«ديشب بين قايقهای سپاه و هلیكوپترهای آمريكايی در جنوب جزيره فارسی درگيری پيش آمده است و آمريكايیها اعلام كردهاند كه سه قايق ما را غرق نموده و شش نفر را اسير كردهاند. بعداً اعلام شد که دو نفر از آنها در راه شهيد شدهاند... براي بررسی كيفيت عكسالعمل، سران قوا شب به منزل ما آمدند. امام هم توسط احمدآقا پيغام داده بودند كه احتياط را مراعات كنيم و كار خامي انجام نشود. پيشنهاد زدن موشك به ناوها يا پايگاه آمريكا در بحرين رد شد و قرار شد، فعلاً كشتیها تحت اسكورت آمريكا در نظر باشد و كارهای ديگری در همين سطح و در مجموع كاری نكنيم كه آمريكا را به شرارت بيشتر تحريك كند» (خاطرات هاشمی رفسنجانی هفدهم مهر 1366)
تنشها بین ایران و آمریکا در خلیج فارس سه دهه پس از جنگ ویرانگر نفتکشها میان دو کشور، دوباره بالا گرفته است. حمله به نفتکشها که کسی مسئولیت آن را به عهده نمیگیرد، مرتبا به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نسبت داده میشود. دولت دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا گفته «تقریبا» اطمینان دارد که حملات کار ایران است و به دنبال آن بریتانیا هم اعلام کرده دلیلی وجود ندارد که در صحت ارزیابی امریکا در انتساب این حملات به ایران تردید شود.
ایران دست داشتن در این حملات را قویا رد کرده، پس چرا این اقدامات به سپاه نسبت داده میشود و ایران در حال دادن هزینه اقداماتی است که خود را مسئولاش نمیداند. هر طرفی که اتهامی را متوجه دیگری میکند باید مستندات خود را ارائه کند اما چرا درباره ایران چنین اصلی رعایت نمیشود و هر اتهامی به راحتی به سپاه پاسداران میچسبد و افکار عمومی هم آن را قبول میکند؟
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که همزاد جمهوری اسلامی ایران است از روز نخست تاسیس، زبانی تهدیدآمیز در داخل و خارج از مرزهای ایران داشته است. سپاه گرچه بخشی از ساختار رسمی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران است اما همان طور که نام ایران را در عنوان ندارد، خود را محدود به مرزهای ایران هم نمیداند بلکه رسالتی سیاسی و گاه مذهبی برای خود در منطقه قائل است. سرلشکر پاسدار «حسین سلامی»، فرمانده کل سپاه که اخیرا به این سمت رسیده، گفته که حالا باید نفوذ خود را از منطقه به کل جهان گسترش دهیم. فرمانده قبلی سپاه در آخرین ماههای فعالیت خود گفته بود «سیاست جمهوری اسلامی ایران از این به بعد باید به جای «دفاع»، «هجوم» به دشمن باشد». اظهارتی به معنی ورود سپاه به جنگ پیشدستانه که زمانی آمریکا آن را مبنای عمل خود قرار داده بود.
سپاه ماموریت خود را نه صرفا دفاع از مرزهای ایران و حاکمیت ملی، که دفاع از مسلمانان خصوصا شیعیان میداند و برخلاف ارتش ایران، حق فعالیت متنوع خارجی برای خود قائل است. تا به اینجا شاید این سیاست چندان غیرمعمول به نظر نرسد اما وضعیت وقتی پیچیدهتر میشود که اجرای این سیاستها ورای رفتار و تعهداتی باشد که ارتشهای کلاسیک جهان یعنی نیروهای مسلح رسمی یک کشور باید به آن پایبندی باشند.
به طور مثال سپاه در سربازگیری از کودکان که یک جنایت جنگی محسوب میشود، ابایی ندارد و از آن دفاع میکند. به نحوی مستقل از دولت جمهوری اسلامی و حتی در مواردی در تضاد با سیاستهای دولت رسمی عمل میکند، زبان تهدید مداوم دارد و عامدا تحریکآمیز رفتار میکند. از بازداشت خودسرانه مسافران خارجی و شهروندان ایرانی برای پیشبرد سیاستهای خارجی خود یا دستیابی به منابع مالی استفاده میکند. برای جابهجایی سلاح از هواپیماهای مسافربری به عنوان پوشش استفاده میکند و حتی یک بار در چمدان زائران حج، پنهانی مواد منفجره به عربستان منتقل کرد اما ماموران سعودی آنها را کشف کردند و رسوایی به بار آمد.
بازداشت «نازنین زاغری رتکلیف»، شهروند دوتابعیتی ایرانی-بریتانیایی که حالا تبدیل به اختلاف رسمی میان دولتهای بریتانیا و ایران شده نمونهای از بازداشتهای خودسرانه با هدف وسیله قرار دادن افراد برای هدفهای سیاسی است. رسانههای بریتانیا این بازداشت را مرتبط به بدهی چهارصد میلیون پوندی بریتانیا به ایران میدانند و مقامهای دولتی آن را تلویحا تایید میکنند. پیش از این سپاه پاسداران، «جیسون رضائیان»؛ نماینده رسمی و مجوزدار روزنامه واشنگتن پست را در تهران دستگیر کرده بود. رفع بازداشت او با آزاد شدن یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار از بدهیهای آمریکا به ایران منجر شد که نقدا به ایران تحویل داده شد. مقامهای امنیتی این کار را موفقیتی برای جمهوری اسلامی عنوان کردند.
در جریان توافق هستهای ایران و قدرتهای جهانی، تصور میشد محدودیتهای بینالمللی ایران رو به پایان است و جمهوری اسلامی ایران آماده حضور به عنوان یک کشور عادی و مسئول در نظام بینالمللی میشود. برخی از منتقدان خارجی، درباره تاثیر دستیابی ایران به داراییهایش و خشن شدن رفتار منطقهای آن هشدار میدادند و عادی شدن رفتار این نظام را غیرممکن میدانستند. در فاصله امضا تا اجرایی شدن این توافق، سپاه گروهی از تفنگداران دریایی آمریکا را که شناورشان به دلیل نقص فنی وارد آبهای ایران شده بود، به شکلی تحقیرآمیز دستگیر کرد.
هیچ کشوری ورود نظامیان خارجی ولو ورود ناخواسته به آبهایش را نمیپذیرد اما رفتار سپاه در بازداشت آمریکاییها متناسب به ورود غیرعمدی آنها به آبهای ایران نبود. رسانهها گفتند سپاه با نمایش دستگیری آمریکاییها در رسانههای حکومتی، جستجوی لپتاپها و توقیف سیم کارتهایشان آنها را تحقیر کرد.
نظامیان آمریکایی طی چند ساعت پس از دستگیری آزاد شدند اما تصویری که رفتارسپاه نزد افکار عمومی ساخت، به جای تقدیر بابت حفاظت از مرزهای ایران، تلاش برای آسیب به دولت در زمان اجرای توافق اتمی و نشان دادن چهرههای خشن و غیرقابل پیشبینی از سپاه تفسیر شد. همزمان با این تحولات نیروهایی از بسیج سازمان شبه نظامی وابسته به سپاه سفارت عربستان سعودی را در تهران به آتش کشیدند که منجر به قطع رابطه عربستان با ایران و محکومیت جمهوری اسلامی ایران از سوی گروهی از کشورها شد. متهمان ماهها بعد در دادگاه کیفری و دادگاه ویژه روحانیت محاکمه شدند اما به دلیل نفوذشان، هرگز حکمی علیه آنها اجرا نشد.
دولت ایران که اجرای برجام را در چنین شرایطی آغاز کرده بود، تلاش میکرد مزایای اقتصادی رفع تحریمها را به مخالفانش در داخل نشان دهد، اما سپاه ناگهان دست به آزمایش موشک بالستیکی زد که روی آن به دو زبان فارسی و عبری نوشته شده بود «اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود». دقیقا مطابق با آنچه که مخالفان توافق هستهای هشدار میدادند، سپاه عمل کرد و آن را مخابره پیام موشکی نامید.
در حالی که تهدید بالقوه برای نمایش موشکی وجود نداشت، با رفتاری تحریکآمیز شعاری علیه موجودیت اسرائیل به روی موشک درج کرد و با تبلیغات بسیار آن را به آزمایش درآورد. فعالیتهای موشکی سپاه که تا آن زمان حساسیت کمتری روی آن وجود داشت، حالا به اختلاف تازه قدرتهای جهانی با ایران تبدیل شده بود.
کار به شورای امنیت سازمان ملل متحد کشید که هنوز هم ادامه دارد. دونالد ترامپ که آن زمان نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود، برجام را از جمله به دلیل سکوت درباره برنامه موشکی ایران «بدترین توافق تاریخ» خواند و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل بارها گفت درباره چنین روزی هشدار میداده است. خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها یکی از اولین تصمیمهای ترامپ در ماههای اول ریاست جمهوریاش بود. «علی مطهری» از نمایندگان مجلس شورای اسلامی که نسبت خویشاوندی با برخی از مقامهای عالی رتبه نظام جمهوری اسلامی ایران دارد، دلایل ناکامی برجام را رفتارهای تحریکآمیز سپاه در آزمایش موشکی دانسته بود.
در یکی از تازهترین نمونهها، وقتی سپاه یک پهپاد آمریکایی را که میگوید وارد حریم ایران شده بود، با موشک منهدم کرد، دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا گفت که اشتباه بزرگی صورت گرفته اما اگر هواپیمای با سرنشین بود، وضعیت فرق میکرد. سرتیپ پاسدار «امیرعلی حاجی زاده»، فرمانده نیروی هوافضای سپاه ساعاتی پس از اظهار نظر ترامپ گفت «یک هواپیمای نظامی آمریکا با ۳۵ سرنشین هم در تیررس سپاه بود که میتوانستیم آن را هم سرنگون کنیم».
زبان تهدیدآمیز فرماندهان سپاه، یکی از هزینه سازترین اقدامات برای شهروندان جمهوری اسلامی ایران، بوده است.
کوتاه زمانی پس از شروع جنگ در عراق از سوی آمریکا و متحدانش که به سقوط صدام حسین و حکومت بعث در عراق انجامید، تنشها میان ایران و آمریکا بالا گرفت به حدی که «حسن روحانی» دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ایران میگوید تصور این بود که پس از عراق، نوبت ایران است. یکی از روشهایی که در ایران برای جلوگیری از حمله عراق پیش گرفته شد، تهدید به «باتلاق شدن» میدان جنگ عراق برای نظامیان آمریکایی بود. این تهدید بارها از سوی فرماندهان سپاه تکرار شد.
مدتی پس از این تهدیدات، حملاتی که از جمله با بمبهای کنار جادهای نظامیان آمریکا را هدف قرار میداد آغاز شده بود. جمهوری اسلامی ایران نقش داشتن در آن را رد می کرد اما مقامهای آمریکا آن را به حساب ایران و سپاه پاسداران میگذاشتند و آن را عملی شدن تهدیدهای پیشین میخواندند.
نظامیان سپاه از «نیروی قدس»؛ بخش برون مرزی سپاه رسما در عراق حضور داشتند. ژنرال «دیوید پترائوس»، فرمانده نیروهای آمریکایی در عراق در زمان حمله به حکومت صدام حسین، میگوید سرلشکر «قاسم سلیمانی» فرمانده نیروی قدس سپاه در زمانی که حمله به نظامیان آمریکا از سوی شبهنظامیان عراق شدت گرفته بود، به او گفته بود که مذاکره با نمایندگان دولت ایران را کنار بگذارد و با او وارد گفتوگو شود. علامتی از نیابت عراقیها از ایران در حمله به نظامیان آمریکا.
در واقع سپاه پاسداران با چنین رفتاری علامت میداد که بر شبهنظامیان بومی که به نظامیان آمریکا حمله میکنند، تسلط دارد اما در عمل مسئولیت این حملات را متوجه سپاه و در نهایت ایران میکند. به همین دلیل تکذیب حملاتی که علیه نظامیان آمریکا انجام میشود، از طرف ایران جدی گرفته نمیشود.
مرگبارترین حمله به شهروندان آمریکایی قبل از یازدهم سپتامبر و بزرگترین کشتار امریکاییها در یک روز در خارج از خاک ایالات متحده، مربوط به آبان ۱۳۶۲ و حمله به مقر تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت است که طی آن ۲۴۰ نظامی کشته شدند. آمریکا انجام حمله را به حزبالله لبنان و مسئولیت حمله را متوجه ایران کرده است. دقیقا با همین استدلال که حزبالله لبنان توسط سپاه تاسیس و آموزش داده شده، سازمانی که تحت تسلط سپاه است و به نیابت از آن عمل میکند. تاسیس حزبالله اولین تجربه برون مرزی سپاه است اما این تجربه متوقف به حزبالله نماند. تازهترین آن حشدالشعبی شبهنظامیان عراقی هستند که آمریکا میگوید به نیابت از ایران در عراق، نظامیان و منافع آمریکا را تهدید میکنند.
سپاه به استفاده از زبان تهدید ادامه میدهد. دستهای خود را در منطقه با تاسیس سازمانهای تحت تسلطاش گسترش داده. هر اقدامی که این گروهها هم انجام دهند به نام سپاه نوشته میشود حتی اگر سپاه و گروههای تحت نفوذش مثلا در حمله به نفتکشها دست نداشته باشند، به دلیل سابقه چهل سالهای که برای خود ساخته، زمینهای فراهم کرده که انتساب هر عمل غیرعادی به آن نزد افکار عمومی در جهان قابل قبول است.
مطالب مرتبط:
آیا ایران می تواند تنگه هرمز را مسدود کند؟
عاقبت جنگ مستقیم دریایی ایران و امریکا در خلیج فارس چه بود؟
آیا کشورها میتوانند خرابکاری اخیر در خلیجفارس را به گردن ایران بیاندازند؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر