در حالی امروز به عنوان «روز بینالمللی روشنگری در مورد خطرات مینهای زمینی» با مراسمهای مختلف برگزار میشود که مینهای جا به جا شده توسط سیلاب و بارندگیهای اخیر جان شهروندان و به ویژه کودکان را در کشور تهدید میکنند.
هفته گذشته مردم سیلزده منطقه قصرشیرین بعد از فرونشست سیلاب، از چند مین باقیمانده از زمان جنگ عکسبرداری و در فضای مجازی منتشر کردند.
کمتر از چند ساعت پس از انتشار این تصاویر، «مرادعلی تاتار»، فرماندار قصر شیرین کشف و مشاهده هر نوع مین باقیمانده از روزگار جنگ یا مواد منفجره را تکذیب کرد.
«مراد پیروزمند»، از اهالی روستای «برده رشه»، بعد از فروکش کردن طغیان دریاچه «زریوار» که در فاصله سه کیلومتری مریوان قرار دارد، بین گل و لای نزدیک روستا یک مین ضد نفر کشف کرده و به دفتر امور عشایری اطلاع داده بود.
او میگوید اگر اطلاعرسانی درست انجام میشد، هر ساله این همه تلفات نداشتیم: «وقتی اهل کردستان یا کرمانشاه باشی، میدانی مرگ با انفجار مین، عادی و معمولی است. بسیاری از این مینها هم توسط خود دولتیها و در زمان بالا گرفتن درگیریهای منطقه کردستان کاشته شدهاند. بعد هم به حال خودشان رها کرده و رفتهاند. وقتی مین را دیدم، همان جا ایستادم تا کسی نزدیک نشود. به دفتر عشایری و نیروی انتظامی هم خبر دادم. اولین چیزی که از من پرسیدند، این بود که آیا عکس گرفتهام؟ خوشبختانه گوشی مجهز به دوربین نداشتم وگرنه الان گرفتار ماجرا بودم.»
دولت ایران اما با وجود آمار بالای قربانیان، میگوید پاکسازی مناطق آلوده به مین به پایان رسیده و حتی مدعی است به لحاظ تجهیزات و تجربه، قادر است به سایر کشورهای آلوده جهان کمک کند.
ایران پس از مصر، دومین کشور آلوده به مین در جهان به شمار میرود اما از پیوستن به «پیمان اتاوا» که یک معاهده بینالمللی برای منع استفاده و نگهداری مینهای ضد نفر است، پرهیز میکند. طبق پیمان اتاوا، دولتها پس از گذشت ۱۰ سال از پایان جنگ، موظف هستند کشتزارها و مزارع را از مواد منفجره و مین پاکسازی کنند.
آخرین قربانی مین در ایران، دختری ۱۵ ساله از عشایر کوچرو روستای «نصر» در منطقه «دشت عباس» شهرستان دهلران بود که در نیمه اسفندماه و همزمان با آغاز بارندگیهای فصلی، به علت انفجار مین ضد نفر کشته شد.
در صفحه «ایران بدون مین» از قول کودکی به نام «عبدالواحد» که دو دست و دو چشمش را روی مین از دست داده، نوشته است: «فقط هفت سال داشتم که دو دست و دو چشمم را از دست دادم. من شش ماه در کما بودم. وقتی به هوش آمدم، تلاش میکردم چشمهایم را باز کنم اما چشمی وجود نداشت. هر دوی آنها کاملا تخلیه شده بودند. این ماجرا وقتی سنگینتر شد که میخواستم با دستهایم وضعیت چشمهایم را بررسی کنم اما دستی هم وجود نداشت. هر چه بگویم، درکی از این ماجرا ندارید مگر برای کسی که همزمان هر دو چشم و هر دو دستش را از دست داده باشد.»
نگرانی محلیهای مرزنشین بعد از سیلابهای اخیر اما چیزی فراتر از مرگ و میرهای معمولی ناشی از انفجار مین است. مراد پیروزمند میگوید: «مردم این حوالی سالهای سال است با ترس مرگ کودکانشان با مین زندگی میکنند. اما این روزها به علت بارندگی و سیلهایی که در طول چند هفته گذشته رخ داده است، امکان بروز فجایع بیشتر وجود دارد. با خطر جا به جایی و انتقال مینها به مناطق پرجمیعت شهری، ممکن است کودکان بیشتری قربانی بیاطلاعی بشوند.»
کشف مین ضد تانک، مین ضد نفر، گلوله عمل نکرده «آرپی جی» و مهمات دیگر توسط مردم سیل زده، نشان میدهد که واهمه مراد بیدلیل نیست و خطر جا به جایی مینهای کاشته شده در سیلهای اخیر جدی است.
تصاویری وجود دارد که نشان میدهند مردم حوالی قصر شیرین و نزدیک مرز خسروی با مینهای ضد نفرِ جا به جا شده مواجه شدهاند. خبرگزاریهای داخلی نیز از کشف مین ضد تانکی خبر دادهاند که در جریان ساماندهی به سیل بند رودخانه «کنجانچم» مهران، از زیر زمین بیرون آمده است.
بخش تلختر ماجرا که در تصاویر منتشر شده وجود دارد، حضور فردی است که بدون هیچ تجهیزات ایمنی، در حال تلاش برای خنثی کردن این مین بزرگ است و در چند متری او جمعیت زیادی نظارهگر این تلاش هستند.
مراد پیروزمند، از ساکنان روستای برده رشه که در زمینه اطلاعرسانی در مورد مین فعالیت میکند، به «ایرانوایر» میگوید در طول این دو هفته، آمار قربانیان مین در منطقه افزایش چشمگیری داشته است: «دیروز دو سرباز وظیفه به نامهای "علیرضا کمالی" و "عباس افرادی" که از نیروهای تیپ ۲۲۸ ارتش در سقز بودند، بر اثر انفجار مین به شدت زخمی شدند. یک روز قبل از آن، یعنی روز دوازدهم فروردین هم یک کولبر ۵۵ ساله به نام "کریم راستی" بر اثر برخورد با مین ضد نفر پای چپش را از دست داد و تا جایی که شنیدهام، گویا هنوز هم در بیمارستان "پنجوین" در سلیمانیه بستری است.»
گروه داوطلب ایران بدون مین به افراد درگیر سیل توصیه میکنند تا حد امکان از چالههای پر از آب عبور نکنند، چادرهای خود را در نزدیکی مسیلها و مناطقی که تازه آب فرونشست کرده است، برپا نکنند و در صورت دیدن شی مشکوک، به هیچ وجه به آن نزدیک نشوند و به مقامات انتظامی یا امور عشایری خبر بدهند.
آنها از مردم میخواهند از تردد در مناطق مرزی یا مناطق آب گرفته بپرهیزند.
«لیلا علی کرمی»، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر که سالهای متوالی است در حوزه مبارزه با آلودگی ناشی از مین تلاش میکند، به «ایرانوایر» میگوید اگر ایران به کنوانسیون منع مین بپیوندد، میتواند از کمکهای بینالمللی و مشاوره کشورهای در این حوزه مجرب بهره ببرد.
او میگوید:«پاک کردن صورت مساله دردی را دوا نمیکند. قبول یک واقعیت کمک میکند تا راه درست را طی کنیم. ایران باید بپذیرد که خاک ما به طور کامل پاکسازی نشده و حجم آلودگی بالا است. دولتمردان میگویند توانایی پاکسازی آنها بالا است. حتی در کنفرانسی که اخیرا در این مورد در تهران برگزار شد، وزارت امور خارجه اعلام آمادگی کرد که میتواند به کشورهایی که در این مورد مشکل دارند، کمک کند. اما سوال این جا است که با وجود این که کشور هنوز از این آلودگی پاک نشده است و هر ساله تعداد زیادی قربانی میدهد، چه طور ممکن است به داد جهان برسد؟»
اسفندماه سال ۱۳۹۷، «نشست بینالمللی مینزادیی بشردوستانه» با حضور برخی کشورهای درگیر و نمایندگان سازمانهای بینالمللی در تهران برگزار شد. در این نشست، رییس مرکز مینزدایی گفت ۴۲ هزار کیلومتر مربع از خاک ایران در جنگ تحمیلی به انواع مین آلوده شده و از این جهت کشور ایران یکی از بزرگترین قربانیان این مهمات و ادوات است.
به گفته لیلا علی کرمی، پاکسازی مناطق آلوده به محض پایان جنگ شروع شد اما اصولی نبود: «مشکل عمده، نوع اقدامات است. اگر به تعداد تلفات هر ساله از مین نگاهی بیاندازیم، متوجه میشویم که پاکسازیها باید دوباره انجام شوند چون آنچه انجام شده، به صورت سطحی بوده است. میبینیم حتی در مناطقی که قبلا اعلام شده که به طور کامل پاکسازی شده و حتی برای آن جشن گرفتهاند، تلفات وجود دارد.»
به گفته این فعال حقوق بشر، در سال گذشته ۶۱ نفر در اثر انفجار مین و سایر مهمات باقی مانده از جنگ آسیب دیدهاند. از این تعداد که پنج نفر کودک بودند،۱۳نفر کشته شدهاند، ۴۸ نفر با قطع عضو مواجه شدهاند، ۵۰ نفر از آنها شهروند عادی، چهار نفر نظامی و هفت نفر هم مینروب بودهاند.
به گفته او، با سیل اخیر، خاک شسته شده است و بسیاری از مینها و ادوات جنگی از زیر خاک به سطح زمین منتقل شدهاند: «این وضعیت جای هشدار دارد و بسیار خطرناک است. این خطر، هم برای کسانی که در آن مناطق زندگی میکنند، وجود دارد و هم ممکن است این مواد منفجره در مسیرهای طولانی جا به جا شده باشند. به همین دلیل هم در طول مدت زمان بارش باران و وجود سیلاب، جای نگرانی جدی وجود دارد.»
او با اشاره به این که عمده قربانیان از افراد کم درآمد و عشایر کوچ نشین هستند، میگوید: «مشکلات آنها یکی دو تا نیست؛ از جمله میتوان به پروسه طولانی و گاه بینتیجه برای دریافت خسارت از دولت یا مستمری دولتی به عنوان جانباز، عدم دسترسی به تجهیزات پزشکی مناسب و مراقبتهای قبل و بعد از عمل اشاره کرد.»
او به جای خالی آموزش و اطلاعرسانی هم اشاره میکند: «در زمینه آگاهی رسانی در این زمینه، سازمانهای دولتی مثل جمعیت هلال احمر یا سازمان بهزیستی اقداماتی انجام میدهند؛ مثلا گاهی و به مناسبتی به روستاها سر میزنند اما این آموزشها مقطعی هستند. من شخصا به کیفیت و ماندگاری این شیوه اطلاعرسانی اطمنیان ندارم. سوال این جا است که اگر شما یک روز در سال به یک مناسبت خاص به یک روستا سر بزنید و به مردم در مورد مین هشدار بدهید، چه قدر ماندگار است؟ مناطقی وجود دارند که ابتداییترین آموزشها را هم در مورد چگونگی برخورد با مین ندیدهاند. خیلی جاها آدمها مین را دست میزنند. اگر به خاطرتان باشد، همین چند سال پیش یک پسر نوجوان مین را برداشته و با خودش به منزل برده بود و مین آنجا منفجر شد.»
به گفته او، در نشست بشردوستانه اخیر در تهران، «مارک آخرمن»، نماینده صلیب سرخ گفته بود در پنج استان ایران، مساحتی معادل کل کشور سوییس مینهای به جا مانده از دوران جنگ وجود دارد. او همچنین اعلام آمادگی کرده بود که به ایران در این مورد کمک کنند. اما متاسفانه ایران مایل به دریافت کمک نیست. ما نمیبینیم در زمینه پاکسازی مناطق آلوده به مین در ایران نظارتی وجود داشته باشد یا مثلا کمپانیهای بینالمللی مثل "هیلو" همان طور که در کشورهای دیگر فعالیت داشتهاند، در ایران فعالیت کنند. در موزامبیک که یکی از آلودهترین کشورهای جهان بود، شرکتهای بینالمللی با نظارت و کیفیت بالا در حوزه پاکسازی توانستند خطر آلودگی جدی را مرتفع کنند.»
این وکیل دادگستری معتقد است امر پاکسازی مین هم مانند همه اموری که ممکن است با رخنه فساد مواجه باشد، با کم کاری پیش میرود:«پاکسازی از سوی وزارت دفاع به کمپانیهای خصوصی واگذار میشود که معمولا ایرانی هستند و مانند همه کارهای دیگری که فساد در آن وجود دارد، این کار هم با دقت انجام نمیشود. این در حالی است که امری به این مهمی باید با همکاری سازمانهای بینالمللی و با نظارت کافی انجام شود؛ به عنوان مثال، فضایی بیشتر از محدوده آلوده را بازرسی کنند و مسیله رانش زمین و سیلابها را هم در نظر بگیرند»
لیلا علی کرمی علامتگذاری مناطق آلوده را راهگشا میداند: «باید آدمها بدانند در کدام منطقه احتمال خطر وجود دارد؛ مثلا در مورد پسر ۱۲سالهای به نام "شایان فرجی" که اردیبهشت ماه سال قبل به همراه خانوادهاش از مریوان به سمت سنندج میرفت، اگر در منطقه علامتگذاری وجود داشت، این فاجعه رخ نمیداد. آنها مسافر بودند و برای استراحت کنار جاده توقف کرده بودند که پسر بچه به سمت دشت میدود و متاسفانه روی مین میرود. بیتردید اگر اطلاعیه یا تابلوی خطر وجود داشت، پدر و مادرش مراقبت میکردند و اصلا آن جا توقف نمیکردند.»
او در انتهای سخنانش به عدم حمایت دولت از قربانیان بعد از وقوع فاجعه میپردازد: «با این که ایران جزو کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت است و در این کنوانسیون چهارچوب کمک به این افراد به طور مشخص و روشن مطرح شده است اما به افرادی که توسط مهمات منفجر نشده و مین آسیب دیدهاند، کمک رسانی نمیشود.»
او میگوید: «قانون حمایت از قربانیان مین بارها اصلاح شده اما ترکیب کمیسیون ماده2 که کمیسیون رسیدگی کننده به امور این قربانیان است، متاسفانه یک ترکیب کاملا دولتی است و آنها مشخصا نمیخواهند دولت پولی از جیبش به افراد قربانی بپردازد؛ مثلا به کودکان زیر ۱۸ سال مستمری تعلق نمیگیرد و آنها را در حالت تعلیق نگه میدارند تا از سن ۱۸ سالگی عبور کنند. آنها عمدتا از قشر فقیر جامعه هستند و در اغلب موارد اگر کمکهای مردمی نباشد، حتی پول انجام معالجات اولیه و ضروری را ندارند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر