در ۴۰ سال گذشته، مسوولان نظام جمهوری اسلامی بارها موارد نقض حقوق بشر را تکذیب کرده و آنها را «سیاهنمایی» و دروغ «دشمنان» خواندهاند. با این حال، مدتی است دستگاه قضایی جمهوری اسلامی راهحل دیگری را برای مقابله با جریان اطلاعرسانی رسانههای خارج از ایران و شبکههای اجتماعی انتخاب کرده است. خبرگزاریهای دولتی، از جمله «ایرنا»، به بلندگوی رسمی اعلام بازداشتها و احکام زندانیان سیاسی، عقیدتی، روزنامهنگاران، کارگران و معلمان تبدیل شدهاند و خبرهایی از این دست زودتر از هر جای دیگری از سوی خبرگزاری رسمی دولت، «تسنیم» و «فارس» که وابسته به سپاه پاسداران هستند و خبرگزاری «میزان»، وابسته به قوه قضاییه منتشر میشوند.
«عبدالکریم لاهیجی»، حقوقدان و رییس «فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر» سالها است به دلیل نوع کارش، با رسانههای مختلف ایرانی و غیرایرانی در حوزه حقوق بشری ایران ارتباط دارد. او این نوع اطلاعرسانی سایتهای داخلی درباره اخبار نقض حقوق بشر را «سیاست فرار رو به جلو» میداند و میگوید:«این حرکت نشاندهنده این است که دولت ایران برعکس آن چه مدعی است، نسبت به انتشار اخبار در رسانههای خارج از ایران حساس است. بنابراین تصمیم گرفته است خودش شروع به اطلاعرسانی کند تا محترمانه سرپوشی بر نقض حقوق بشری خود بگذارد.»
«ایرانوایر» با عبدالکریم لاهیجی درباره تاثیر رسانهها بر وضعیت حقوق بشر در ایران گفتوگو کرده است:
تاثیرات مثبت و منفی رسانهها بر وضعیت حقوق بشر در ایران را چه طور میبینید؟
- به نظرم در دهه اخیر، رسانهها و به ویژه شبکههای اجتماعی در اطلاعرسانی درباره موارد نقض حقوق بشر و صحبت با فعالان حقوق بشر بسیار موثر بودهاند. همچنین خبررسانی درباره زندانیها در سالهای اخیر به شکل قابل توجهی افزایش یافته است. یک زندانی سابق به من میگفت ما وقتی در زندان بودیم، فقط گوشمان به رادیوهای خارجی بود و وقتی اسم یک زندانی را میآوردند، خوشحال میشدیم که در بیرون فراموش نشدهایم. در واقع، رسانهها با اطلاعرسانی، نه تنها وضعیت حقوق بشر در ایران را بازگو میکنند بلکه قوت قلبی هم برای زندانیها در گوشه زندان هستند. اما متاسفانه رسانهها صحبت از حقوق بشر برایشان موضوع همیشگی نیست، مگر در زمان نقض آن از سوی دولت. به طور کلی، در گسترش فکر و فرهنگ حقوق بشر به طور عام کمتر کار شده است. در خیلی از موارد هم اخباری که گزارش میشوند، خیلی دقیق نیستند. من چه در زمان شاه و چه در ۴۰ سال گشته، همیشه این دقت و نگرانی را داشتم که خبرهایی که به رسانهها میدهیم، دقیق و درست باشد تا بعد نقدی بر آن انجام نشود.
ما سالها است مرکز حقوق بشری خاصی در ایران نداریم و هر موسسهای که در این حوزه وحود داشته، در طول زمان تعطیل شده است. فعالان این حوزه نیز یا از کشور خارج شدهاند یا در زندان هستند و یا مجبور به سکوت شدهاند. حتی کارگاههای آموزشی که گاهی موسسات خارج از کشور برای ایرانیان داخل تشکیل میدادند، از نگرانی برای به دردسر افتادن شرکتکنندگان، دیگر کمتر برگزار میشوند. به نظر شما چه راهکارهای برای آموزش ترویج درست حقوق بشر در ایران وجود دارد؟
- میلیونها ایرانی اکنون به اینترنت، سایتهای مختلف خبری و شبکههای تلویزیونی مانند تلگرام و واتساپ و بقیه نرمافزارها دسترسی دارند. حالا اگر در کنار اطلاعرسانی درباره موارد به روز نقض حقوق بشر، فرهنگ حقوق بشر نیز درباره موضوعات مختلف از طریق نوشتن مطلب، مصاحبه یا میزگرد ترویج شود، بیشتر تاثیر خواهد داشت؛ مثلا درباره مجازات اعدام، چرا میگوییم مجازات اعدام غیرانسانی است و در کاهش جرم غیرموثر است؟ دلیل بارزش این است که جمهوری اسلامی پس از ۳۸ سال، متوجه شد از طریق اعدام نتوانسته است آمار قاچاق مواد مخدر را کاهش دهد و به جای آن، هر سال تعداد محکومان، زندانیها و اعدامهای مربوط به جرایم قاچاق مواد مخدر بیشتر و بیشتر شدهاند. در حالی که ما از ابتدا میگفتیم اعدام نمیتواند در این زمینه کارساز باشد و باید زمینههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ارتکاب جرم را در جامعه از بین برد. نهایتا پس از اطلاعرسانیهای مکرر، نظام هم متوجه شد باید قوانین اعدام در این حیطه را تغییر دهد. طبعا اگر اطلاعرسانی در هر حوزه حقوق بشری از طریق مصاحبه و نوشتن مدام ادامه پیدا کند، وضعیت بهتر خواهد شد؛ مثلا در مورد حقوق زنان، حقوق کارگران، حقوق معلمان و معلولان ما مواجه با فقر آگاهی هستیم. در نتیجه، در بسیاری از موارد حقوق افراد نقض میشوند. به ویژه که ما فاقد ارگانهای حقوق بشری در جامعه هستیم؛ برای مثال، «جمعیت دفاع از آزادی حقوق بشر» و «جمعیت حقوقدانان ایران» در همان سالهای اولیه انقلاب تعطیل شدند و تا سالها هیچ مرکز حقوق بشری در ایران فعال نبود تا این که «کانون مدافعان حقوق بشر» تشکیل شد. آن را هم که در سال ۱۳۸۸ تعطیل کردند و بسیاری از پایهگذارانش مانند «محمد سیفزاده»، «عبدالفتاح سلطانی» و «نرگس محمدی» زندانی شدند. بنابراین، وقتی نهادی برای ترویج حقوق بشر در ایران نیست، اینجا نقش رسانهها و شبکههای اجتماعی بسیار مهم میشود. این دو میتوانند در اعلام نقض حقوق بشر، ترویج فکر و فرهنگ حقوق بشر تواما موثر باشند.
به نظر شما، فعالان حقوق بشر و رسانههای ایرانی که در خارج از کشور فعالیت میکنند، چه قدر میتوانند بر جریانهای داخلی و فشار بر دولت موثر باشند؟
- پیش از هر چیز، اول باید مردم از حقوقشان در همه زوایای زندگی خود آشنا شوند؛ مثلا حقوق کودک، برابری زن و مرد، حق اعتصابات برای کارگران و خیلی موارد دیگر. توصیه من به همه مدافعان حقوق بشر این است که فقط از یک گروه دفاع نکنید. اگر نقض حقوق بشر در مورد شخصی رخ داده، فارغ از این که این شخص چه کسی است، وابسته به چه طیف سیاسی است، اصلاح طلب است، چپ است، راست است، اسلامی یا غیراسلامی است، مهم نیست. مهم این است که باید نقض حقوق بشر درباره او مطرح و گزارش شود. این وظیفه رسانهها و فعالان حقوق بشر، توامان است. نباید خط کشی درباره این امور انجام شود و مثلا رسانهای فقط از یک گروه خاص و طیف خاصی دفاع کند. چون رسالت رسانه فراتر از خط کشیهای سیاسی است.
دوم این که ابتکار عمل و هوش داشته باشند؛ مثلا درباره محکومیت «نسرین ستوده»، سایتی در خارج از ایران گفتوگویی همزمان با یک وکیل و یک روزنامهنگار داشت که هر دو آنها گفته بودند قاضی صادرکننده حکم نیازی نداشته است همه محکومیت خانم ستوده را بگوید. من نه آن وکیل میشناسم و نه آن روزنامهنگار را، اما برایم عجیب بود که چه طور گفتار یک قاضی را مستندتر از نقل خود همسر نسرین ستوده میدانند؟ ای کاش آن سایت در کنار این مصاحبهها، با همسر خانم ستوده و با یک وکیل دیگر هم صحبت کرده و نظر او را هم پرسیده بود که بدانیم چه طور نسرین ستوده به ۳۳ سال حبس مجموعا محکوم شده است و چرا حرکت قاضی در عدم بیان کامل حکم و اتهامات او غیرقانونی است. مهم این بود که وکیلی با هفت اتهام، مجموعا به ۳۳ سال حبس محکوم شده است. حالا اگر این حکم در دادگاه تجدیدنظر تایید شود، براساس ماده ۱۳۴ «قانون مجازات اسلامی»، فقط بیشترین مجازات آن قابل اجرا خواهد بود. وقتی در موردی به طور ناقص اطلاعرسانی میشود، متاسفانه برخی در داخل و خارج از ایران این توهم برایشان پیش میآید که نکند درباره محکومیت مثلا نسرین ستوده دارد اغراق و بزرگنمایی میشود. میخواهم بگویم که چه قدر این مسایل حساس هستند. بنابراین، رسانهها باید حواسشان در انتشار دقیق اخبار و دامن نزدن به شایعات باشد.
بعضی از رسانهها مانند ایرنا، تسنیم، فارس و... به شیوه خودشان اخبار بازداشت وکلا، زندانیان سیاسی و توقیف مجلهها را منتشر و مانند یک بلندگو یک طرفه عمل میکنند؛ یعنی فقط مورد نقض حقوق بشر به شیوه دلخواه پوشش داده میشود. به نظر شما، این روند چه قدر میتواند در طول زمان تاثیرگذار باشد؟
- بگذارید تجربه خودم را بگویم. براساس تجربه من، همیشه جمهوری اسلامی نقض حقوق بشر در جامعهاش را تکذیب میکند و مدعی است که دشمنان دارند بر علیه جمهوری اسلامی توطئه میکنند و با همین شیوه، مصر است که بگوید اخبار منتشر شده از سوی رسانههای خارج از کشور واقعیت ندارند. حالا به قول شما، خبرگزاری دولتی ایرنا یا حتی دادستان تهران و یا سخنگوی وزارت امور خارجه در نشستهای خبری خود وقتی اخبار نقض حقوق بشر را اعلام میکنند، در واقع دارند از سیاست فرار رو به جلو استفاده میکنند. از آن جا که خبرها سریع در شبکههای اجتماعی منتشر و در رسانههای خارج از کشور هم نقل میشوند، جمهوری اسلامی این سیاست فرار رو به جلو را انتخاب کرده است تا خودش اولین بلندگویی باشد که آن را اعلام میکند تا خبر را طبیعی جلوه دهد. این هم نشاندهنده آن است که نظام برعکس ادعاهایش، نسبت به اخبار منتشر شده در رسانههای جهانی حساس است. در غیر این صورت، اصلا پاسخ نمیداد یا خودش ابتکار عمل را در دست نمیگرفت که از مجرای دولتی اطلاعرسانی کند. اما چرا تغییر رویه نمیدهند؟ چون سیاست جمهوری اسلامی متمرکز بر سرکوب هر فکر مخالف است. متاسفانه این جا است که فقط اطلاعرسانی از سمت او تاثیری نمیگذارد. جمهوری اسلامی بلندگوهای متعدد برای خودش ساخته است که اگر خبری در شبکههای اجتماعی منتشر شد، خودش هم همان خبر را منتشر کرده باشد و بگوید بقیه دروغ میگویند و یا علیه جمهوری اسلامی حرف میزنند. یعنی کارکرد رسانه را به نفع خودش تغییر داده است. روزنامههای ایران هم میتوانند فقط بخشی از خبر را منتشر کنند و به آن قانع باشند وگرنه توقیف میشوند و دیگر حتی همین حداقلها را هم نمیتوانند بازتاب دهند. در چنین دایرهای، نباید انتظار اتفاق خاصی داشته باشیم.
مطالب مرتبط:
یک جایزه حقوق بشری دیگر برای نسرین ستوده؛ گزارشی از مراسم اهدای جایزه لودویک تراریو
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
قبل از هرچیز باید بدانیم مخاطب رسانه های داخل کشور چه کسانی هستند و چرا اخبار یا مصاحبه هائی در روزنامه ها، رادیو و تلویزیون در اشکالات حکومت گفته می شود. مخاطب رسانه های داخلی نظام فقط طرفداران و حمایت کنندگان خود است چرا که استدلال می کنند انان که مخالف هستند باشند تا جانشان دربیاید، مهم است که به سئوالات و نکات مبه م برای طرفداران توضیح داده شود. دوم، علت عنوان کردن این گونه مسائل به چند دلیل وابسته است. همیشه کسی که خلاف کرده سعی می کند کار خود را پنهان کند ولی کسی که کار درستی انجام داده با سربلندی از کار خود دفاع می کند و همچنین به طرفداران حکومت نشان داده شود که حکومت اگر اشکالی در عملکرد خود ببیند نه تنها انرا پنهان نمی کند بلکه به ان پرداخته و کوشش می کند اشکال را برطرف کند. ... بیشتر