تاریخچه شعارهای سیاسی در ورزشگاههای ایران
پیام یونسیپور
آنچه طی دو سال گذشته در ورزشگاههای ایران رخ میدهد، شباهتی به فضای سالهای پیشتر یا جو حاکم دو دهه قبل بر ورزشگاههای فوتبال ایران ندارد؛ فضایی آکنده از تنش، زدوخوردهای شفاهی و فیزیکی، درگیری با ماموران نیروی انتظامی، ناهنجاری و قانونشکنی و گاهی هم شعارهایی که رنگ و بوی ورزشی ندارند، این روزها حاکم بر استادیومهای ورزشی ایران شدهاند.
شعارهای اعتراضی در فوتبال ایران البته مسبوق به سابقه است. سال ۱۳۶۸ خورشیدی، اول بار پس از انقلاب، فوتبال ایران محلی برای اعتراض و فریادهایی متفاوت از شعارهای رنگی شد. یک اتفاق ساده، یک دستور برای لغو ناگهانی دو مسابقه فوتبال، رنگ مرکز شهر تهران را تغییر داد. روز ۲۷ بهمن ماه قرار بود «پرسپولیس» در ورزشگاه «آزادی» مقابل «ژاندارمری» قرار بگیرد و «استقلال» روبه روی «پاس» تهران. هر دو تیمی که روبه روی سرخابیها قرار گرفتند، تیمهای نیروی انتظامی به حساب میآیند.
روز قبل از آن، بارانی سیلآسا بر تهران میبارید. داوران هر دو بازی میگفتند زمین مسابقات آماده نیست، بازی را لغو کنید. هیات فوتبال دستور به لغو هر دو مسابقه در آزادی و «شیرودی» را داد و سرنوشت قهرمانی باشگاههای تهران ماند برای یک روز دیگر؛ روزی که تاریخش هم اعلام نشد.
دستگاههای ارتباطی محدود بودند. مردم مقابل ورزشگاههای شیرودی و آزادی تجمع کردند. اما ناگهان یک خیزش نامتعارف شکل گرفت. هواداران دو تیم به سوی خیابانها سرازیر شدند و شعار «مرگ بر جمهوری اسلامی» سر دادند. تصور هر گروه از هواداران این بود که حکومت مقابل باشگاه آنها ایستاده است.
«حسن غفوریفرد»، رییس وقت سازمان تربیت بدنی بود. او اعلام کرد مقصر اصلی، هیات فوتبال تهران بوده است و مدعی شد که این شعارها از پیش طراحی شده بودند برای خدشه دار کردن راهپیمایی ۲۲ بهمن همان سال.
«عبدالله نوری»، وزیر وقت کشور اما گفته بود روح فوتبال با جنجال آمیخته شده است و مدعی شد نباید این حرکت کوچک را جدی گرفت. «حسن امینبخش»، رییس هیات فوتبال تهران همان روز از سوی وزارت اطلاعات بازداشت شد. گروهی از هوادارانی که پیشقراولهای این اعتراض بودند هم شناسایی و بازداشت شدند.
این یک آغاز برای جنبشهای جانبی در فوتبال ایران نبود، جرقهای بود که خورد و خاموش شد. در نطفه خفهاش کردند و استقلال و پرسپولیس با مدیریتهای پادگانی و با روشهای امنیتی اداره شدند.
نمونه چنین فریادهایی را سالها است در مراکش، مصر و ساحل عاج میشنویم. شهیرترین شعاری که شنیده شده، از دهان هواداران مراکشی بیرون آمده است؛ آنجایی که بیش از ۳۰ هزارنفر روی سکوهای ورزشگاه با هم میخواندد: «درد دلی با خدای بزرگ. او است که فقط حال ما را میفهمد. در این کشور با غم و اندوه زندگی میکنیم. ما را با مخدر بزرگ کردند. مانند یتیمها بزرگ کردند. روز قیامت باید پاسخ بدهند. استعدادهای ما را نابود کردند. جایش به ما مخدر دادند. ثروت کشورم را غارت کردند. خارجیها را ثروتمند کردند. نسل ما را نابودند کردند. شور و شادی و احساس را نابود کردند.»
حضور در ورزشگاههای ایران تقریبا تنها فرصت برای گردهمایی چند ده هزارنفری ایرانیان است. با توجه به محدود شدن مجوزهای وزارت کشور برای راهپیماییها یا تجمعات اعتراضی، گروههای مختلف به ندرت فرصت قرار گرفتن در کنار هم را پیدا میکنند. پس ورزشگاه میتواند ایدهآلترین گزینه سالهای اخیر برای همصدایی باشد. به همین دلیل، طی دو دهه اخیر نظارت دستگاههای امنیتی روی ورزشگاههای کشور و همینطور لیدرهای هوادارای به شدت افزایش یافته است.
بین نخستین اعتراض جمعی هوادارن استقلال و پرسپولیس در تهران تا دومین صدای فریاد، دقیقا ۲۰ سال فاصله افتاد. دومین بار در جریان دیدار تیمهای پرسپولیس و «استیلآذین» در سال ۱۳۸۸، هواداران دو تیم دقایقی فریاد «یاحسین، میرحسین» سر دادند. لیدرهای دو تیم بلافاصله فریادها را خاموش کردند و گروهی از تماشاگران هم از سوی نیروی انتظامی دستگیر شدند.
صدای اعتراضها آرام آرام از تهران خارج شد. اسفندماه سال ۱۳۹۱، گروهی از تماشاگران تیم «تراکتورسازی» تبریز که به ادعای باشگاه استقلال، با اهداف غیرورزشی وارد ورزشگاه شده بودند، شعارهای قومیتی سر دادند. آذرماه سال ۱۳۹۴، همین شعارها با فریادهایی مانند «خلیج عربی» هم همراه شد.
گروهی از پیروان «پانترکیسم» در آذربایجان، ورزشگاه «یادگار امام» تبریز و بازیهای تراکتورسازی را فرصتی برای ایستادن مقابل حکومت مرکزی ایران دیده بودند. «علی دایی» که خود زاده اردبیل است، سال ۱۳۹۲ به این اتفاقات واکنش نشان داد.
تبریز فقط محلی برای شعارهای جداییطلبها نبود، باشگاهی که از سال ۱۳۸۵ به دست سپاه پاسداران افتاد تا نظارتی دقیق روی جنبشهای اجتماعی هواداران آن وجود داشته باشد، رنگ و بویی نظامی به خود گرفت.
دیماه سال ۱۳۹۶، برای نخستین بار سپاه پاسداران از سوی هواداران یک باشگاه مورد حمله کلامی قرار گرفت. هواداران تراکتورسازی تبریز که از نفوذ و رسوخ سپاه در دل باشگاه خود ناراضی بودند، این باشگاه را «تراکتور نظامی» خواندند و خواستار خروج سپاه از دل فوتبال این کشور شدند.
طی سالهای اخیر، اعتراضها فقط مختص و منحصر به «مردان» باقی نماندو ورود زنان به ورزشگاههای ایران طی سالهای پس از انقلاب ممنوع بوده است. از سال ۱۳۸۴ که جنبش «روسری سفیدها» برای ورود به ورزشگاههای ایران متولد شد، بارها و بارها ورزشگاههای ایران محلی برای اعتراض زنانی بودهاند که پشت درهای قفل زده میماندند. سال ۱۳۹۳، نیروی انتظامی گروهی از زنانی که قصد تماشای بازی والیبال ایران و ایتالیا را داشتند، بازداشت کرد. این داستان تا همین بازی فینال لیگ قهرمانان هم ادامه داشت.
باز هم این هواداران تراکتورسازی تبریز بودند که مهرماه سال ۱۳۹۷ در ورزشگاه یادگار امام برای حضور دختران در ورزشگاهها یک صدا شعار دادند. هفته بعد اما کانون هواداران باشگاه تبریزی اجازه تکرار همین شعار را به هواداران نداد. هرچند که همین کانون هواداران هرگز مقابل شعارهای قومیتی ایستادگی نکرد.
بخش دیگری از اعتراضات در ورزشگاههای ایران از هفتههای نخست لیگ ۱۳۹۸ – ۱۳۹۷ آغاز شد. طی سه هفته نخست لیگ برتر، یعنی از مردادماه سال ۱۳۹۷، جو ورزشگاههای ایران به شکلی غیرمترقبه متشنج شد. هفته دوم، هواداران پرسپولیس در زمان خروج از ورزشگاه، با شعار «مرگ بر دیکتاتور» برای نخستین بار اعتراضات مدنی را از خیابانها به ورزشگاهها کشیدند. این شعاری بود که هم در زمان آغاز «جنبش سبز» و هم در اعتراضات خیابانی دیماه ۱۳۹۶ از زبان معترضین جاری میشد.
هفته بعد اما دو شهر درگیر این فضای ملتهب بودند. در تهران، هواداران تراکتورسازی کنار شعارهای قومیتی و جداییطلبانهای که گاه و بیگاه در ورزشگاهها سر میدادند، با همان شعار مرگ بر دیکتاتور، فضای سکوهای آزادی را عوض کردند. در پایان بازی اما شاهدان عینی از بازداشت و دستگیری بیش از ۴۰ هوادار تراکتورسازی در تهران و پس از این شعار خبر دادند.
یک هفته بعد همین شعار به سکوهای ورزشگاه «تختی» اهواز هم رسید. پس از آن، «غلامحسین زمانآبادی»، مشاور فرهنگی فدراسیون فوتبال در کانال تلگرام خود نوشت: «منافقین قصد دارند با ایجاد درگیری ساختگی و طبق طرح هنسون، مردم را در خیابانها و اماکن عمومی به قتل برسانند.»
این پیام یک مقام بالارتبه در فدراسیون فوتبال ایران، در آغاز تنشها در ورزشگاههای فوتبال پیامی مشخص داشت. فدراسیون از ادامه حرکت این موج میترسید.
احضار «مهدی تاج»، رییس فدراسیون فوتبال به حراست وزارت ورزش و جوانان رسانهای شد. اما رسانههای داخلی حق انتشار اخبار جلساتی که رییس و اعضای هیات رییسه فدراسیون فوتبال، مدیران باشگاهها و معاونین وزارت ورزش با نهادهای امنیتی داشتند را پیدا نکردند.
با اینکه بیش از شش ماه فضای ورزشگاههای ایران و به ویژه فضای حاکم بر بازیهای دو تیم پرسپولیس و تراکتورسازی در ورزشگاههای تهران و تبریز امنیتی شده بود اما باز هم هواداران پرسپولیس از کمترین فرصت برای شعارهای غیرورزشی استفاده میکردند.
اردیبهشتماه سال جاری، هواداران باشگاه پرسپولیس روی سکوهای ورزشگاه آزادی در زمان تشویق ایسلندی، نام «رضا شاه» را فریاد زدند. پرسپولیسیها که همواره در زمان این نوع تشویق، نام «برانکو»، سرمربی تیمشان را فریاد میزدند، این بار اسم بنیانگذار سلسله پهلوی را به زبان آوردند.
از آن پس، شعار «رضاشاه روحت شاد» در بازیهای پرسپولیس به یک عادت تبدیل شد. هواداران این باشگاه حتی در زمان خروج از ورزشگاه هم یک صدا نام رضاشاه پهلوی را فریاد میزدند. نمونه همین اتفاق کمی بعد در اصفهان هم دیده شد.
ورزشگاههای ایران حالا محلی برای فریادهایی شدهاند که خاموش مانده بودند. پایان لیگ و جام حذفی ایران احتمالا فرصتی خواهد بود برای چاره اندیشیهای تازه نهادهای امنیتی و توجیه بیشتر کانونهای هواداری باشگاههای فوتبال ایران. اما اینکه آیا باز هم میتوان جلوی این اعتراضات را گرفت یا نه، مشخص نیست.
مطالب مرتبط:
لباس شخصی ها روی سکوها کنار تماشاگران، یگان ویژه دور ورزشگاه ها
تهدید شجاعی و حسینی؛ شعار نژادپرستانه بدهید بازی را قطع میکنیم
تلاش وزارت و شورای تامین برای خاموش کردن اعتراضات ورزشگاهها
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر