«از بچگی دوست داشتم خرید کنم اما متاسفانه همیشه فروشنده بودم. دیگران خرید میکردند و من نگاهشان میکردم. یکی از مشکلات کودککار بودن این است که نمیتوانی مدرسه بروی. من سواد ندارم. وقتی کسی میگوید؛ «اینجا چی نوشته» باید یک طوری موضوع را عوض کنم. بعد میگویند سواد نداری؟
کودکان کار فقط دنبال کار و پول هستند اما مابقی بچهها دنبال تفریح. هزار بار فکر کردهام که اگر یک خانواده داشتم چه میشد؟ حداقل این نبودم. » این ها را حسن، کودک کار میگوید.
این دومین بار است که او مقابل دوربین شهروندخبرنگار ایرانوایر نشسته است و از زندگی، سختیها،رویاها و آرزوهایش حرف زده است.
او از کودکان بی شناسنامه است و سن دقیقاش مشخص نیست. شهروند خبرنگاری که این گزارش را تهیه کرده، نوشته است: «حسن به این دلیل که پدرش عراقی است هرگز نتوانسته شناسنامه داشته باشد. در نتیجه نه خودش میداند چند سال سن دارد و نه کسی دیگر، اما با توجه به خاطراتی که تعریف میکند حدودا ۱۶ یا ۱۷ سال، باید سن داشته باشد. به دلیل نداشتن شناسنامه حتی امکان رفتن به مدرسه هم نداشته است».
حسن در پاسخ به این پرسش که آیا تا کنون عاشق شده است یا نه میگوید: یک بار با یکی از دوستانم به کافه رفته بودیم. از دختری خوشم آمد. بعد از دو سه ماه در واتساپ پیامی صوتی برایم ارسال کرد و گفت سلام. کلی خوشحال شدم. چند روز در ارتباط بودیم و بعد از چند روز دیگر خبری از او نداشتم. آدمها سخت میآیند اما ساده رهایت میکنند. برای همین از عاشق شدم خوشم نمیآید.
حسن به جهانی بدون کودک کار باور ندارد و میگوید: «از زمانی که دنیا به وجود آمده کودکان کار هم بودهاند. وجود کودکان کار مثل جنگ در جهان است، در این کشور تمام بشود در کشوری دیگر جنگ شروع میشود. وجود کودکان کار هم به همین شکل است. ما میگوییم وضعیت ما سخت است اما از ما بدتر بچههای آفریقا هستند. دولتها باید بفکر ما باشند، از دست خودمان که کاری ساخته نیست اما دولتها به فکر کودکان کار نیستند در هرکشوری فقر و بدبختی وجود دارد و انتظاری نمیشود داشت در نتیجه فکر میکنم حالا که حکومتها به فکر ما نیستید ما خودمان باید به داد خودمان برسیم. خوبی و خواست دیگران برای ما ماندگار نیست، ما خودمان باید برای خودمان ارزش قایل باشیم. »
حسن که بیش از یک دهه در بازار دستفروشی کرده است میگوید: «جهان برای ما، کودکان کار خالی از رویاست. ما جهان را واقعیتر نگاه میکنیم. خدا دو دسته آدم آفریده است. ثروتمند و فقیر.
این کودک در پاسخ به اینکه چرا رویایی ندارد به شهروندخبرنگار ایرانوایر میگوید: «کسی جهان بدون کودککار و فقر را تجربه نکرده است. آنهایی که پولدار هستند دوست دارند کسانی که پولدار نیستند را بزنند و آنهایی که ندارند هم دوست دارند برسر آنهایی که واقعا فقیرتر هستند بزنند. سختی کودککار بودن زیاد است یکی از بزرگترین سختیها این است که کسی تو را به چشم بازاری نگاه نمیکند همه تو را به چشم یک آدم فقیر نگاه میکنند. وقتی پول نداشته باشی اما اخلاق مردم با تو خوب باشد انگار ثروتمند هستی اما وقتی پول نداشته باشی و اخلاق مردم هم با شما خوب نباشد یعنی هیچی ندارید. »
مطالب مرتبط:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر