثل من دفاع کرده است. چرا باید بگوید فریب خوردم؟ خدا شاهد است کسی باورش نمیشود. اما من خانهام را فروختهام که خرج کرایه رفت و آمدهایمان برای دیدار با سپیده را بدهیم.»
سپیده قلیان پیشتر هم از شکنجه صحبت کرده بود. او در آذر سال گذشته و پس از آزادی از زندان، مجموعه توییتی منتشر کرد و شرحی از دوران بازداشت خود نوشت: «ای کاش شکنجه به همان ضرب و شتم خلاصه میشد. وارد کردن اتهامات جنسی، در جایی که قطعاً حتی اگر فریاد میزدم، صدایم به جایی نمیرسید، دردناکترین قسمت ماجرا بود.»
او همچنین گفته بود که شاهد کتک خوردن وحشیانه اسماعیل بخشی بوده است؛ تاجایی که او را مجبور کرده بودند که به خودش هتاکی کند.
مطابق «قانون اساسی ایران» شکنجه ممنوع است و اعترافاتی که تحت شکنجه بیان شوند، از اعتبار ساقط خواهند بود. اما زندانیان زیادی فارغ از داشتن جرایم سیاسی یا غیر سیاسی، همواره از شکنجه شدن خود در بازداشتگاههای ایران حرف زدهاند. این شکنجهها با هدف شکستن فرد بازداشتی و تن دادن به اعترافات اجباری در برابر دوربینهای صداوسیما مطابق مقاصد دستگاه قضا انجام میشوند. دراغلب موارد هم این زندانیان پس از خروج از کشور و یا آزاد شدن از زندان، اعلام میکنند این اعترافات تحت فشار و شکنجههای فراوان از آنها گرفته شده است. آخرین مورد از همدستی نهادهای قضایی - امنیتی و صداوسیما، در ماجرای «مازیار ابراهیمی» رخ داد.
سپیده قلیان، دختر ۲۲ ساله خوزستانی که تنها به جرم همراهی با کارگران معترض شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه به ۱۸ سال زندان محکوم شده است، بار دیگر زوایای پنهان برخورد دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی برای سرکوب فعالان سیاسی، مدنی و... را افشا کرد؛ کابوسهای بی پایان شکنجه فعالان و خانوادهها برای اعترافگیری اجباری. حتا اگر دسترسی محدود سپیده به خارج از زندان قطع شود، شاید همین مستنداتی که او ارایه کرده است، کافی باشد تا نزد افکار عمومی حکم برائت و آزادی خود را بگیرد.
مطالب مرتبط:
پدر سپیده قلیان: گفتند مصاحبه نکن، تهدید کردند بازداشتم میکنند
شکنجه در بازداشتگاه، به کجا شکایت کنیم؟
شکنجه اسماعیل بخشی در زندان؛ از باتوم زدن به بیضهها تا خوراندن قرصهای توهم زا
ماجرای ضرب و شتم اسماعیل بخشی؛ از تکذیب تا شکایت
طراحی سوخته؛ بازی باخت-باخت جمهوری اسلامی
جزئیات پروژه اعتراف گیری در گفت و گو با نزدیکان اسماعیل بخشی و سپیده قلیان
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر