از جایش بلند شد، بلندگو را از دست مامور حفاظت گرفت و با صدایی که احساسی هم شده گفت: «آقا، آقا، خانم. شعار سیاسی ندین. اصلا شعار سیاسی ندید.خواهش میکنم. این شعارها هیچ کمکی به من نمیکنه، اوضاع را از این که هست بدتر هم میکنه.»
ضربالمثل اسپانیایی هست که میگوید «ترس، زندان دل است» و عادل فردوسیپور حالا دلش را در زندانش اسیر کرده. حرفی نمیزند، نه کنشی دارد و نه واکنشی. ساکتتر همیشه، بیصدا و آرام. سخت است که قریب به دو دهه نفر اول صداوسیمای ایران باشی، محبوبترین چهره دوشنبه شبهای ایران شوی، از نگاه «نیوزویک» در سال ۲۰۰۹ یکی از بیست مرد تاثیرگذار و قدرتمند ایران شوی و بعد یک شبه، هیمنهات را بشکنند.
روز جمعه ۳۱ فروردینماه عادل فردوسیپور برای امضای کتاب «فوتبال علیه دشمن» به مجتمع کوروش تهران رفت. نشر چشمه از طلاییترین فرصت ممکن برای فروش کتابهای عادل استفاده کرد. بهانه، فروش کتاب ترجمه شده عادل، با امضای او و کمک به سیلزدهها شد.
«فوتبال علیه دشمن» یکی از شاهکارهای تاریخ ادبیات ورزشی جهان است. «سایمون کوپر» این کتاب را سال ۱۹۹۴ نوشت و همان سال هم جایزه «کتاب ورزشی برتر سال مؤسسه ویلیام هیل» را دریافت کرد. کتابش به بیش از ۵۰ زبان دنیا ترجمه شده بود بجز فارسی. سال ۱۳۸۸ اما نشر چشمه به سراغ عادل فردوسیپور رفت و از او خواست کتاب را برایش ترجمه کند. دو سال بعد از رونمایی این کتاب به زبان فارسی، سایمون کوپر به انتشارات چشمه حمله کرد و ترجمه بدون اجازه آن توسط نشر چشمه را یک سرقت ادبی خواند.
با این حال، شاید حالا نویسنده کتاب هم از اینکه روزی، عادل فردوسیپور دوباره فرصت کرده میان بیش از بیست هزار هوادارش جمع شود، برای تک تک آنها لبخند بزند و صفحه نخست کتاب را برایشان امضا کند، خرسند باشد. کتابی که تمام عوایدش خرج سیلزدههای کشور شد.
اما عادل با همان محافظهکاری ذاتیاش به مجتمع کوروش آمد. برای اینکه دوگانه عادل با عادل را بشناسیم، باید سری به گپ و گفت فردوسیپور با «مهران مدیری» در برنامه دورهمی بزنیم. عادل در بخشی از مصاحبه میگوید: «من به شدت کم حرفم» و مهران مدیری با همان خندههای خاصش روی صندلی بیتاب میشود. عادل تاکید میکند که در زندگی خصوصی هم کم حرف است و هم محافظهکار. تنها زمانی که سخنور میشد و با شهامت، مقابل دوربین بود؛ یک وارونه مطلق.
عادل به دوستانش گفته بود که «فقط به شوق کمک به سیلزدهها حاضر است در این مراسم شرکت کند.» حرفش هم قابل باور بود. بعد از آنکه علی فروغی روی نامش خط کشید و خودش و برنامهاش را با هم از سازمان صداوسیما حذف کرد، زندگیاش را تغییر داد. به گوشهای رفت، حرف نزد، هفتهای دو بار به تمرینات تیم رسانه ورزش رفت و باز به خانه بازگشت. تیم رسانه ورزش، را خودش همراه چند روزنامهنگار ورزشی در آخرین سالهای دهه ۹۰ بنا کرد. همین تیم هم برایش چیزی شده شبیه به برنامه ۹۰. با این تفاوت که آنقدرد مستقل هست که یک علی فروغی نیاید و تیشه به این آخرین ریشه نزند.
میگویند عادل عوض شده، سرد شده، بیحوصله و بیتفاوت شده. حرف دارد، ولی نمیزند. مداوم یک جمله از او میشنوند: «بگذریم آقا، بگذریم.» اطرافیانش هم پذیرفتهاند که باید فعلا بگذرند. همین که هنوز دل برای تمرین آمدن دارد هم برای همبازیها و همکاران مطبوعاتیاش کفایت میکند.
اما عادل را باید از نگاه دوربین «مهدی ابراهیمی» دید. مهدی از عکاسان خاص روزنامهها و خبرگزاریهای ورزشی است. دوازده سال بیشتر نداشت که وارد مطبوعات شد و دوربین به گردن انداخت و عکس گرفت. تقریبا یک تصویر باور نکردنی بود. او حالا پس از قریب به ۱۸ سال کار مطبوعاتی، یکی از نزدیکان عادل فردوسیپور است.
مهدی ابراهیمی روز جشن امضای کتاب عادل فردوسیپور به مجتمع کوروش رفت تا برای سایت «ورزش مدیا» که خودش راهاندازی کرده با عادل صحبت کند. همان روزی که تراکتورسازی تبریز و پیکان تهران، خاصترین بازی سال را ساختند. در تصویری که روی صفحه اینستاگرامی «ورزش مدیا» منتشر شده، عادل فردوسیپور در جواب سوال مهدی ابراهیمی که از او میپرسد «آیا فوتبالها را دنبال میکنی؟» با قاطعیت، حسرت و به تلخی سرش را دو بار به بالا پرت میکند و میگوید : «نه»
فردوسیپور حتی اینجا هم محافظهکاری مادرزادش را کنار نمیگذارد. ابراهیمی ادامه فیلم را در استوری صفحه شخصیاش منتشر کرده که وقتی از او میخواهد در مورد بیمیلیاش به تماشای مسابقات لیگ جواب دهد، عادل به او میگوید: «جای این سوال بیا این لیوان قهوه را بگیر و بخور.»
این غریبترین تصویری است که میتوان از عادل فردوسیپور دید. او در خانهاش سه دستگاه تلویزیون دارد. گاهی اوقات از هر سه تلویزیون همزمان مسابقات فوتبال بخش میشد. گاهی تصویر گیرنده کم میآورد و از موبایلش برای تماشای فوتبال استفاده میکرد. عادل مشتری هر ساله جشنواره فیلم فجر بود. گاهی بیش از ده فیلم را در طول جشنواره میدید و البته روایتی هست از «امیر جعفری» بازیگر سینما که میگفت: «عادل برای اکران فیلمها به سینما میآید. یک چشمش به پرده سینما است، یک چشم به صفحه موبایلش و بازی مستقیم فوتبال دارد. یک گوشش هندزفری گذاشته، با یک گوش صدای فیلم را میشنود.»
همین مرد، وقتی در ساعات پایانی جشن امضای کتاب خود میشنود که پیکان در تبریز تراکتورسازی را شکست داده تعجب میکند: «الان جدول چی میشه؟» و این عجیبترین سوالی است از مردی که فقط با دیدن بازیها و سوت پایان مسابقات، جدول ردهبندی را در ذهنش ترسیم میکرد.
او حالا مقابل بیست هزار هوادارش میایستد، بلندگو را به دست میگیرد و تمنا میکند: «خواهش میکنم شعار سیاسی ندین.» این واکنشی بود به فریاد مردمی که در مجتمع کوروش فریاد میزند و از علی فروغی میخواستند از شبکه سه سیما کنار برود. عادل تاکید کرد که این فریادها کمکی به او نمیکند و شاید امروز بابت آنچه در جشنواره صداوسیما (جم) به زبان آورد و از علی فروغی انتقاد کرد پشیمان شده است.
فروش کتاب «فوتبال علیه دشمن» باور نکردنی بود. نشر چشمه دو ساعت از مدیریت مجتمع کوروش زمان گرفت، اما سیل جمعیت به حدی بود که مراسم امضا و فروش، شش ساعت زمان برد. کنار مبلغی که انتشارات برای کمک به سیلزدهها از فروش کتاب اختصاص داد، عادل هم کمکی جداگانه به آنها کرد.
او دیگر فوتبال نمیبیند. ترجمه کتابی که بهمنماه سال ۹۷ آغاز کرده بود را این روزها تمام کرده و دو کتاب جدید برای ترجمه قبول کرده است. فوتبال بازی میکند، فیلم میبیند، هنوز نتایج لیورپول برایش کمی اهمیت دارد و از هر بحثی که در مورد سازمان صداوسیما باشد فراری است. آخرین شات از تصویر عادل در مجتمع کوروش، پاسخ یکسان اوست به هوادارانش وقتی میگفتند که آیا دوباره به تلویزیون برمیگردی؟ عادل فقط میگفت: «برایم دعا کنید.»
مطالب مرتبط:
تقلب در آرای مردم؛ رایهای عادل به یک برنامه دیگر میرسد
کمپین مردمی برای حمایت از مغمومترین عادل تاریخ صداوسیما
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
مملکت سفلگان کشور لمپن پرور مملکته عمام ضمان ایشون تا ديروز سرش تو اخور نظام بود الان یهو متبرک و منزه شد ظریفی میگفت مشکل ایران اخوند و انگلیس نیست مشکل مردم نادان و بی فکر و پر مدعا هستن