انتشار خبر دیدار نمایندگان چهار حزب کردستان ایران و هیات جمهوری اسلامی ایران در نروژ، واکنشهای زیادی در شبکههای اجتماعی به همراه داشت. واکنشهایی عمدتا انتقادآمیز و حاکی از نگرانی منتقدان از محرمانه بودن این نشست، مبهم بودن محتوای آن، چرایی برگزاری آن در این مقطع، حاضر نبودن نمایندگان همه احزاب کرد در نشست و نیات جمهوری اسلامی از مذاکره. درباره این انتقادها و نگرانیها با سه کارشناس، چهره سیاسی و روزنامهنگار کرد گفتوگو کردهایم.
با توجه به اینکه جمهوری اسلامی احزاب کرد ایران را "منحله، تروریست و فاقد پایگاه اجتماعی در میان مردم کرد" میداند، پرسش این است که چرا تصمیم گرفته است با این احزاب وارد گفتوگو شود. علی کریمی، تحلیلگر سیاسی کرد نزدیک به پژاک معتقد است در شرایطی که جمهوری اسلامی زیر فشار جامعه جهانی است ناچار است برای نشان دادن اینکه در داخل کشور و با مردم خودش مشکلی ندارد، نمایش تن دادن به گفتوگو راه بیندازد: «جمهوری اسلامی اگر اندکی صداقت و حسن نیت داشت بستری برای اعتماد سازی فراهم میکرد. دستکم دست از کشتن کولبران برمیداشت، زندانیان سیاسی را آزاد میکرد، گشایشی در فضای سیاسی ایجاد می کرد و راه بازگشت تبعیدیها به وطن را هموار می کرد نه اینکه با راهانداختن کنگره مشاهیر کرد و برگزاری نشست محرمانه، نمایش کرد دوستی راه بیندازد.»
حسن رحمانپناه، عضو کمیته مرکزی کومله، سازمان کردستانی حزب کمونیست ایران، هم میگوید در شرایطی که اکثریت مردم ایران مشروعیت جمهوری اسلامی را قبول ندارند و نارضایتی مردم از حکومت اوج گرفته است این گونه نشستها، نه گفتوگو برای آشتی که بازی سیاسی برای اهداف دیگری است: «ما معتقدیم جدای از برنامه جمهوری اسلامی برای تقویت دودستگی در جریانهای سیاسی کردستان و اپوزیسیون ایرانی، جمهوری اسلامی میخواهد به سیاست انتظار و امید کاذب در میان مردم کرد در ایران دامن بزند و از طرفی نقطه ضعفش در کردستان را در صورت حمله نظامی با امریکا، از رهگذر این مذاکرات به گونهای خنثی سازد.»
محمد خاکی، روزنامهنگار کرد ساکن لندن که سابقه عضویت در کومله را هم دارد نگاهی متفاوت به صرف حضور جمهوری اسلامی بر سر میز گفتوگو با احزاب کردی دارد. او معتقد است جمهوری اسلامی ۴۰ سال است میگوید این احزاب پایگاهی در میان مردم کرد ندارند و به کلی سرکوب شدهاند اما حالا حاضر شده است هیاتی دیپلماتیک برای گفتوگو با آنها به یک کشور سوم بفرستد: «نفس مذاکره رژیم جمهوری اسلامی با احزاب کردستانی، یعنی شکست ۴۰ سال سیاستهای سرکوبگرانه این حکومت در کردستان. این یعنی شکست سیاست انکار و نادیده گرفتن احزاب کردستانی و اقرار به اهمیت سیاسی و پایگاه اجتماعی آنان در میان مردم.»
آقای خاکی اضافه میکند چنین اقراری ناشی از ضعف جمهوری اسلامی است و از سر ناچاری به آن تن داده است: «تشدید محاصره اقتصادی، رشد نارضایتی مردم، گسترش مبارزات اقشار و طبقات مختلف مردم از جمله کارگران، زنان، جوانان، روشنفکران و اقلیتهای ملی و مذهبی جمهوری اسلامی را در موقعیت شکنندهای قرار داده است، چنان شکننده که ناچار شده است پیشنهاد گفتوگو با احزاب کردستانی را بپذیرد.»
اما آیا این شرایط شکننده برای جمهوری اسلامی آنچنان که محمد خاکی میگوید به معنای این است که اکنون زمان مناسبی برای گفتوگو با جمهوری اسلامی است؟ علی کریمی میگوید نه اکنون زمان مناسبی برای مذاکره است و نه اصولا جمهوری اسلامی با قانون اساسی فعلی آن قابلیت مذاکره در معنای دقیق آن را دارد: «مساله فقط هم مذاکره با کردها نیست، با قانون اساسی فعلی جمهوری اسلامی نمیتواند حتی با اپوزیسیون داخلی خودش هم وارد مذاکره جدی شود. در این شرایط مذاکره با جمهوری اسلامی هیچ موضوعیتی ندارد.»
محمد خاکی هم معتقد است عدم آگاهی احزاب کرد برای چنین مذاکراتی در نهایت به نفع جمهوری اسلامی است و مذاکره را برای این حکومت به صرفه میسازد: «جمهوری اسلامی میداند در صورت بروز هرگونه اتفاقی در ایران از جمله احتمال حمله نظامی خارجی، کردستان اولین نقطهای است که از کنترل حکومت خارج خواهد شد اما از عدم آگاهی احزاب کردستانی و از جمله چهار حزب حاضر در نشستها برای مذاکره آگاه است و با این باور که می تواند آنچه را در جنگ با احزاب کردستانی به دست نیاورده است در مذاکره به چنگ بیاورد، حضور در این نشستها را پذیرفته است.»
اما در این شرایط هم همه احزاب کردستانی در نشست با جمهوری اسلامی آماده نشدهاند و همین موجب شده است منتقدان این نشست بگویند احزاب حاضر، حتی نمی توانند مدعی نمایندگی همه یا حتی اکثریت کردهای ایران باشند. علی کریمی میگوید چهار حزب شرکت کننده در این مذاکرات نه تنها شانیت نمایندگی همه خلق کرد را ندارند که حتی نمیتوان آنها را نماینده کلیت احزاب خودشان هم دانست: «بخش عمده خانواده سیاسی دو حزب دمکرات و کومله اکنون بیرون از احزاب قرار دارند و چهار حزب حاضر در این مذاکرات نمیتوانند با اتکا به سابقه مبارزاتی و وزن سیاسی پیشین خود در جامعه کردستان ادعای نمایندگی همه آنها را هم داشته باشند.»
محمد خاکی هم میگوید برخلاف مذاکرات دوره اول انقلاب، همه احزاب اصلی و فعال در این مذاکرات حضور ندارند و همین یعنی معلوم نیست اینها نماینده چه درصدی از مردم کردستان هستند: «احزاب کرد برخلاف یک دهه پس از انقلاب ۵۷، از حمایت گسترده مردم از سویی و از پشتوانه نیروی نظامی جدی و قوی برخوردار نیستند و معلوم نیست این چند نفر نماینده حاضر در این نشست، چند درصد از مردم کردستان را نمایندگی میکنند.»
کومله، سازمان کردستانی حزب کمونیست ایران، از جمله احزابی است که از سوی میانجی نروژی به نشست احزاب کردستانی با جمهوری اسلامی دعوت شده اما حاضر به شرکت در این نشست نشده است. در صورت ادامه این نشستها بین طرف کردستانی و جمهوری اسلامی و شروع مذاکره بین دو طرف، حزب کومله کمونیست به چه شرطی حاضر میشود به این مذاکرات بپیوندد؟ حسن رحمانپناه، عضو کمیته مرکزی این حزب میگوید حزب متبوع او تنها در شرایطی که بالاترین مقام جمهوری اسلامی به صورت رسمی شروع مذاکره با احزاب کردی را اعلام کند حاضرند به شرکت در آن فکر کنند: «پس از این اعلام، طبیعتا آنها باید به مساله کرد در ایران اذعان کنند و علاوه بر اینها باید به کشتار کولبرها پایان دهند، زندانیان سیاسی را آزاد کنند، امکان فعالیت آزادانه نهادهای مدنی را تضمین کنند، آزادی انتشارات و بیان به رسمیت شناخته شود و گشایش در حوزه فرهنگی آغاز شود تا بشود وارد فرآیند مذاکره با جمهوری اسلامی شد.»
آقای رحمانپناه در عینحال به تحقق این خواستها خوشبین نیست و معتقد است جمهوری اسلامی در این شرایط اهل امتیاز دادن به کردها نیست چون چنین امتیازاتی طبیعتا موجب درخواستهای مشابه در سایر نقاط ایران میشود و این چیزی نیست که مطلوب آنها باشد: «جمهوری اسلامی نمیتواند وقتی در کردستان گشایش ایجاد میکند در تهران، تبریز و اصفهان به سیاستهای سرکوبگرانه خود ادامه دهد. مگر اینکه در نتیجه اعتراضات گسترده داخلی یا جنگ زمینی با امریکا ناچار شوند دویست هزار نیروی نظامی خود در کردستان را برای جنگ یا سرکوب در جایی دیگر از ایران به کار گیرد، در این شرایط احتمالا ناچار خواهد شد به کردها امتیاز بدهد.»
با این اوصاف چرا این ۴ حزب پذیرفتهاند در این نشست با جمهوری اسلامی حاضر شوند. علی کریمی میگوید یکی از علتهای تن دادن این چهار حزب به نشستن با جمهوری اسلامی دور یک میز، احتمال گرفتن امتیاز از جمهوری اسلامی و در نتیجه به حاشیه راندن دو حزب دیگر یعنی پژاک و کومله کمونیست است. «پژاک به طور کلی از طرف نروژی برای این نشستها دعوت نشده است و این هم به نظر من به لابی این چهار حزب در این مورد و مخالفت آنها برای دعوت از پژاک بوده است و احتمالا این چهار حزب طرف نروژی را به این باور غلط رساندهاند که پژاک ربطی به کردستان ایران ندارد و این هم یعنی بازی کردن در زمین جمهوری اسلامی برای بزرگتر کردن تفرقه بین احزاب کردستانی.»
علی کریمی اضافه میکند که یکی از اهداف احتمالی جمهوری اسلامی برای تن دادن به شرکت در این نشستها، علاوه بر دامن زدن به تفرقه در میان احزاب کردی، از ببین بردن اعتماد اپوزیسیون ایرانی به جریانها و احزاب کردی است. اپوزیسیونی که در شرایط نزاع با جمهوری اسلامی احزاب کردی را در حال مذاکره با این حکومت میبیند.
محمد خاکی هم میگوید این نشستها از سه جنبه مهم به احزاب کردستانی و جنبش کردستان به طور کلی آسیب میزند: «در نتیجه این نشستها، اختلافات سیاسی در میان احزاب سیاسی کردستان تقویت خواهند شد، اختلافی که در جامعه کردستان و در میان مردم کرد هم بازتاب خواهد یافت و علاوه بر این رابطه اپوزیسیون کردستان با اپوزیسیون سراسری را بدتر خواهد کرد و در نهایت اعتماد و احترام موجود در میان بدنه سازمانی این احزاب و هواداران و فعالان خارج از حزب را خدشهدار میکند.»
برخی از منتقدان غیرکرد نشست احزاب کرد و جمهوری اسلامی میگویند یک سناریوی محتمل برای نتیجه این نشستها همین تکرار تجربه کردستان سوریه و حکومت بشار اسد است و این به نظر آنان بدان معنا خواهد بود که کردها در قابل کنترل مناطق کردنشین با جمهوری اسلامی معامله خواهند کرد. حسن رحمانپناه میگوید این تصور درست نیست: «ما در هر حال نشست و مذاکره را به سنگری برای پیشرویهایمان بری به شکست کشاندن و سقوط جمهوری اسلامی. مذاکره آن زمان ما با جمهوری اسلامی هم برای فرصت دادن به او برای بازسازی نیرو و توان آن نخواهد بود.»
مطالب مرتبط:
مذاکره احزاب کرد و جمهوری اسلامی؛ پایان سیاست سرکوب یا تکرار بازی سیاسی؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر