شهروند خبرنگار
مردانی قوی هیکل با کت و شلوارهای یک دست، هندزفری به گوش، عینک دودی به چشم و قامتهایی بلند که وقتی با آنها روبهرو میشوی، انگار دیواری بزرگ جلوی چشمهایت را گرفته است. اینها مشخصات ظاهری افرادی هستند که کم وبیش نگاههای ما را در مراسم بزرگ و محفلهای خاص به سوی خود میکشند. ما هم سالها است آنها را با اسامی مختلفی مثل بادیگارد، تیم محافظت، تیم تشریفات و القابی از این دست میشناسیم .
«احمدرضا» یکی از آنها است. او الان سر تیم حراست یک مجتمع تجاری بزرگ در تهران است و از اوضاع کارش هم ناراضی نیست. کمتر از هشت ماهی میشود که اینجا مشغول به کار شده است اما قبل از این، نزدیک به چهارسال با پنج نفر از دوستانش، شرکت خدماتی «تیم محافظت» داشتهاند.
میگوید: «همه زندگی ما به ورزش کردن و دوره برداشتن در باشگاه بدنسازی گذشت. این شوخی نیست. واقعا اگر دعوا و خواب را هم به این پکیج اضافه کنید، بخش زیاد دیگری از زندگی ما باقی نمیماند.»
سال گذشته، سردار «محمد اشرفی»، رییس پلیس پیشگیری ناجا در گفتوگو با خبرگزاری «تسنیم»، در واکنش به فعالیت برخی افراد و شرکتهای خصوصی با عنوان «محافظان شخصی» یا «بادیگارد» که سرویسهای محافظتی را به برخی افراد و از جمله سلبریتیها ارایه میدهند، گفته بود: «پلیس و نیروی انتظامی هیچ مجوزی برای محافظت شخصی از افراد یا فعالیت بادیگاردها صادر نکرده است. نه تنها پلیس بلکه قانون نیز هم چنین اجازهای را به کسی نداده است.»
احمدرضا اما از آغاز کار خود به عنوان بادیگارد برای «ایرانوایر» میگوید؛ شغلی که از دید نیروی انتظامی، نه رسمی است و نه میتواند مجوز بگیرد: «اوایل خیلی انگیزه داشتیم و احساس میکردیم به قول مردم، برای این کارها ساخته شدهایم. خب یک سری لینک و ارتباط هم با سلبریتیها داشتیم. اما نمیدانم این تلویزیون و سینما با این سلبریتیها چه کار کرده است که فکر میکنند همه چیز باید برایشان مجانی باشد.»
احمدرضا از نخستین مشتری خود تعریف میکند: «اولین مشتری من یک سلبریتی بسیار معروف بود که طرفداران او از طریق ادمین صفحه اینستاگرامش برایش جشن تولدی گرفتند تا مثلا سورپرایز شود. خودش به یکی از بچهها گفته بود امشب با دو تا محافظ بیایید دنبالم، برویم فلان رستوران. ما هم رفتیم و حدود چهار ساعت، سه نفری معطل بودیم. بعد از تولد هم با تشریفات ویژه و ماشین لاکچری، آقای سلبریتی را تا منزل رساندیم. موقع خداحافظی، یکی از بچهها به جناب سلبریتی گفت لطفا هزینه امشب را پرداخت کنید. اما او قیافهاش را در هم کشید و گفت که الان میفهمم چرا دوستانم با غیر سلبریتیها رفیق نمیشوند. من دیدم شما بچههای خوبی هستید، گفتم توی جشن تولد من شرکت کنید. توقع کادو هم از هیچ کس ندارم. ولی واقعا من باید برای این که یک شب شما را به شام و کیک دعوت کردم، هزینه ای بپردازم؟ اصلا من پرداخت کردم، شما قبول میکنید؟ آخر پول چه کاری؟ من برای این که شما کنارم بودید، باید پول بدهم؟ من آدم مغروری نیستم ولی خودتان دیدید که چه قدر آدم از شهرهای مختلف آمدند و هزینه کردند به خاطر این که کنار من باشند. بعد شما از من پول میخواهید؟ این حرفهایی که مردم در مورد ما میزنند که اینها پولدارند و توی وان شیر حمام میکنند، چرت و پرت است. من برای پولم زحمت میکشم و پول مفت نمیدهم. بعد هم با حالت طلبکارانه پیاده شد و رفت.»
احمدرضا در ادامه میگوید: «راستش آن شب اول واقعا پکر شدیم. اما مهران که از همه بزرگتر بود و ایده شروع این کار را داده بود و با سلبریتیهای زیادی آشنایی داشت، گفت این یک مورد را به عنوان تبلیغ کار نگاه کنیم.»
با وجود اینکه به خودشان امیدواری میدادند اما مشکلات بعدی یکی یکی سر راهشان سبز میشد: «قرار شد از آن به بعد اول پول را بگیریم و بعد کار کنیم. ما بر حسب عرف، برای بچههای معمولیتر که فقط بدنساز بودند، ساعتی ۱۵۰ هزار تومان و روزی ۵۰۰ هزار تومان در نظر گرفته بودیم. اما برای بچههایی که دوره دفاع شخصی دیده و فنون رزمی بلد بودند، ساعتی ۲۵۰ هزار تومان و روزی ۸۰۰ هزار تومان محاسبه کردیم. ولی حتی یک بار هم نشد که دوستان سلبریتی پول را به صورت کامل پرداخت کنند.»
او میگوید در زمان شروع کار، به محافظان متخصص وعده درآمد ماهی ۲۰ میلیون و به بچههای عادی هم وعده ماهی پنج میلیون تومان را داده بود. ولی این درآمد با بدقولیهای مکرر مشتریهای نامدار، محقق نشد.
اما مشکلات بادیگاردها فقط در زمان حساب و کتاب با سلبریتیها نیست. محافظان شخصی حتی مورد نقد جامعه هم قرار میگیرند. اولین انتقادات از حضور بادیگارد برای هنرمندان، مربوط به مرداد سال ۱۳۹۶ و زمانی است که «مهران مدیری» برای اکران اولین فیلمش در مقام کارگردان، یعنی فیلم «ساعت پنج عصر» به مشهد رفته بود.
همانجا یک تیم محافظ تمام مدت در کنار مهران مدیری حرکت میکرد و حضور داشت. از روزنامههای اصولگرا و اصلاحطلب تا مردمی که سالها مهران مدیری را به عنوان هنرمندی طناز و مردمی میشناختند، تیغ انتقادات را برای او تیز کردند. در نهایت، مدیری چند روز بعد در مصاحبهای اعلام کرد: «بادیگارد ندارد و تیم تشریفات را مسوولان برگزار کننده فرش قرمز افتتاحیه فیلم ساعت پنج عصر در مشهد هماهنگ کرده بودند.»
بخش عمدهای از انتقادات، به تفاوت رفتار بازیگران هالیوود و سلبریتیهای ایران برمیگردد. گذری در فضای مجازی نشان میدهد که قیاسهای مکرری از عکس «تام هنکس» در مترو نیویورک و مهران مدیری سوار بر بنز با «محمدرضا گلزار» بین محافظان تنومند به چشم میخورد.
احمدرضا میگوید:«دیگر از یک روز تصمیم گرفتیم روی بچه پولدارها کار کنیم. اتفاقا آنها هم عاشق این کلاس گذاشتنها بودند. اگر این کار برای ما هیچ چیز نداشت، حداقلش این بود که میهمانیهایی رفتیم که هیچ وقت در عمرمان نرفته بودیم. آنها هم پول خوب میدادند و هم کاری میکردند که به ما هم خوش بگذرد و ادا و اطوارشان هم زیاد نبود. اما تعدادشان کم بود.»
میگوید در یکی از همین میهمانیها، نیروی انتظامی وارد پارتی میشود و همه میهمانها را میبرد: «ما با افتخار ایستادیم و گفتیم که تیم حفاظت هستیم. اما فردای آن روز همه آزاد شدند به جز ما. حالا باید توضیح میدادیم تیم حفاظت اصلا یعنی چه. دو روز تمام نوشتیم، آخر سر هم مهران با ضمانت یکی از آشناهایش کاری کرد که بیسر و صدا آزاد شویم. اما گفتند هرچه سریعتر تشکیلات خود را جمع کنید، چون دفعه بعد به این راحتی ختم به خیر نمیشود.»
احمدرضا در ادامه از مشاوره با «احمد ایراندوست» میگوید: «خیلی خاکی و عامیانه گفت داداش! من بادیگارد "جنیفر لوپز" در امریکا بودم، ول کردم آمدم. تازه آن جا در امریکا کار من خیلی شغل مهمی بود. این جا که اصلا تعریفی از این فضا وجود ندارد و کلا غیر قانونی است.»
احمد ایراندوست ادعا میکند که درهالیوود محافظ شخصی افرادی چون جنیفر لوپز، «نیکلاس کیج» و «ماریا کری» بوده و در امارات هم مدتی محافظت از«شیخ محمد»، حاکم امارات را برعهده داشته است. او در زمان تولید سریال «شبهای برره»، به مهران مدیری معرفی شد و با توجه به جثهاش، نقش غول برره را به او دادند. این سرآغاز ورود او به تلویزیون وسینما بود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر