از جنگلهای پسته و بادام گرفته تا سرزمینهای استپی و بوته زارها، از شرق ترکیه تا بین النهرین و ایران و هندوستان، روزگاری مامن گونهای از گربه سانان بود که آن را شیر ایرانی یا آسیایی مینامیدند.
شیری که حدودا صد سال پیش به راحتی و در دستههای چندتایی در مناطقی از خوزستان و به ویژه دشت ارژن فارس میزیست و بسیاری از محققان خارجی همچون آبراهام ویلیامز جکسن، باستان شناس دانشگاه کلمبیا، ژن دیولافوا، همسر باستان شناسی که در دوره ناصرالدین شاه به ایران آمد و دکتر یاکوب ادوارد پولاک، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه قاجار از آن در سفرنامههای خود سخن گفته اند.
شیر آسیایی یا ایرانی در گذشته شهرتی جهانی داشت. «دیده بان حقوق حیوانات» در این باره نوشته است: «مابین سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۰ میلادی، شیر آسیایی از چنان شهرتی برخوردار بود که بسیاری از فیلمسازان و شرکتهای مطرح فیلمسازی آن زمان، از این زیر گونه زیبا درآثار خود بهره جسته اند. از بارزترین نمونهها میتوان به شیر آسیایی در فیلم « سیرک» به کارگردانی چارلی چاپلین یا لوگوی شرکت فیلمسازی مترو گلدوین مایر (MGM) اشاره کرد.»
اینکه چه بر سر شیر ایرانی آمد و چرا نزدیک به صد سال پیش یعنی در حدود سال ۱۹۴۲ میلادی (۱۳۲۱ خورشیدی) به ناگهان از سرزمین مان محو شد، در هالهای از ابهام است. بر اساس اسناد تاریخی این آخرین باری بود که شیر ایرانی توسط آمریکاییهایی که در حال ساختن خط آهن در نزدیکی شهر دزفول بودهاند، دیده شد.
سلطان جنگل در هندوستان اما اقبال بلندتری داشت. اوایل قرن بیستم میلادی بود که یک شاهزاده هندی متوجه کاهش قابل توجه شیر آسیایی شد و تصمیم به محافظت از آن گرفت. پس از آن برنامه تکثیر شیر ایرانی در باغ وحشها آغاز شد و پروژههایی همچون برنامه ابقای گونهها و برنامه زادآوری اروپایی به حفاظت از این گونه در حال انقراض پرداختند. اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت نیز شیر آسیایی را در لیست قرمز گونههای در حال انقراض گذاشت. همین موضوع باعث شد تا در حال حاضر از شیر آسیایی در حدود ۵۰۰ و اندی در جهان و آن هم فقط درجنگلهای «گیر» هندوستان باقی بماند.
پیش از انقلاب یعنی در بین سال های۱۳۵۹ تا ۱۳۴۹ برخی از کارشناسان محیط زیست ایران در صدد بازگرداندن این گونه ارزشمند به ایران برآمدند اما پروژه شکست خورد.
هوشنگ ضیایی، یکی از متخصصان ایرانی که در این پروژه سمت مجری را به عهده داشت در سال ۱۳۹۴ در مصاحبهای در این باره به جام جم گفت: «مکان انتخابی در آن زمان برای معرفی مجدد شیرها، پارک بین المللی ارژن استان فارس بود زیرا سیاحان، تعداد شیرهای ایرانی را در آن قابل ملاحظه ذکر کرده بودند، اما از سوی دیگر طبیعت این منطقه نیز در نوع خود منحصربه فرد بود. بنا بود تا اراضی این محدوده خریداری و پوشش گیاهی آن احیا شود، حتی درصدد بودیم تا جمعیت تعدادی از گونههای قابل شکار شیر نظیر گراز، قوچ و میش و گوزن زرد ایرانی را هم در منطقه زیاد کنیم تا امکان تکثیر شیر در زیستگاه طبیعیاش فراهم شود که البته تا حدودی هم پیش رفتیم. شیرها قرار بود که از هند به ایران بیایند، اما این پروژه معلق ماند و بعدها زمینهای خریداری شده مجددا توسط مردم محلی تصرف شد.»
نخستین تلاش برای بازگرداندن شیر ایرانی به سرزمین مادری با شکست مواجه شد اما هفت سال پیش برخی از متخصصان مثل ایمان معماریان، دامپزشک ارشد باغ وحش ارم در تهران این پرونده آرشیو شده قدیمی را دوباره به جریان انداختند و بالاخره ساعت ۱۰ شب چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ماه امسال باغ وحش تهران میزبان شیر آسیایی نری با نام کامران شد که بزرگ شده باغ وحشی در بریستول است. قرار است به زودی جفت ماده او نیز از دوبلین ایرلند به کامران که حال نام او هیرمان شده بپیوندد.
زخمهای صورت کامران، یکی از صدها شیری که در طبیعت جهان باقی مانده در همان ابتدای ورودش به ایران اعتراض برخی از فعالان محیط زیست را در پی داشت. مسئولان باغ وحش مدعی شدند که این اتفاق در زمان انتقال او به ایران افتاده است و این زخمها برخی را به یاد تجربه ناخوشایند ایران در انتقال ببر هیرکانی انداخت.
جواد حیدریان، خبرنگار و فعال محیط زیست در صفحه شخصی خود در اینستاگرام در این باره نوشت: «حدودا ۱۰ سال پیش بود که محمدجواد محمدیزاده، یکی از مدیران دولت محمود احمدینژاد که رئیس سازمان محیطزیست وقت بود تصمیم گرفت ببر هیرکانی را احیا کند. در همین راستا دو ببر سیبری از روسیه به ایران آمدند و دو پلنگ هم از ایران به روسیه فرستاده شد. قرار بود میانکاله به عنوان زیستگاه ببر مازندران احیا شود و پوتین هم که عشق حیات وحش بود، بازیهای المپیک زمستانی سوچی را با گونههای منحصربفرد حیات وحش جهان افتتاح کند و البته پروژه احیای پلنگ ایرانی در قفقاز را هم جلو ببرد.»
بر اساس گفتههای او این تبادل با هیاهوی زیادی انجام شد: «عکسها گرفته شد و نمایشها داده شد. چیزی نگذشت که خبرها آمد. از قضا ببر سیبری بیماری مشمشه دارد. بیماری مسری و فوقخطرناک برای حیوانات و حتی انسان. ببر اولی همان اویل تلف شد. ببر دوم هم مبتلا بود و چند سالی قرنطینه شد. کارشناسان ایرانی که دیدند از روسیه رودست بدی خوردهاند، رسما اعلام کردند؛ پلنگهای ایرانی مسموم و زخمی از تله بودهاند. پروژه ایرانی شکست خورد اما روسها پلنگ را نگه داشتند و سه توله متولد کردند. روسها البته سال نود و پنج دوباره خواهان تبادل دو پلنگ دیگر در مقابل دو ببر آمور بودند که بینتیجه ماند.»
به باور او انتقال کامران به ایران نمایش ابتذال مدیران در پروژههای غیر علمی و بیپایهای مثل این آمد و شد حیات وحش است: «پس از آن تلاش نافرجام برای احیای ببر هیرکانی، چند روز پیش کامران، شیر ایرانی با صورتی زخمی و حالی نزار به باغ وحش بیدر و پیکری در تهران جلوس کرده است و متاسفانه سرنوشتی نامعلوم در انتظار اوست.»
یکی از کارشناسان سازمان محیط زیست کشور با تایید سخنان این فعال محیط زیست، به «ایران وایر» میگوید: «سالها پیش پروژه احیای ببر مازندران که مشابه همین پروژه بود به دلیل بیماری مشمشه شکست خورد. من در آن زمان در بازدیدی که از میانکاله داشتم که قرار بود ببر مازندران یا هیرکانی را در آن احیا کنند، متوجه شدم چیزی در حدود ۵ تا ۶ میلیارد تومان برای این منظور هزینه شده که با از بین رفتن ببر، این سرمایه نیز به هدر رفت.»
به اعتقاد او بازگشت کامران یا همان هیرمان کنونی به کشور چیزی جز یک اقدام احساسی زودگذر و نمایشی نیست: «بازگشت و حضور هیرمان منطبق با شرایط و ویژگیهای اکولوژیکی کنونی ایران نیست. زیرا اگر این شانس را داشته باشیم که گونههایی مانند ببر هیرکانی و شیر ایرانی را هم در اسارت تکثیر کنیم، پس از آن که جمعیت شان به تعداد قابل توجهی رسید نیازمند مکانی طبیعی برای نگهداری از این گونهها هستیم. این در حالی است که اکنون عرصه طبیعی برای نگهداری از آنها در ایران وجود ندارد.»
در حال حاضر هیچ منطقه جغرافیایی مناسبی که شیر ایرانی یا ببر مازندران بتوانند در آن زندگی کنند و به منابع آب و طعمه فراوان دسترسی داشته باشند در ایران وجود ندارد؟ او در پاسخ به این پرسش میگوید: «شرایط و ویژگیهای طبیعی ایران نسبت به گذشته تغیرات شدیدی داشته است و حضور این جانوران در طبیعت کشور ما دیگر امکان پذیر نیست. از سوی دیگر بر فرض اینکه اینها زنده هم بمانند و تولههایشان به دنیا بیاید، در آینده به دلیل درون آمیزی که دارند دچار نقص ژنتیکی شده و خود به خود از بین خواهند رفت. بنابراین از لحاظ علمی احیای این گونهها با این شرایط امکان پذیر نیست و به نوعی رویای شیرین بدل شده که گاه به گاه برخی برای دیدن آن اقداماتی انجام میدهند و متاسفانه شکست میخورند.»
این کارشناس محیط زیست طرح و امیدواری که با اجرای چنین پروژههایی برای مردم ایجاد میشود را به دور از اخلاق میداند: «متخصصان این حوزه واقعیت را میبینند. نباید به مردم امید واهی داد که قرار است با دو قلاده شیر ایرانی، این گونه را در ایران احیا کنیم چراکه شدنی نیست. ما حتی گوزن زرد ایرانی را نتوانستیم در طبیعت احیا کنیم. چطور میخواهیم گونههای گربه سانی را که نیازمند شکار هستند و طعمه کافی برای آنها وجود ندارد به طبیعت بازگردانیم؟ این کار عبث و بیهوده است.»
از ابتدای ورود کامران، شیر ایرانی به باغ وحش ارم نگرانیهایی درباره استانداردهای این باغ وحش و شرایطی که قرار است این شیر در آن نگهداری شود وجود داشت: «باغ وحش ارم استاندارهای جهانی را ندارد اما استانداردترین باغ وحش ایران است. مسئولان آن نیز تلاش میکنند که شرایط و تغذیه کامران مناسب باشد. با این وجود باغ وحش در آینده استقبال کافی و خوبی از سوی مردم نخواهد داشت و در شرایط فعلی و با توجه به قیمت گوشت در ایران تهیه غذای این گربه سان نیز با مشکل مواجه خواهد شد. به همین علت است که معتقدیم پروژههایی از این دست که با واقعیتهای طبیعی ایران سازگاری ندارند به نتیجه خواهند رسید.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر