خبر با یک توییت رسید: «یکی از گزینههای ریاست فدراسیون فوتبال آلمان، "سیلویا ناید"، یکی از پرافتخارترین مربیان آلمان است.»
آلمان شاید به عنوان یکی از پیشروترین کشورها در حقوق زنان، فرصت را برای جانشینی یک زن در مقامی که در سراسر جهان «مردانه» اداره و شناخته شده، مهیا کرده است. سیلویا ناید حالا نه در آلمان که در سراسر جهان به عنوان زنی شناخته خواهد شد که منهای دنیای بازیگری و مربیگری، میتواند بر مسند قدرتی تکیه زند که سالها برای مردانی مانند «فرانتس بکنبائر» یا «لوتار ماتیوس» هم رویا بود.
باید ابتدا او را از روی آمار و ارقام شناخت. سیلویا ناید به عنوان بازیکن، ۱۳ بار جام قهرمانی فوتبال زنان آلمان را در ردههای سنی مختلف و در ردههای لیگ و جام حذفی بالای سر برده است. او طی سالهای ۱۹۸۹، ۱۹۹۱ و ۱۹۹۵، با تیم ملی فوتبال زنان آلمان قهرمان اروپا شد. آنچه به عنوان بازیکن به دست آورده، قابل رویاپردازی است. حتی شاید یک دیوار اتاق خانهاش در شهر «والدورن» در ایالت «وورتمبرگ» آلمان هم کفاف جای دادن این تعداد لوح و مدال را نداشت.
اما زندگی خود را به دیوار افتخارات دوران بازیکنی خلاصه نکرد. بلافاصله پس از بازنشستگی، سراغ مربیگری رفت و به دلخواه خودش، سرمربی یک تیم کارگری زنان در ایالت پدری شد. کمتر از یک سال بعد اما فدراسیون فوتبال آلمان به سراغش رفت و او را به عنوان رهبر تیم زیر ۱۹ سال دختران این کشور انتخاب کرد.
نتیجه این انتخاب، نخستین نایب قهرمانی اروپا در سال ۲۰۰۴ بود. پس از آن، به سرمربیگری تیم ملی زنان آلمان رسید. این آغاز یک عصر باشکوه در دوران مربیگری سیلویا ناید بود. او مدال برنز المپیک ۲۰۰۸ و مدال طلای المپیک ۲۰۱۶ را برای آلمان به ارمغان آورد. سپس قهرمان جام جهانی فوتبال زنان در سال ۲۰۰۷ شد و دو بار در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۳ جام قهرمانی ملتهای اروپا را بالای سر برد. در رقابتهای جام «آلگاروه» که بعد از «جام جهانی فوتبال زنان و المپیک» (حتی بالاتر از «جام ملتهای اروپای زنان»)، معتبرترین رقابتهای فوتبال زنان در جهان است هم سه بار در سالهای ۲۰۰۶، ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ به مقام قهرمانی رسید.
پرافتخارترین زن تاریخ مربیگری فوتبال زنان جهان سال ۱۹۶۴، در یکی از مردسالارترین خانوادههای آلمان متولد شد؛ یعنی ۱۹ سال پس از جنگ جهانی دوم، ۴۶ سال پس از تصویب حق رای زنان در آلمان و ۵۶ سال پس از نخستین کاندیداتوری یک زن در احزاب سیاسی این کشور.
سیلویا ناید اکتبر سال ۲۰۱۸ روبهروی خبرنگار «دویچهوله» نشست و برای او از چالشهای زندگی خود برای مبدل شدن به یک قهرمان سخن گفت: «من با تمسخر روبهرو بودم. پدرم مرا با فوتبالیستهای مرد مقایسه میکرد و گاهی اجازه نمیداد که فوتبال بازی کنم. اما این رفتارش اراده مرا بیشتر کرد.»
او حتی از بیمیلی مادرش برای ادامه راه حرف زد و اینکه وقتی به سن ۱۷ سالگی رسید، توانست صاحب اختیار و حقی برای انتخاب شود: «من با خودم فکر میکردم آیا تمام راهها بسته شدهاند؟ آیا هیچ مسیری برای موفقیت وجود ندارد؟ بعد فهمیدم این افکار مزخرف را باید کنار بگذارم. من تازه ابتدای راهی طولانی قرار داشتم و سعی کردم با قدرت پیش بروم.»
او در آلمان متولد شده بود، نه در جغرافیای خاورمیانه؛ جایی که شاید مردسالاری و نگاه جنسیتزده را در پستو نگهداری کنند اما نابود نشده و از بین نرفته است: «سال ۱۹۸۹ ما قهرمان اروپا شدیم. پنج هزار تماشاگر به ورزشگاه آمده بودند و این هیجان انگیز بود. میان آنها مردهای زیادی میدیدیم که ابتدا ما را امیدوار کردند اما تعداد کمی از آنها در پایان بازی از ما خواستند پیراهنمان را در بیاوریم و به آنها هدیه کنیم! به نظر ما توهینآمیز میآمد. ما نوجوان بودیم و آنها این را خوب میدانستند.»
ناید اما همان قهرمانی را باعث برخاستن زنان فوتبالیست آلمانی میداند. معتقد است با همان قهرمانی بود که بخشی از نگاههای عمومی تغییر کرد و آلمانیها باور کردند که زنانشان هم میتوانند مانند مردان، قهرمان شوند، جام بیاورند و بخشی از اخبار اروپا را غصب کنند؛ ولو برای چند ساعت از یک روز.
اما کمی بعد متوجه میشود که حتی یک قهرمانی در اروپا هم برای تغییر نگاه خفته جامعهاش کافی نیست: «رسانههای ما اندکی فهم موقعیت دختران فوتبالیست آلمان را نداشتند. کمی بعد از قهرمانی اروپا، به من پیشنهادی از مجله "پلی بوی"(Play Boy) رسید! به آنها گفتم آیا میدانید من چه کسی هستم؟ متعجب بودم. من میخواستم فوتبالیست باشم، نه یک مانکن برهنه.»
این شاید نگاه تجاری یک مجله نیمه سکسی یا حتی بُعد تیزهوشانه مدیران چنین رسانهای بود اما ناید را برای راهش مصممتر کرد: «وقتی جوان بودم، همیشه دنبال یک تریبون یا رسانه میگشتم که در مورد تبعیضهای امکاناتی بین فوتبال مردان و زنان حرف بزنم. همه چیز برای آقایان بود اما الان دیگر هیچ نظری ندارم.»
دویچهوله نوشته است که پس از این جمله، سکوت کرد. خبرنگار آلمانی او را وارد فاز تازهای از یک مجادله فکری کرده بود چون میدانست سیلویا ناید چه باقیماندهای از یک رویا را در ذهنش دارد.
سال ۲۰۱۴، « کورین دیاکر» فرانسوی به عنوان سرمربی تیم دسته دومی «کلرمون» انتخاب شد. او بازیکن سابق تیم ملی زنان فرانسه بود که ۱۲۱ بار با پیراهن تیم ملی کشورش به زمین رفت. خود دیاکر در روز معارفهاش گفته بود میداند هدف باشگاه فرانسوی از انتخاب او، تبلیغ و دیده شدن در سطح بینالمللی است اما با این وجود، پستی که به او پیشنهاد شده است را با اشتیاق قبول میکند.
این همان رویای سیلویا ناید هم بود. اما او به رسانه آلمانی میگوید: «مربیگری تیم مردان؟ این یک دروغ بزرگ است.»
ناید به دویچهوله گفته که ۱۰ سال قبل (سال ۲۰۰۸) در گفتوگو با رسانههای آلمانی، نوید روزهایی را داده است که زنان آلمانی سرمربیگری در تیمهای مردان آلمان را در اختیار بگیرند. پیش از آن گفته بود آن روزها دور نیست اما این بار به دویچهوله میگوید: «فکر میکردم زمان همه چیز را تغییر میدهد اما هیچ چیز تغییر نکرد. این یک دروغ بزرگ است که ما امروز به مساوات رسیدهایم. روزی شاید برسد که این حقوق با هم برابر شود اما هنوز راه زیادی باقی مانده است و نبرد بزرگ ادامه دارد.»
در همین جملات پایانی ناید، چند نکته مستتر است؛ نخست، امیدهای او برای تغییراتی که باید طی یک دهه رخ میدادند اما رخ ندادند. دوم، نبود مساوات؛ هرچند شاید تصور عمومی و بیرونی برخلاف آن باشد. سوم، نبود موانع قانونی و باقی ماندن تهماندههایی از سلایق شخصی. در نهایت، نبردی که ناید همچنان در آن پا پس نمیکشد.
سیلیوا ناید گزینه اصلی جانشینی «راینهارد گریندل»، رییس مستعفی فدراسیون فوتبال آلمان شده است؛ کسی که به دلیل دریافت رشوه (ساعت مچی شش هزار یورویی)، مجبور به استعفا شد.
ناید برای به دست آوردن یک جایگاه خاص میجنگد؛ ریاست بر فوتبالی که یک عمر مردانه اداره شده است. اگر پیروز شود، کشورش را مهد پیشروی در توجه به زنان کرده است. اگر شکست بخورد، باز هم آلمان تمدنی میشود نمونه در میدان دادن به زنان؛ برد، برد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر