«صفورا غله زاری»، معلم بازنشسته ایی که تاریخ و جغرافیا و علوم اجتماعی تدرس میکرده حالا با جمع آوری زباله و کاغذهای باطله، برای بندر انزلی کتابخانه میسازد.
او سال ۱۳۹۳ بازنشسته شد و از همان ابتدا به پویش جمع آوری درهای بطری پیوست. پس از آنکه حلاوت خرید ویلچر برای افراد دچار معلولیت با پول بطریهای جمع آوری شده را چشید، مصمم شد کارش را ادامه بدهد و به فکر تاسیس کتابخانههای کوچک افتاد.
صفورا غله زاری هر روز دایره رویاهایش را گسترش داد. او بعدها به «انجمن طرفداران توسعه بندر انزلی» پیوست. روزها کاور این موسسه مردم نهاد را میپوشد، دستش را فرو میکند توی یک دستکش لاستیکی و راه میافتد حوالی خیابانهای پر تردد و اسکلههای تفریحی.
صفورا عاشق پاکسازی و احیای محیط زیست است. او همیشه با دیدن انبوه زبالههایی که در محیط اطرافش رها میشد، احساس ناخوشایندی داشت بعد از آن به فکرش رسید به عنوان یک شهروند مسوول برای پاکسازی محیط زیست بندر انزلی، نظر و کلمه و ادعا کافی نیست و باید گامهای عملی برداشت.
همین هم شد که امروز خانم معلم حامی محیط زیست را همه مردم شهر انزلی میشناسند. او توانسته هفت کتابخانه در محلهایی همچون زندان، بیمارستان، پارک یا باشگاه ورزشی و انجمن ناشنوایان تاسیس کند.
حالا مردم شهر و ادارهچیهای بندر انزلی با او همکاری میکنند. زنی که مصمم و خستگی ناپذیر حوالی ساحل و اسلکه تفریحی با یک کیسه زباله در دست و یک کیسه پر ازدرهای بطری که دور کمرش بسته، همه آنها را قانع کرده است که تنها راه نجات شهر از آلودگی، تفکیک و بازیابی زباله هاست.
صفورا از یک خانواده فرهنگی است. هم پدرش و هم مادرش معلم بوده اند. پدرش برای مدتی رئیس آموزش و پرورش فومن بوده و او از همان کودکی با کتاب و ادبیات آشنا میشود. یکی از رویاهای صفورا غله زاری زمین و شهر پاک و عاری از زباله بوده است.
او در یک اردوی دانش آموزی به طور اتفاقی با پویش جمع آوری در بطری که ایده آن را یک موسسه غیر دولتی در تبریز بنا گذاشته بود، آشنا میشود. پویش جمع آوری سر بطریهای پلاستیکی و فروش آن برای خرید ویلچر افراد ناتوان جسمی - حرکتی.
این ایده جرقه تازه ایی ته ذهن خانم معلم ایجاد کرد، این که میتواند از همین نقطه پویش خود را آغاز کند. او با کمک دانش آموزانش و همکارانش به کار جمع آوری درهای بطری مشغول شد و با پولی که بعدها از طریق فروش آنها گردآوری کرد توانست چهار ویلچر به بهزیستی هدیه کند.
او همواره جالی خالی موضوعی همچون «تفکیک زباله» در زندگی روزمره مردم شهرش را احساس میکرد، به فکرش رسید در این مورد به مردم آموزش بدهد و آموزش را از مدارس و موسسات بندرانزلی با برگزاری کلاسهای آموزش تفکیک زباله آغاز کرد و هدفش تشویق مردم به سهولت بازیابی زبالهها از طریق تفکیک آنها از مبدا و از دل خانهها بود.
سالیان درازی است طرح تفکیک زباله با هدف پیشگیری از آلودگی هر چه بیشتر محیط زیست در بسیاری کشورهای پیشرفته اجرا میشود. این طرح از همان مبدا و از دل آشپزخانههای مردم شروع شده و روزانه عواید بسیار اقتصادی و محیط زیستی برای کشورهای متعهد به این ایده به دنبال دارد.
خانم غله زاری بعدها به خبرگزاری پانا گفت که در طول دو سالی که به کار جمع آوری کتاب و کاغذهای باطله مشغول بوده چیزی قریب به ۱۳ تن کاغذ گردآوری کرده و با فروش آنها شش کتابخانه در اماکن عمومی بندرانزلی راه اندازی کرده است.
در ابتدای تصمیم صفورا یکی از مدیران مدارس این شهر به او اعتماد کرد. او به عملی شدن ایده خانم معلم باورمند بود و به همین دلیل هم یکی از انبارهایش را در اختیار او قرار داد.
همان انبار نقطه شروع خانم غله زاری شد. او تلاش میکرد مدارس و سازمانهای آن حوالی را قانع کند تا به جای دور ریختن کاغذهای باطله، آنها را گردآوری کرده و در اجرای این طرح همراهی کنند.
روزهای اول کمتر کسی به عملی شدن این ایده باور داشت. او در گفت و گو با روزنامه ایران گفت که روزهای زیادی به تنهایی بار جمعآوری کاغذ باطله و جابهجا کردن کتابها را به دوش میکشیده اما هیچ وقت گلایهای نداشته، گاهی اوقات از صبح تا شب درگیر کار بوده، سرتا پا خاکآلود و خسته. حتی گاهی نزدیکترین آدمهای دور و برش گفتهاند این کار چه فایدهای دارد؟ اما او معتقد است که شاید آثار اقدامات محیط زیستی خیلی زود به چشم نیاید اما در آینده همگان اثرش را خواهند دید.
حالا و بعد از این چند سال تلاش بیوقفه، انبار کوچک صفورا غله زاری به دوازده مدرسه در سراسر شهر بندر انزلی تبدیل شده است. مدیران این مدارس در جریان همکاری با صفورا، کاغذهای باطله مردم را گردآوری کرده و به انبارهای این مدارس تحویل میدهند.
مردم هم با این مسئله برخورد فعالی دارند آنها در صفحات مجازی ایدههایشان را با خانم معلم حامی محیط زیست در میان میگذارند.
حالا که زحمات صفورا در حال نتیجه دادن است او مصمم شده که از مرحله راهاندازی کتابخانههای کوچک عبور کند و به هدف مهمتری بپردازد، این که سرانه کتابخوانی در شهر انزلی را افزایش دهد. برای عملی کردن این ایده لازم است تسهیلاتی برای تشویق مردم به کتاب خواندن فراهم شده باشد.
او در گفت و گو با روزنامه ایران میگوید: «ما فکر کردیم مهمترین مشکل شهرمان پایین بودن آگاهی است. ما در حوزههای علوم انسانی ضعیفیم. اگرچه تعداد زیادی مهندس خوب در شهر داریم اما جامعهشناس خوب، فیلسوف سیاسی و اجتماعی نداریم. تنها راه پر کردن این کاستی مطالعه است. ما تصمیم گرفتیم به گردش کتاب در شهر کمک کنیم و اگر کتابفروشی مرجع در شهر نیست باید به شهروندان کمک کنیم تا کتاب تهیه کنند.»
و در نهایت با همین ایده به فکر اجرای طرحی به نام «تو هم کتاب بخوان» فکر میکند. طرحی که ایده اصلیاش تبادل کتاب از طریق شهروندان عادی است. طرحی که دایره اجرایش به زیر سقف یا چهاردیواری کسالت بار خانهها محدود نشده و تا فضای پارکها و اماکن گردشگردی شهر مثل «مناره انزلی» یا برج ساعت گسترش پیدا کند. آنها در اماکن مختلف شهر قرار میگذارند وکتابهایی را که خواندهاند، رد و بدل میکنند.
صفورا غله زاری اهل مصاحبه یا مشتاق به دیده شدن نیست. نتیجه کار برایش اهمیت بیشتری دارد. او ثابت کرده که با حرکتهای مثبت فردی و دغدغههای شخصی هم میتوان برای سلامت شهر و ساکنانش گامهای موثر و قابل توجهی برداشت.
گام بعدی خانم معلم زباله جمع کنی که با زبالههایش کتابخانه میسازد، ساختن یک کتابخانه مرکزی بزرگ برای شناسایی و گسترش فرهنگ بومی مردم گیلان است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر