«محمدرضا یزدانیخرم» عضو حزب «موتلفه اسلامی» بود. این را همان سال ۱۳۶۸ در بدو ورودش به اتاق ریاست فدراسیون والیبال ایران هم اعلام کرد. بلندپروازیهایی داشت باورنکردنی؛ مثلا سال ۱۳۷۴ به مجله «دنیای ورزش» گفته بود: «من پتانسیل قهرمانی جهان را در جوانان کشور میبینم.»
میشد به حرفهایش خندید. کافی است به چند سالی پیشتر سفر کرد. «حسن غفوری فرد» طی سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲، ریاست سازمان تربیتبدنی را در دولت «اکبر هاشمی رفسنجانی» برعهده داشت. او سال ۱۳۶۹ به همراه هیاتی سیاسی به کوبا سفر کرد. در جریان این سفر، مانند سایر اعضای هیات سیاسی ایران، با «فیدل کاسترو» دیداری داشت. رییس سازمان تربیت بدنی خیلی زود باب حرف را با رهبر کوبا باز کرد و از او خواست برای یک دیدار دوستانه بین تیم ملی والیبال کوبا و ایران ترتیب دهد.
غفوریفرد سال ۱۳۹۲ به خبرگزاری «فارس» گفته بود: ««فیدل کاسترو خنده بلندی کرد و گفت شما که نمیتوانید با ما در والیبال و بسکتبال مسابقه بدهید. ایران در حدی نیست که با کوبا رقابت کند. تنها کاری که میتوانم برای شما بکنم، این است که به فدراسیون جهانی والیبال و بسکتبال پیشنهاد دهم تا مسابقاتی را برای شما و کشورهای ضعیف و کوتاهقدها در نظر بگیرند!»
یزدانی خرم اوایل دهه ۶۰ خورشیدی به عضویت سپاه پاسداران درآمد اما پس از جنگ ایران و عراق، خودش را بازخرید کرد و فقط به فعالیتهای حزبی و بعد مدیریت ورزشی ادامه داد.
او سال ۱۳۶۸ فدراسیون والیبال را به میل خودش و به صورت مستقیم از علیاکبر هاشمی رفسنجانی، رییسجمهوری وقت طلب کرد. در کنار رابطه نزدیکی که با حزب موتلفه و هاشمی رفسنجانی داشت، روابط خود را به صورت دایمی با جریانهای اصلاحطلب و اصولگرا حفظ کرد. «محمد دادکان»، رییس وقت فدراسیون فوتبال ایران برای او تعریف منحصر به فردی داشت: «مرد بازار».
او در عین حال ارتباطی ویژه هم با دفتر رهبری پیدا کرده بود. مجموعه این دایره وسیع روابط، او را ۱۷ سال در ریاست فدراسیون والیبال، صاحب حاشیه امن کرده بودند.
وقتی به ریاست فدراسیون والیبال ایران رسید، بزرگترین دستآورد والیبال کشور، شکست دادن تیم ملی پاکستان در ورزشگاه «افراسیابی» تهران با نتیجه ۳ بر ۲ بود. سالن افراسیابی جای سوزن انداختن نداشت و ما با فشار هواداران، تک بازی حذفی مقابل پاکستان را بردیم. همان روزها (وقتی هر ست والیبال ۱۵ امتیازی بود)، گرفتن امتیاز دهم از چین مثل رؤیا میماند.
اما آنچه یزدانیخرم کاشت، سالها پس از او همه درو کردند. روایت از یک نام آغاز میشود؛ «ایوان بوگانیکوف».
بوگانیکوف ملیتی از لتونی داشت. سال ۱۳۷۲ با قراردادی یک ساله، سرمربی تیم ملی والیبال ایران شد؛ مردی که یکی از نامدارترین چهرههای والیبال شرق اروپا بود.
اما اتفاق در پس پایان قرارداد بوگانیکوف آغاز شد. یزدانیخرم از سرمربی نامدار والیبال لتونی یک ناظر مدرسهای ساخت. او به مدارس راهنمایی و دبیرستانهای کشور میرفت و با مدیر مدرسه وارد تک تک کلاسها میشد. مدیر و معلم «برپا» میدادند. بوگانیکوف نگاه میکرد: «تو، تو و تو بیایید بیرون.»
قد بلندها را از ته کلاس جدا میکرد، به حیاط مدرسه میبرد، یک توپ والیبال برمیداشت و روی بازوی آنها پرت میکرد؛ «ساعد بزنید.»
این طرح استعدادیابی یک نابغه مربیگری والیبال در ایران بود. میتوانید تصور کنید که مثلا روزی روزگاری «آنتونیو کونته» برای یک سال سرمربی تیم ملی فوتبال ایران شود و بعد برای استعدادیابی، به مدارس راهنمایی پسرانه گرگان و تهران و ارومیه و مشهد و اصفهان برود.
نتیجه استعدادیابیهای بوگانیکوف در ایران رسید به نامهای درخشانی مانند «بهنام محمودی» که به همین سادگی کشف شد و یا «فرهاد کاوه»، «پیمان اکبری»، «محمد ترکاشوند»، «علیرضا نادی» و «امیرحسین معززی خواه».
بوگانیکوف ۲۰ سال برای ایران استعدادیابی کرد. گاهی کارش را شبانهروز ادامه میداد و حتی در خوابگاه ورزشگاه «آزادی» میخوابید. همزمان، یزدانیخرم از تمامی پتانسیلهایش برای ساختن «خانه والیبال ایران» در کنار مجموعه ورزشی آزادی استفاده میکرد.
در تمام آن سالها، بوگانیکوف برای یزدانیخرم طرح مراکز استعدادیابی کشوری را نوشت و اجرا کرد. دیگر لازم نبود یک مربی وارد مدارس راهنمایی کشور شود. پایگاههای استعدادیابی والیبال در ایران مانند قارچ رشد میکردند. ابتدا از مازندران آغاز شد، به ارومیه و اردبیل رسید، در تهران گسترش یافت و به جنوب کشور رفت. فدراسیون یزدانیخرم نه تنها از مربیانی که میخواستند در شهرهای ایران پایگاههای استعدادیابی برپا کنند یا مدارس آموزش والیبال راه بیاندازند پولی نمیگرفت که به آنها کمک هم میکرد.
ایران تبدیل شد به یک مرکز آموزش والیبال در آسیا. سال ۱۳۸۳، «روبن آکوستا»، رییس مکزیکی وقت فدراسیون جهانی والیبال، فدراسیون ایران را نمونهای بارز از توسعه و آیندهنگری دانست. او در سخنرانی مجمع عمومی فدراسیون جهانی والیبال گفته بود: «ایران راه توسعه والیبال را به جهان نشان میدهد.»
اما قرار بود در دولت «محمود احمدینژاد» او را هم حذف کنند؛ البته با مدل پله به پله. یزدانیخرم سال ۱۳۸۵ از ریاست فدراسیون والیبال استعفا داد و رییس فدراسیون کشتی ایران شد. در خردادماه سال ۱۳۹۴ برای نخستین بار از چگونگی جدا شدن از فدراسیون والیبال به «همشهری تماشاگر» این گونه توضیح داد: «من با میل و رغبت خودم کشتی را انتخاب نکردم بلکه "علیآبادی" به زور من را به سمت کشتی هل داد با این استدلال که والیبال یک مدال دارد و کشتی ۱۴ مدال. به من گفت کشتی مهمتر از والیبال است، برو به فدراسیون کشتی و کاری کن که این ورزش بیش از پیش مدالآور باشد.»
سال ۱۳۹۰ او را از ریاست فدراسیون کشتی هم برکنار کردند. جانشین او، مهمترین فرمانده سپاه در ورزش ایران بود؛ محمدرضا داورزنی.
روی کاغذ که نگاه میکنیم، والیبال ایران در دورههای روسای بعدی هم یک مسیر صعودی را طی کرده است. بستر که آماده بود، مردان بزرگی هم به ایران آمدند. نسل مربیان والیبال ایران طی سه دهه اخیر سیری کاملاً صعودی داشته است؛ از «ماتسوموتو» ژاپنی به «پارک کی وون» کرهای رسیدیم. بعد به صربستان رفتیم و «میلوراد کیاچ» را آوردیم. دهه ۸۰، دوران «میلوراد کیاچ» و «زوران گاییچ» بود تا سرانجام درست همان شبی که «کارلوس کیروش» برای امضای قرارداد وارد تهران شد، «خولیو ولاسکو» نفر اول مربیان والیبال جهان در رنکینگ فدراسیون جهانی پا به تهران گذاشت.
در نهایت، تیمی که روزی پاکستان را با زحمت میبرد و به عربستان میباخت، در فینال بازیهای آسیایی «بوسان»، وقتی مقابل کرهجنوبیِ میزبان شکست خورد، با پرچم ایران جشن گرفت و دور افتخار زد. کمتر از دو دهه بعد، همان تیم حالا به جمع شش تیم اول جهان رسیده و به قهرمانی نوجوانان و جوانان جهان هم چنگ زده است.
والیبال ایران تنها رشته تیمی است که در تاریخ ورزش ایران موفق شده است روی سکوی قهرمانی بایستد. دو قهرمانی نوجوانان جهان در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۷ و یک قهرمانی جوانان جهان در سال ۲۰۱۹ را شاید قهرمانی تیم ملی والیبال ایران در جهان کامل کند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر