80 سال پس از ماجرای کشف حجاب، هنوز هم بحث و گفت و گوی جدی درباره آن جریان دارد؛ یک تصمیم بزرگ با پیامدهای وسیع. «ایرانوایر» در گفت و گو با «پروین بختیارنژاد»، فعال حقوق زنان و «مهین جزنی»، فعال سیاسی به ابعاد مختلف این تصمیم پرداخته است. این گفت و گوهای کوتاه، روایت گر تنوع دیدگاه ها درباره ماجرای کشف حجاب است.
پروین بختیار نژاد درباره اصل تصمیم کشف حجاب اعتقاد دارد این تصمیم به انزاوی بیش تر زنان منجر شد: «کاش به جای کشف حجاب اجباری، قانونی وضع میشد که در آن زنان در انتخاب حجاب یا بیحجابی مختار میشدند.»
او با تاکید بر این که در این ماجرا، اختیار زنان مورد تعرض قرار گرفت، می گوید:«به روایت تاریخنویسان، زمانیکه زنان از خانه خارج میشدند، چادر از سرشان کشیده میشد و چه بسا مورد ضرب و شتم قرار میگرفتند. در نتیجه، آنها گاهی مجبور بودند که برای مدتهای طولانی خود را در خانهها حبس کنند. حتی برای کارهای روزانه خود نیز نمیتوانستند از خانه خارج شوند؛ مثلا اگر میخواستند به خانه همسایه یا فامیل خود بروند، در میان دیوارهای بین خانهها درهایی تعبیه میشد که محل رفت و آمد زنان باشد. اگر بر فرض، این زنان حجاب هم بر میداشتند، با فضای فرهنگی جامعه و خانواده خود چه باید میکردند؟ برداشتن حجاب به معنای تامین امنیت روانی و جسمی آنها حتی در محیط خانواده نیز نبود. ابتدا بایستی فضای فرهنگی امن میشد تا زنان بر اساس اختیار، آگاهی و آزادی حجاب خود را کنار میگذاشتند. زندگی در آن شرایط و از بین رفتن آزادی حضور اجتماعی زنان با حجاب، مساله خوشایندی برای زنان در آن زمان نبود و هیچ دستآوردی به معنی پیشرفت برای آن ها به همراه نداشت.»
مهین جزنی اما با وجود مخالفت بنیادین با کشف حجاب اجباری، اصل تصمیم را گامی به سوی مدرنیته می داند: «مجوزی بود برای زنان که حداقل راحتتر رفت و آمد داشته باشند و زنان بیحجاب نیز بتوانند در مدارس به بچهها آموزش دهند. باید این مساله را به شکل یک مجموعه بررسی کرد. از این نظر که مساله "حجاب نباید" را به اذهان جامعه وارد کرد، قدمی به جلو محسوب میشد؛ ایجاد این سوال که چرا نباید حجاب باشد. با وجود تمام عیبهای این تصمیم اما این حسن را نیز داشت که قدمی به سمت مدرنیته بود.»
با این حال او، هم انتقاداتی به این تصمیم دارد و آن را «مدرنیته مثله شده با دیکتاتوری از بالا» توصیف می کند. جزنی گریزی به شرایط تاریخی این تصمیم هم می زند: «آن زمان وضعیت عقب ماندگی بر جامعه حاکم بود. ملاها روی مدارس، زنان و خانوادهها سیطره داشتند. با توجه به این شرایط، نیرویی در متن آن جامعه لازم بود که با قدرت دستور گرفته از بالا، مردم عقب نگه داشته شده را به این تغییر مجبور کند. اما اگر رضا شاه کمی از فرهنگ دموکراتیک برخوردار بود، پس از کوتاه کردن دستان و قدرت آخوندها، به جای آنکه چادر از سر زنها بکشد و عمامه را به زور به کلاه تبدیل کند، با مردم صحبت میکرد، چنین نمیشد. او اگر حداقل در حد آتاتورک بود، میتوانست با برگزاری سمینارها و صدور مجوز برای روشنفکران هوادار حجاب، برای صحبت با مردم و توضیح دلیل کشف حجاب، به آنها آگاهی دهد و ریشه این مساله را با مردم به گفتوگو بگذارد. اما او بدون وجود هیچ عرصه آزادی برای مبادله افکار و در نبود زمینههای دموکراتیک، به ناگهان تصمیم خود را عملی کرد. اگرچه خوبیهایی داشت اما نتیجه آن شد که این مساله عقدهای سرخورده درون افراد مذهبی ایجاد کرد که در نهایت بیرون زد.»
او تاکید می کند با وجود این که این تصمیم به پیشرفت زنان کمک کرد، با کشف حجاب اجباری مخالف است: «چون میشد بدون اجبار و با ترتیب دادن مقدماتی، زمینه آگاهسازی را در مردم ایجاد کرد و با نوشتن مقالات و برگزاری سمینارها، آنها را آماده کرد.»
جزنی همچنین تذکر می دهد که کشف حجاب اجباری، غلط و غیردموکراتیک بود اما باید در فضای زمانی خاص خودش سنجیده شود:«با توجه به فرهنگ رضا شاه و زمانی که در آن قرار داشت، غیر از این نمیتوانست انجام دهد.»
ماجرای حجاب در سال های پس از انقلاب هم همواره یک سوژه مطرح بوده است؛ به ویژه نحوه فعالیت زنان محجبه و مشارکت های اجتماعی آن ها. پروین بختیارنژاد به نمونه هایی از این مشارکت ها اشاره می کند: «تجربه دوران پس از انقلاب ۵۷ در ایران ثابت کرد که زنان باحجاب نیز میتوانند در تمامی عرصهها حضور داشته باشند و حتی در محافل علمی، پلیس و نیروی انتظامی فعالیت کنند. به هر حال، اینطور به نظر میرسد که مشاغلی چون شغلهای نظامی از خیلی جهات آزادی عمل بیش تری نیاز دارند و پوشش نیز بایستی به فراخور شغل باشد. اما زنان باحجاب در این عرصهها نیز حاضر شدهاند.»
او تاکید می کند: «این تجربه نشان میدهد که داشتن حجاب نمیتواند مانع حضور اجتماعی یا داشتن کسب و کار و شغل باشد. در بخش بزرگی از جهان این مساله جا افتاده که زنان باحجاب، به ویژه با پوشش حداکثری، نمیتوانند در برخی مشاغل فعالیت کنند. البته این سوال مطرح است که آیا زنانی که چادر دارند، به راحتی و چابکی در پلیس و مشاغل نظامی فعال هستند؟ این را باید از خودشان پرسید. مسلما در برخی از مشاغل، حجاب و نوع آن میتواند دست و پاگیر باشد ولی حجاب حداقلی یا میانهتر شاید مانعی ایجاد نکند. در واقع، این مساله به نوع تفکر و باورهای فرهنگی جامعه برمیگردد. اما آنچه در خصوص حجاب مطرح و مهم است، اجباری نبودن آن است. زنان باحجاب در بیش از سه دهه فعالیت نشان دادند که اگرچه مجبورند باحجاب ظاهر شوند اما بالاخره کار کردند و در خانههای خود حبس نشدند.»
او از این منظر، اعتقاد دارد مهم ترین نکته ای که باید مورد نقد قرار گیرد، اجباری بودن حجاب است ولی اگر زنی نیز به حجاب باور دارد، تصمیم خودش است و حجاب را انتخاب کرده است، باید به تصمیم او احترام گذاشته شود:«این افراد هستند که در این خصوص باید تصمیمگیرنده باشند.»
میهن جزنی هم با دفاع از حق مشارکت اجتماعی زنان محجبه می گوید: «آزادی و لاییسیتهای که من به آن معتقد هستم، دشمن مذهب نیست و خواهان جدایی این مساله از عرصه عمومی مردم است. حجاب نیز همین طور است؛ یعنی اگر زنی احساس میکند که باحجاب راحت است، باید حجاب داشته باشد و هیچکس حق ندارد او را به برداشتن حجاب اجبار کند.»
او گفت و گوی دوطرفه مبتنی بر آگاه سازی را بهترین روش درباره فعالیت های معطوف به مخالفت با حجاب می داند و می گوید: «مثلا چادر مسالهای است که میتوان درباره آن به بحث نشست. ولی اصل مهم در همه این فعالیت ها این است که در جامعه هیچکس حق ندارد برای آزادی پوشش فرد دیگری تصمیم بگیرد.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر