این گزارش توسط «امید» شهروندخبرنگار ایرانوایر از بازار «لین یک احمدآباد» در آبادان تهیه شده است. امید در توضیح این گزارش برای ما نوشته است: « امروز مانند سالهای پیش شهرداری به مغازهداران و دستفروشان اجازه داده بود کل خیابان اصلی احمدآباد را بساط کنند. اما این بازار با سالهای قبل فرق داشت. در سالهای گذشته جای سوزن انداختن نبود. امسال به راحتی میتوانستم تردد کنم. این بازار به نوعی بازاری محلی محسوب میشود و اجناس، هم کیفیت پایینی دارند و هم قیمتشان برای طبقه متوسط به پایین جامعه مناسب است. فروشندهها همه شاکی بودند و میگفتند کسی خرید نمیکند. نسبت به سال گذشته تعداد مردم کمتر شده است و اغلب فقط قیمتها را میپرسند و میروند.
در این گزارش «امید» با تعدادی از دستفروشان آبادانی گفتوگو کرده است.
شهروند خبرنگار ایرانوایر میگوید: اغلب میترسیدند حرف بزنند. میگفتند؛ «موبایل را در جیبت بگذار تا بگوییم چطور بیچاره شدهایم، همین طوری به خاک سیاه نشستهایم. شب عید پولی که در نیاوردهایم هیچ، حالا بازداشتمان هم بکنند». به همین خاطر گفتههایشان را تصویر برداری نکردهام. امروزیکی از دردناکترین صحنههای زندگیام را دیدم. در حال تصویربرداری بودم که معلم دوران تحصیلام را پشت بساط فروش سمنو دیدم. معلمی که زمانی در مدرسه به شیکپوشی شهره بود. با لباسی معمولی و سری پایین که نشان از شرم بود داشت سمنو میفروخت. جرات نزدیک شدن نداشتم. از دور کمی نگاهش کردم و به راهم ادامه دادم. یک دیگ سمنو روبهرویش گذاشته بود و برخلاف مابقی دستفروشان نه فریادی میزد و نه هیجانی داشت. آرام و ساکت دقیقا مثل زمانی که در دبیرستان «شریعتی» سرکلاس میآمد آرام بود.
«جاسم» فروشنده وسائل آشپزخانه است. او میگوید: سال گذشته همین سرویس چاقوی آشپزخانه را ۳۵۰۰ تومان میخریدم و ۵۰۰۰ تومان میفروختم امسال خودم ۱۷۰۰۰ تومان میخرم. مردم پول ندارند، دستشان خالی است. ۳۵۰۰ تومان کجا ۱۷۰۰۰ تومان کجا. مردم بیچاره شدند نمیتوانند خرید کنند.
یکی دیگر از دستفرشان آبادانی به شهروند خبرنگار ایرانوایر گفته است: «آبادان و خرمشهر را منطقه آزاد اعلام کردند که ما را بدبخت کنند. شهر به دو دسته تقسیم شده است. پولدارها که اغلب آبادانی نیستند و فقیرها که همه آبادانی هستند. من دستفروش نبودم. در فاز دو پالایشگاه کار میکردم. چند ماه پیش در طرح غیربومی کردن کارگرها اخراج شدم. پول نزول کردهام. با چک و سفته پول از یک تاجری سودی گرفتهام تا شب عید هم بتوانم کرایه خانه را بدهم و هم شکم زن و بچه ۴ سالهام را سیر کنم. گفتم مردم هرچقدر هم نداشته باشند شمع و وسائل سفره هفتسین را حتما میخرند. با برادر زنم شریک شدم. دو سوم جنسهایی که خریدهایم روی دستمان مانده است. چند روز دیگر عید است و خلاص میشود و من میمانم و جنسهای فروخته نشده و نزول پول. بیچارهمان کردهاند. به سید عباس خودم را آتش میزنم. از صبح اینجا بساط کردهایم قیمتها را هم نسبت به روزهای قبل پایینتر آوردهایم تا حداقل پول خریدشان برگردد اما ۲۰۰ هزار تومان هم فروش نداشتهایم. گفتند آبادان منطقه آزاد بشود همه چیز خوب میشود آبادان کویت میشود. به خدا ما آبادانیها از همه بدبختتر شدیم. نه آب برای خوردن داریم، نه امنیت و نه کار. وضعیت اقتصادی در همهجای ایران بد است قبول دارم اما به سیدعباس ما آبادانیها از همه بدبختتر هستم. منطقه آزاد بیچارهمان کرده است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر