تاریخ ایران و جهان به زندگی و سرنوشت چهره ها گره خورده است؛ هر یک خشتی گذاشته اند تا سقفی پدیدار شود؛ خشت هایی که گاه به قیمت زندگی و جان شان تمام شده است. در این معماری عظیم، زنان و مردان بسیاری نقش آفریده اند. از سوی دیگر، در تاريخ جهان بسيارى از زنان و مردان دیگر به دليل استعداد شگرف آن ها براى تخريب و نابودى ساخته هاى ديگران، «تاثيرگذار» نام گرفته اند.
زنان ایرانی نویسنده، برگ های بسیاری از کتاب تاریخ 200 سال اخیر ما بوده اند؛ چه به دليل تاثير مثبت بسيارى از آن ها در افزایش آگاهی عمومی، کاهش تبعیض علیه زنان، ارتقای سواد و موقعیت اجتماعی شان، مقابله با فشارهای مذهبی، مشارکت در پروژه های علمی، سیاست ورزی، موسیقی، سینما و چه به دليل تاثير بعضى از آن ها در تشويق به خشونت، گسترش جهل و جزم انديشى و سوء استفاده از قدرت مالى و اقتصادى در جهت منافع خود.
مجموعه «زنان تاثیرگذار» «ایران وایر» يک مقدمه است. افرادى كه نامشان در اين فهرست آمده، نماينده برخی اقشار جامعه هستند كه هر روز در ايران و كشورهاى ديگر بر زندگى خانواده و اجتماع خود تاثير مى گذارند. بديهى است همان طور كه اشاره كرديم، همه فعاليت ها و یا تمام افراد حاضر در اين مجموعه، مورد تایيد «ایران وایر» نيستند اما تاثير گذارى هيچ يك از افراد اين ليست را نمي شود كتمان كرد.
اين ليست، اولين سرى سلسله بیوگرافی های زنان تاثیرگذار ایران است که به مرور تکمیل می شود. از مخاطبان «ایران وایر» درخواست دارمی تا پیشنهادات خویش را برای غنای این مجموعه با ما در میان بگذارند.
-------------------------
زنی به بلندای دلاوری یک ایل
طاهره تسلیمی، شهروند خبرنگار
نامش با دلاوریها و جنگآوریهایش گره خورده است و بالاتر از نام ایل و خاندانی که از آن جا برخاسته نام خودش مشهور شد:« سردار مریم بختیاری». سرداری بدون رده نظامی که در مقابل ظلمی که به سرزمین و ایلش شده بود ایستاد و در مقابل دشمنان خارجی تفنگ بدست گرفت. زنی دلاور از خاندان بختیاری و چهار لنگ که نه فقط دلاوری چون شیرعلی مردان بختیاری را تربیت کرد و این که تنها زنی که نشان صلیب طلایی آلمان را در جهان به سینه آویخت که دردآوازهایش در میان مادران فرزند از دست داده ایل تکرار میشود آن جایی که از زبانش میخوانند:«بی عروس تو کِل بزن تا مو کُنُم جنگ ممدلی شیر علی مردون/ شُمشیرُم به گِل زَنُم سی ایل چارلنگ ممدلی شیرعلی مردون.»
بیبیمریم دختر حسینقلی خان ایلخانی کل بختیاری و بیبی فاطمه کیانرسی از تبار چهار لنگ بود که در سال 1253 خورشیدی بدنیا آمد. او خواهر علیقلی خان سردار اسعد بختیاری یکی از دو فاتح اصلی تهران و مادر علیمردان خان قهرمان ایلیاتی مبارزه با پهلوی اول نیز بود که در زندان قصر اعدام شد.
مریم که بعد از تولد نشانکرده علیقلی خان بختیاری شد. اما سرنوشت او که در یکی از پرآشوبترین دوران تاریخی بدنیا آمده بود در 9 سالگی تغییر کرد. پدرش خان یکی از بزرگترین ایلات ایران با ناصرالدینشاه دچار اختلاف شد. اختلافی که به قتل او به تحریک ظل السلطان حاکم اصفهان و فارس منتهی شد. بیبی مریم در خاطراتش نوشته:« پدرم خیال نمیکرد که بتوانند صدمه جانی به او وارد بیاورند، چونکه خیلی قدرت داشت و ایل بختیاری خیلی قوی بود.... پدرم ایلخانی را ظلالسلطان خواست و در عمارت حکومتی منحوس خود او را شهید نمود.» او همچنین نوشته که شایعه کردند که پدرم فوت کرده است و در تخت فولاد به خاک سپردند. بیبی مریم چهل روزه بود که به عقد علیقلیخان چهار لنگ در آمده بود. بعد از مرگ پدر برادرهای بیبیمریم تلاش کردند تا این پیوند را برهم بزنند اما موفق نشدند و مریم در پانزدهسالگی در حالی که در میانه تحصیلات مقدماتی بود به ایل همسرش رفت و با او زندگی را آغاز کرد. زندگی در میان ایل باعث شده بود تا او در تیراندازی و سوارکاری ماهر شود و به زودی به عنوان همسر جانشینِ خان شده و عدهای سوار در اختیار داشته باشد. همسرش خیلی زود او را با کودکان کم سن و سالش تنها گذاشت . یکی از این فرزندان علیمردانخان بود . در بعضی از منابع تاریخی آمده است همسر اول کشته شده است اما خودش در خاطراتش مینویسد که او جوانمرگ شده است. بیبی مریم بعد از مرگ همسرش مدتی در خانه برادرش سردار اسعد زندگی کرد و در نهایت بار دیگر به ازدواج پسرعمویش فتحالله خان ضعیم السلطنه در آمد.
اما نام سردار مریم از سال 1285 خورشیدی که مظفرالدین شاه قاجار دست بر کاغذ برد و فرمان مشروطه را صادر کرد بیشتر سر زبانها افتاد. ایل بختیاری و برادران سردار مریم به ویژه علیقلیخان یکی از ایلات حامی مشروطه بودند.
ایل بختیاری یکی از نخستین ایلاتی بود که بعد از به توپ بستن مجلس توسط محمد علی شاه به فکر باز پس گرفتن مشروطه افتاد. بی بی مریم که از مشروطه حمایت کرده بود مشوق اصلی سردار اسعد بختیاری برای فتح تهران بود. او به برادرش مینویسد:« ... حالا که تصمیم دارید در این کار متعهد و مردانه باشید، اگر تمام مردهای رشید بختیاری شهید شدند، تمام زن های بختیاری را جمع نموده، کفن به گردن، تفنگ به دست برای شکست دادن دشمن رو به طرف اردوی استبداد حرکت می کنیم... امیدوارم ... که ریشه استبداد پوسیده را به عقل سرشار و فکر عمیق خودتان و به زور شمشیر آتش بار جوان های رشید ایرانی از بیخ و بن بکنید...»
خانه بیبی مریم در اصفهان محل جمع شدن مبارزان بود. او شخصا نامهها و تلگرافهای مختلف را برای سران ایلات مختلف میفرستاد و با سخنرانیهای مهیج و گیرا، افراد ایل را برای مبارزه با استبداد صغیر تهییج میکرد . او قبل از فتح تهران، مخفیانه با عدهای سوار وارد تهران شده و در خانه پدری حسین ثقفی منزل کرد. به مجرد حمله سردار اسعد به تهران، پشت بام خانه را -که مشرف به میدان بهارستان بود- سنگربندی کرد و با عدهای سوار بختیاری، از پشت سر با قزاقها مشغول جنگ شد.
بیبیمریم شخصاً تفنگ به دست گرفت و روی اسب نشست و با قزاقان جنگید. نقش او در فتح تهران، هر چند لابهلای تاریخ مردانه ایران گم شد اما میزان محبوبیتش را در ایل افزایش داد و طرفداران بسیاری یافت، به طوری که به لقب سرداری رسید.
تلاشهای آزادیخواهانه بیبیمریم بعد از فتح تهران به پایان نرسید. خانههایی بیبی مریم پناهگاه بسیاری از آزادیخواهان عصر مشروطه و دوره پهلوی اول بود. ملکالشعرای بهار و وحید خراسانی و دهخدا به خانه او پناه آوردند. اگر حمایتهای او نبود شاید دهخدا نمیتوانست جان سالم بدر ببرد. در زمان اقامت در خانه بیبی مریم بود که خالق بزرگترین لغتنامه فارسی به فکر نوشتن این مجموعه افتاد و نخستین مشوق او هم این زن بزرگ بود.
بیبیمریم در زمان جنگ اول جهانی با گروهی از زنان اصفهان به این نتیجه رسیدند که از آلمانها حمایت کنند. زمان فتح اصفهان توسط روسها (در جنگ جهانی اول)؛ فن کاردف، شارژ دافر سابق آلمان، به خانه سردار مریم بختیاری پناه برد و مدت سه ماه و نیم در پناه او بود. بعد از این بود که نیروهای روسیه و انگلیس در نزدیکی اصفهان به تعقیب یک گروه لژیون ارتش آلمان و تعدادی از نمایندگان سیاسی آلمان پرداختند، سردار مریم که می خواست با پشتیبانی متحدین و به ویژه آلمانی ها به مبارزه با استعمارگران روسی و انگلیسی بپردازد، با نیروهای زیر فرماندهی خود در منطقه تیران و کرون در برابر نیروهای مشترک انگلیس و روس ایستادند و پس از جنگ سختی ، آنها را به عقب نشینی وادار نمودند و لژیون آلمانی را نجات داده و با خود به پایگاهشان در « سورشجان » درمنطقه بختیاری برده و پناه دادند و پس از مدتی از راه خاک عثمانی، آنان را از ایران بیرون بردند.به دلیل همین حمایت بی بی مریم از آلمانیها ویلهلم دوم (امپراتور آلمان) تمثال میناکاری و الماس نشان و همچنین صلیب آهنین خود را، که مهمترین نشان دولت آلمان بود برای او فرستاد تا او تنها زنی بود که در دنیا توانسته به دریافت این نشان برسد.
سردار مریم بختیاری یکی از مخالفان قرارداد 1919 و انگلیسیها بود و در دورانی که این قرارداد در مجلس در حال بررسی بود او در اصفهان و تهران به مبارزات خود ادامه میداد. او همچنین از کودتای انگلیسی سوم اسفند 1299 نیز مخالفت کرد و به همراه پسرش علیمردان خان بختیاری به مخالفت با این کودتا برخواست. دکتر محمد مصدق، حاکم فارس در زمان کودتای ۱۲۹۹، پس از مخالفت و عزل از اصفهان راهی بختیاری شد و مدتها مهمان بی بی مریم بود.
جدا از مبارزات سیاسی بیبیمریم یکی از زنانی بود که با وجود سواد اندکی داشت در مقابل جامعه مردسالارانه برخاست و سعی کرد تا سنتهای رایج را چون سنت ناف بُری و ازدواج اجباری، نابرابری حق ارث، نداشتن حق طلاق، نابرخورداری از حق آموزش را تغییر دهد. او که در یک جامعه مردسالار به دنیا آمده و در سنین نوجوانی برخلاف خواست خود مجبور به ازدواج شده و از حق ارث نیز محروم شده بود، عمق مشکلات و مسائل زن ایرانی را درک میکرد و به سهم خود سکوت تاریخی زن ایرانی شکست و نسبت به این نابرابری ها و پایمال شدن حقوق زنان اعتراض کرد. او در کتاب خاطراتش که بسیار ساده نوشته شده دلیل بدبختی زنان را ناآگاهی آنها میداند و نوشته:« ... تمام بدبختی های ما از خودمان می باشد [ است] زیرا که نه علم داریم و نه حقوق خود را می دانیم، اگر ما هم بدانستیم که برای چه خلقت شدیم البته در اطراف حقوق خود جان فشانی ها می کردیم. ما حالا فکر می کنیم فقط برای رفع شهوت مردها خلق شدهایم یا برای اسارت و کنیزی خلق شده ایم. ما می توانستیم برای حقوق انسانی خود به تمام ملل عالم تظلم بکنیم و حقوق خود را برقرار بکنیم زیرا که امروز قرن بیستم می باشد و [ به ] اصطلاح فرنگی ها عصر طلایی. امروز زن های اروپایی در تمام اداره جات دولتی و ملتی مقام بزرگی را دارا می باشند، کرسی وکالت را اشغال نموده اند اما ما زن های ایرانی ابدا از عالم انسانیت خارجیم...»
سردار مریم از آرزوهای برباد رفته خود و بسیاری از زنان ایرانی و به ویژه زن بختیاری برای "برکندن سنت های پوسیده از بیخ و بن " هم چنین مینویسد:« ...ای بسی آرزو که خاک شده، چه قدر آرزو داشتم که در بختیاری کارهای نیک بکنم خصوصا برای زن های بدبخت ... »
در سال 1313 علیمردانخان بختیاری که در برابر قانون تختهقاپو کردن عشایر توسط رضا شاه ایستادگی کرده بود بعد از 5 سال مبارزه در برابر حکومت مرکزی دستگیر و در زندان قصر به دار آویخته شد. بزرگ علوی که یکی از شاهدان اعدام علیمردان بود نوشته:« جامه ای زیبا بر تن کرده و سر و رویی اراسته داشت با گامهای بلند و استوار حلاج وار بدون انکه ذره ئی ترس در وجودش داشته باشد به قتلگاه نزدیک می شد و در حقیقت او می رفت تا شهادت مظلومانه ی خود را بر صحیفه ی رژیم دیکتاتوری رقم زند.»
سید جعفر پیشه وری از قول یکی از زندانبانان که شاهد اعدام ان سر کرده دلیر بختیاری بود می نویسد: در اخرین لحظاتی که میخواستند وی را به چوبه دار ببندند کلاه پهلوی خود را به نشان نفرت از رژیم پهلوی مچاله کرد و دور انداخت و صدای رسایش که می گفت زنده باد ایران و آزادی با صفیر چند گلوله خاموش شد و لحظاتی بعد جسد بیجان مردی که دلی چون شیر و عزمی پولادین داشت و در میدان های جنگ هیچ رزمنده ای پشت او را ندیده بود دمر بپای چوبه دار بر زمین در غلطید.
بیبی مریم در مرگ پسر که در راه وطن و حفظ وطن کشته شده بود صبورانه سوگواری کرد اما سوگوارهاش چکامهای شد برای مادران فرزند از دست داده ایل. اعدام علیمردان خان که در ایلات بختیاری به شیرعلی مردون شهرت داشت تاثیر زیادی در میان ایلنشینها داشت و در سوگ او سرودها و سوگوارههای زیادی خوانده شده که بخشی از آنها از زبان بیبی مریم به مقام شیرعلیمردان در میان بختیاریها معروف شد. بیبیمریم سه سال بعد از مرگ علیمردان خان در اصفهان درگذشت و در گورستان معروف تخت فولاد به خاک سپرده شد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر