این روزها سایه نگرانی از جنگ روی ایران سایه انداخته. رسانهها و بسیاری مردم با نگرانی اخبار را دنبال میکنند و از لابهلای گفتههای دولتمردان ایران و آمریکا دنبال نشانههایی میگردند معلومشان کند عاقبت جنگی در خواهد گرفت یا نه.
نگرانی از جنگ، بزرگ و بهجا است؛ بهخصوص برای مردمی که هنوز آثار فرسایشی جنگ ایران و عراق در زندگیشان پیدا است. جنگ ترسناک و خسارتبار است و بد ماجرا اینجا است که پیش از آن کسی برآوردی دقیق از میزان خسارتهای پیدا و پنهان آن ندارد. معلوم نیست اگر شروع شود از کجا و در چه مقیاسی شروع میشود و به کجا و در چه مقیاسی میرسد. اما از بد ماجرا جنگ همه ماجرا نیست.
جنگ تهدید بزرگی است، اما تنها تهدیدی نیست که زندگی مردم ایران را در معرض خطر قرار میدهد. جنگ قابل پیشگیری است. خرجش پیاده شدن سیاستمداران از خر شیطان است. اما راه رفع و رجوع بحرانهای جدی اقتصادی و اجتماعی به این سادگی نیست؛ بحرانها و ابربحرانهای بزرگی که تاثیر آن در فروپاشی اجتماعی اگر بیشتر از جنگ نباشد، کمتر هم نیست.
عمق بحران اقتصاد ایران چقدر است؟
آخرین آمار دقیق درباره فقر را پارسال مرکز پژوهشهای مجلس منتشر کرد. با حساب و کتاب دقیق دادههای هزینه و درآمد خانوار مرکز آمار ایران و محاسبه دقیق سبد فقر بر اساس تامین ۲۱۰۰ کالری در روز در سال ۱۳۹۵، جمعیت فقیر ایران بالغ بر ۱۳ میلیون نفر برآورد شده بود. رقمی بزرگ که حالا در برابر اعداد و ارقام و برآوردهای جدید به چشم نمیآید.
خط فقر سال ۱۳۹۵، نقل زمانی است که از نظر شاخصهای کلان اقتصادی، از بهترین سالهای تاریخ ایران به شمار میرود؛ سال تورم تکرقمی و رشد اقتصادی دو رقمی. سال باز شدن گرههای کور سیاست خارجی و امیدواری به آینده اقتصاد ایران بلکه چالشهای بنیادین اقتصاد ایران در رونق برجام حل و فصل شوند، اما دریغ از این امید مستعجل که زود به ناامیدی ختم شد. فرایند سقوط چنان سریع و پرشتاب از میانه سال ۱۳۹۶ آغاز شد که حتی در تاریخ ناپایدار و پرنوسان ایران هم کمسابقه است.
۱- تورم: وقوع بحرانهای جدی البته برای کسانی که واقعگرایانه به اوضاع نگاه میکردند، قابل پیشبینی بود، اما بدبینترین افراد هم تصور نمیکردند افسار اقتصاد ایران به کلی از دست خارج شود، چنانکه ظرف دو سال تمام رکوردهای منفی اقتصاد یکی پس از دیگری شکسته و جابجا شوند.
نرخ تورم نقطه به نقطه، همین ماه پیش برای اولین بار در ربع قرن گذشته از ۵۰ درصد گذشت. حالا خوشبینترین کارشناسان اقتصادی هم امیدی به توقف -یا حتی کاهش شتاب تورمی ندارند و اکثرا پیشبینی میکنند قیمتها به همین منوال -چهبسا با شتاب بیشتر- در ماههای آتی افزایش پیدا کند.
رکورد سقوط اقتصادی هم جابجا شده است.
آخرین آمار رشد اقتصادی مرکز آمار ایران مربوط به ۹ ماهه اول سال ۱۳۹۷ است. دورانی که کمتر از دو ماه آن عملا در زمان تحریم نفتی ایران قرار دارد، با این همه اندازه رکود کل اقتصاد ایران به اندازه منفی چهار درصد با نفت و منفی ۲ درصد بدون نفت بوده است.
نقشه زیر آخرین پیشبینیهای صندوق بینالمللی پول از تورم در سراسر دنیا در سال ۲۰۱۹ است. در این نقشه ایران به رنگ قرمز پررنگ به نمایش درآمده. پنجمین تورم بزرگ دنیا. در کشوری که از قضا با رکودی سنگین هم دست به گریبان است.
۲- رکود: بدتر از تورم، وضعیت رکود اقتصادی است که بر اساس آخرین پیشبینی صندوق بینالمللی پول از رشد اقتصادی جهان در سال ۲۰۱۹، ایران با رکود منفی ۶درصد رکورد در جایگاه دوم قرار دارد. بدتر از ایران در این نقشه تنها ونزوئلا است که شیرازه آن به کل از هم پاشیده است. کشوری که دو، سه سال پیش درست در همین وضعیتی قرار داشت که کشور ما امروز قرار گرفته است.
اما عمق بحران رکود از این هم میتواند عمیقتر باشد، چنانکه آمارها و برآوردهای داخلی تصویری به مراتب نگرانکنندهتر از اوضاع ارائه میکنند؛ تا آنجا که مقایسه تولید ناخالص داخلی در فاصله دو پاییز نشان میدهد که چیزی بیش از ۱۰درصد اقتصاد ایران آب کشیده است.
بر اساس محاسبات مرکز آمار، در دوره تحریمهای قبلی در سال ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ نرخ رشد اقتصادی ایران (با احتساب نفت) به منفی ۶ درصد هم رسید، اما هیچگاه رشد اقتصاد ایران بدون احتساب نفت زیر صفر نیامد و در بدترین حالت در سال ۱۳۹۲ به اندازه همان سال ۱۳۹۱ باقی ماند. اما این بار حتی اقتصاد غیرنفتی ایران هم که روی پایه خدمات سوار است، توان ایستادگی در برابر بحران را نداشته و گرفتار رکود شده است.
از این فراتر در این مدت رکورد سقوط اقتصادی فصلی نیز در پاییز ۹۷ شکسته شده و به منفی ۱۲ درصد رسیده است. یعنی در فاصله پاییز ۱۳۹۶ تا پاییز ۱۳۹۷ بیش از یک دهم اقتصاد ایران آب رفته و کوچک شده است.
نمودار زیر (برگرفته از سایت روحانیسنج) نشان میدهد که حجم سقوط فصلی اقتصاد ایران تا چه اندازه به نسبت دورههای گذشته بزرگ است.
۳- فقر: ترجمه عینی چنین رکود-تورمی افزایش فقر است. بر اساس گزارش اخیر مرکز پژوهشهای مجلس، وسعت آن طی دو سال، یعنی تا پایان پارسال بیش از دو برابر بزرگتر شده و نرخ فقر به قریب ۴۰درصد رسیده و به احتمال نزدیک به واقعیت تا پایان امسال چیزی در حدود ۷۰ درصد جمعیت ایران را در بر خواهد گرفت. چیزی حدود ۵۷ میلیون ایرانی در معرض گرسنگی، قحطی و سوءتغذیه.
اگرچه در این گزارش لزوم توزیع حمایتهای کالایی و غذایی مطرح شده، اما موضوع درباره رفع فقر غذایی از پنج، ده یا حتی سیزده میلیون فقیر گرسنه نیست، بلکه صحبت از برنامهریزی اجرایی برای توزیع مواد غذایی و کالاهای ضروری به جمعیتی در حدود ۵۷ میلیون نفر است که زندگیشان در اثر فقر به خطر افتاده است. جمعیتی معادل جمعیت ایران در سال ۱۳۷۰، یا ۱/۶ برابر بزرگتر جمعیت ایران در زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷.
***
رفع و رجوع خطر جنگ چندان غیرممکن نیست. خرجش یک نرمش قهرمانانه یا سرکشیدن جام زهری دیگر است. اما پر کردن چاله بحران اقتصادی اجتماعی ایران، به این سادگی میسر نیست.
حتی اگر فرض کنیم همین امروز هم ایران و آمریکا مصالحه کنند و تحریمها همه از سر راه برداشته شوند، باز هم زمان زیادی برای جبران خسارتهای وارده به جامعه ایران لازم خواهد بود.
جبران رکود اقتصادی (به جز نفت) کار آسانی نیست، چنانکه دولت حسن روحانی هم موفق نشد چرخ اقتصاد کارخانهها و کارگاههای صنعتی و خدماتی را بعد از برجام به سرعت راه بیندازد.
از آن سو عمق بحران پولی در ایران آنقدر زیاد شده که امیدی به آرام گرفتن تورم در کوتاهمدت وجود ندارد. حجم فشار روانی -هم از نظر اقتصادی و هم از نظر اجتماعی و سیاسی- آنقدر زیاد بوده که جامعه از پس تحمل ریاضت اقتصادی در دوران اصلاحات را نداشته باشد.
به اضافه همه اینها امید و انگیزهای در میان نخبگان برای مشارکت در اصلاح نیست، اگر هم باشد تضمینی برای اصلاحات اقتصادی و اجتماعی و آرامش و ثبات مورد نیاز برای آن، وجود ندارد. جامعه مارگزیده ایران از ریسمان سیاه و سفید هم میترسد چه برسد از زمامداران دمدمیمزاج و مالیخولیایی خویش که بیآنکه مسئولیت کارهای خود را بپذیرند، حرفهای بدون مالیات و حکم توخالی صادر میکنند.
البته جنگ اوضاع را به احتمال زیاد از این هم بدتر و پیچیدهتر میکند، اما امیدواری به رفع مخاطره جنگ به بسیار بیشتر از امیدواری به حل بجرانهایی است که جامعه ایران را در معرض جدیترین بحرانهای زیستی قرار داده است.
مطالب مرتبط:
چرا باید برای آینده اشتغال در ایران نگران بود؟
تورم یا بحران زیستی؛ چه بلایی سر طبقات فقیر آمده است؟
آیا جامعه ایران ظرفیت کوپن و جیرهبندی را دارد؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر