ابتدای همین هفته، روزنامه «توتواسپورت» ایتالیا و پس از آن، روزنامه «اسپورت اکسپرس» و سایت «کالچو مرکاتو» خبر از آغاز مذاکرات «وینچنزو مونتلا» ایتالیایی با فدراسیون فوتبال ایران دادند. توتواسپورت مدعی شده که وینچنزو مونتلا از فدراسیون فوتبال ایران فرصتی چند روزه برای پیشنهاد جدیدش خواسته است. به ادعای رسانههای ایتالیایی، این پیشنهاد برای سه سال و نیم و تا پایان جام جهانی قطر در سال ۲۰۲۲ بوده است.
فدراسیون فوتبال ایران اما تنها سراغ وینچنزو مونتلا نرفته است؛ خبرگزاری «فارس» نام «لورن بلان»، سرمربی فرانسوی را به عنوان دیگر گزینه درحال مذاکره فدراسیون ایران مطرح کرده است.
سهشنبه شب اما سایت «توتو مرکاتو» ایتالیا نوشت: «وینچنزو مونتلا پیشنهاد فدراسیون فوتبال ایران را برای هدایت تیم ملی این کشور رد کرد.»
پرده اول؛ وینچنزو مونتلا
جوانی با ۱۷۲ سانتیمتر قد، گردنی که همیشه به یک سو کج بود و چشمهایی که انگار همیشه دنیا را راه راه میدید، موهای لختش را لش میکرد روی صورت و چشمهایش. زیر چشم راستش سالها یک لکه سیاه افتاده بود؛ محصول یک برخورد سر به سر که لخته خونی را پای چشمش نشاند و محو شدنش سالها زمان برد.
سرعت، تکنیک و شم گلزنی او به کنار، آنچه میان همه محبوبش میکرد، حیای دایمی او بود. دستهایی که بعد از گل باز میشدند، دقیقا نشانهای از به پرواز درآمدنش داشتند. شادی گلش هرگز تغییر نکرد. یعنی حدفاصل سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۸، بیش از ۱۹۰ بار با لبخند کودکانهای که روی صورت بچهگانه این مرد جوان نشسته بود، به پرواز درآمد. برای تیمهای باشگاهی «آمپولی»، «جنوا»، «سمپدوریا»، «آ.س رم» و «فولهام» به زمین رفت و 20 بار هم پیراهن تیم ملی را پوشید.
بد اقبال بود که با بهترین نسل مهاجمان تاریخ تیم ملی ایتالیا در یک عصر قرار گرفت. از «روبرتو باجو» و «جان فرانکو زولا» و «جیانلوکا ویالی» تا «فرانچسکو توتی» و «الساندرو دلپیرو» و «کریستین ویری» او را پشت صف نگه میداشتند. اما ستاره آرام باشگاهی ایتالیا بود. وقتی از کالچو به لیگ برتر انگلستان رفت، خاموش شد. یک سال بعد که بازگشت هم دیگر فرصتی برای احیا شدن نداشت و کفشها را آویخت.
تصور اینکه آن صورت کودکانه و محجوب روزی بتواند مربی مقتدری کنار زمین باشد، مثل «پپ گواردیولا» شور بورزد، مانند «زینالدین زیدان» تیمش را با هر حرکت دست برقصاند، همچون «دیهگو سیمونه» مجنون باشد و به جنون برساند، ساده که هیچ، ممکن هم به نظر نمیآمد.
مونتلا اما سودای نیمکت داشت. شوق تنفس کنار زمین رهایش نکرد و خیلی زود برگشت. سال ۲۰۱۱، یعنی سه سال بعد از خداحافظی از فوتبال، به عنوان سرمربی آ.س رم، «فیورنتینا»، «کاتانیا»، «سمپدوریا»، «آ.ث میلان» و «سویا» شناخته شد؛ شش باشگاه در هفت سال. پرمعنی نیست؟
او از تمام باشگاههایی که حاضر شدند نیمکت مربیگری خود را به او بسپارند، اخراج شده است! نامش هنوز به تن هواداران میلان رعشه میاندازد، بس که با او تحقیر شدند. اما باز هم طی همین شش سال، دو نایب قهرمانی جام حذفی ایتالیا و اسپانیا (با فیورنتینا و سویا) و یک قهرمانی سوپرجام ایتالیا را با میلان به دست آورد.
نقش اول مرد؛ سرجیو برتی
نامش «سرجیو برتی» (SERGIO BERTI) است؛ بازیکن بسیار معمولی آرژانتینی سابق فوتبال که حدفاصل سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۸ به تیم ملی کشورش دعوت شده بود. سالهای آخر فوتبالش اسفبار بودند؛ از سال ۲۰۰۰ که با «العین» امارات قرارداد بست و با مدیران باشگاه به انتهای بنبست مشکل رسید تا سال ۲۰۰۲، پنجبار باشگاه عوض کرد. دور دنیا را دور زد تا به این نتیجه برسد که دیگر زمین جای او نیست.
زندگی سرجیو برتی با یک ملاقات و یک تصمیم تغییر کرد. شاید میتوانست مانند هر بازیکنی که کفشهایش را میآویزد، سراغ مربیگری فوتبال برود اما میگویند ملاقاتش در سال ۲۰۰۳ با «ژوزه مندز»، مسیر زندگی او را تغییر داد. ژوره مندز نامدارترین و پرنفوذترین مدیربرنامههای فوتبال جهان است. از «کریستین رونالدو» و «داوید دخهآ» تا «ژوزه مورینیو» و «دیهگو کاستا» و «جیمز رودریگز»، ستارههای فوتبال جهان زندگی حرفهای خود را به دست او سپردهاند.
مندز به برتی پیشنهاد میدهد به جای مربیگری، وارد دنیای نقل و انتقالات فوتبال جهان شود. مندز سالها است که اعتقاد دارد دنیای فوتبال از حضور مربیان اشباع شده است. البته به عقیده او، راههای انتقال بازیکنان و مربیان و پلهای ارتباطی باشگاهها و فدراسیونها به اندازه کافی وجود ندارد. همین گفتوگوی ساده از سرجیو برتی یک فعال بازار نقل و انتقالات میسازد؛ کسی که البته باید اندکی روی نوع روابطش با مدیران باشگاهی هم تامل میکرد.
مدیران برنامه تعریف مشخصی در فوتبال جهان دارند. آنها پلهای ارتباطی میان بازیکنان و مربیان با باشگاهها یا اسپانسرها برای عقد قرارداد هستند. تا سال ۲۰۱۴، فدراسیون جهانی فوتبال قوانین سختگیرانهای برای مدرک «فیفا ایجنت» یا همان دلالی فوتبال داشت؛ آزمون زبان انگلیسی، تاییدیه فدراسیون ملی کشور و همین طور قبولی در آزمون رسمی فیفا. اما فیفا این آییننامهها را با تکیه بر شعار «فوتبال برای همه»، حذف کرد. امروز شما هم میتوانید یک مدیربرنامه یا دلال فوتبال باشید. کافی است پلهای ارتباطی خود با فدراسیونها و باشگاهها را برپا کنید.
ایجنتها البته داستانهایی مفصل دارند؛ گاهی مربیان ملی و باشگاهی را تغییر میدهند و ردپای آنها در کلوپهای شرط بندی فوتبال بارها و بارها دیده شده است و کم منتسب به فساد نیستند. اما برخی از آنها از قدرتی لایزال هم برخوردار شدهاند. سرآمد ایجنتهای فوتبال جهان هم دو شخصیت هستند با نامهای ژوزه مندز پرتغالی و «مینو رایولا» ایتالیایی. «پیر گواردیولا» (برادر پپ گواردیولا)، «پاول استرتفورد»، «جاناتان بارنت»، «توماس کروث» و «باری سیلکمن» هم از مشاهیر این حرفه به حساب میآیند.
وینچنزو مونتلا تلاش کرده بود با مینو رایولا ایتالیایی همکاری کند اما رایولا نپذیرفت. پس وقتی سرجیو برتی برای مذاکره با او پیشقدم شد و به او بسته پیشنهادی مربیگری در کاتانیا را داد، با او به توافق رسید. هر دو تقریبا تازه کار بودند؛ یکی در مربیگری، دیگری در نقل و انتقال بازیکنان.
سیاهه مربیان و بازیکنانی که تحت نظر سرجیو برتی در زمین یا کنار زمین فوتبال زندگی میکنند، چندان حیرتانگیز نیست. «آلسیو رومانیولی» مدافع میانی میلان ایتالیا، «الساندر کولاروف» مدافع و «دنیله دروسی» هافبک رم ایتالیا، «سینیشا میهایلوویچ» ستاره سابق تیم ملی یوگسلاوی و مربی کنونی فوتبال و «کریستین ویری» مهاجم سابق تیم ملی ایتالیا و مربی ناکام باشگاههای پایه، بخشی از فهرست مردانی هستند که با او قرارداد دارند.
اول شخصی که در ایتالیا پیشنهاد مربیگری وینچنزو مونتلا را بررسی کرد یا حتی پای مذاکره با فدراسیون ایران نشست، نه این مرد محجوب که سرجیو برتی، مدیر برنامههای مونتلا است. فدراسیون ایران در قبال نشر خبر مذاکره با مونتلا، کمترین موضعی نگرفت. سکوت کرد و به تماشای واکنشها نشست. اما همین انتشار خبر آغاز مذاکرات در رسانههای ایتالیا، نوعی بدعهدی از سوی طرف مقابل بود.
فدراسیون ایران تاکید داشت روند مذاکرات باید مخفی و در سکوت باقی بماند اما کسی که خبر مذاکرات را به رسانههای ایتالیا رساند، مدیربرنامههای مونتلا بود. حتی پیش از طرف ایرانی، باز هم رسانههای ایتالیا خبر رد پیشنهاد را منتشر کردند. مشخص است که این یک فضاسازی رسانهای و تلاشی برای احیای دوباره یک مربی بدون پیشنهاد طی ماههای اخیر بود. مدیربرنامههای مونتلا به خوبی با کارت ایران بازی کرد.
بخش ایتالیایی سایت «Goal» در گزارش خود نوشت: «این مهمترین فرصت برای رستگار شدن مونتلا است.»
این سایت به اخراجهای پیاپی مونتلا از میلان و سویا اشاره کرده است: «کارلوس کیروش از ایران عبور کرد تا مونتلا فرصت نخستین تجربه سرمربیگری خود در یک تیم ملی را هم پیدا کند.»
رسانههای ایتالیایی از درخواست مونتلا برای بررسی رقم یک میلیون دلاری فدراسیون فوتبال ایران برای هر سال خبر دادهاند. توتواسپورت البته ادعا کرده که مونتلا روی رقم یک و نیم میلیون دلار در سال نظر دارد و بعید است ایران برای ۵۰۰هزار دلار، معامله را به هم بزند. همین رسانه که خبر از تمایل ویژه ایران به مونتلا داده بود، مدعی رد پیشنهاد از سوی سرمربی ایتالیایی شد.
پیش از این هم کارلوس کیروش در زمان عقد قرارداد با ایران، ابتدا مذاکرات را نیمهکاره گذاشت و پیام تاسف برای ناتوانی در عقد قرارداد با تیم ملی ایران فرستاد. اما بعد دوباره پای میز مذاکره بازگشت.
کنار تمام بازیهای روشن مدیران برنامه، باید پرسید که آیا وینچنزو مونتلا گزینهای منطقی برای تیم ملی ایران است؟ مرد ۱۷۲ سانتیمتری خط حمله رم که وقتی به فولام انگلستان رفت، حداقلهای زبان انگلیسی را هم نمیدانست.
منتقد اول؛ مترجم قدیمی
قابل پیشبینی بود که نزدیکان سرمربی سابق تیم ملی ایران نخستین منتقدان هر یک از شخصیتهایی باشند که قرار است سرمربی تیم ملی ایران شوند؛ داخلی یا خارجی، نامدار یا گمنام، جوان یا پا به سن گذاشته، مهم نیست. فاکتورها در هر شرایطی تغییر خواهند کرد.
کانال تلگرامی «Carlosqueirozfan» که فعالیت خود را پیش از جام جهانی روسیه آغاز کرد، تحت نظر «آرین قاسمی»، مترجم و نفر اول کارلوس کیروش در ایران اداره میشود. به محض اعلام نام مونتلا به عنوان گزینه مربیگری تیم ملی، بخشهای تاریک مربیگری این ایتالیایی روی کانال تلگرام و صفحه اینستاگرام «هواداران کیروش» قرار گرفت. هرچند رسانهای پرمخاطب نیست اما کدهای امروزش، تعیین کننده فردایی است که با هر مربی در فوتبال ایران ساخته خواهد شد؛ زندگی زیر گیوتین هواداران کیروش.
منهای مجازاتی که مترجم سابق و بخشی از هواداران سرمربی سابق تیم ملی و مربی کنونی کلمبیا برای سرمربی آینده تیم ملی در نظر خواهند گرفت، نقدهایی هم به پیش کشیدن نام مونتلا وجود دارد. «مازیار ناظمی»، رییس روابط عمومی وزارت ورزش و جوانان یک روز پس از حذف تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیا مقابل ژاپن، در صفحه توییتر خود نوشت: «باشکوهتر طلوع میکنیم. بزرگان مربیگری فوتبال جهان در صف مذاکره برای فوتبال ایران.»
او نامهایی مانند «یورگن کلینزمن»، ژوزه مورینیو و زینالدین زیدان را گزینههای سرمربیگری تیم ملی ایران عنوان کرده بود. چهگونه ممکن است از این نامها به مونتلا رسید؟
پلان آخر؛ لورن بلان
اردیبهشت ماه امسال مجله معتبر «فرانس فوتبال» دستمزد مورینیو در «منچستریونایتد» را بیش از ۲۶ میلیون یورو و زیدان در «رئالمادرید» را بیش از ۲۱ میلیون یورو اعلام کرده بود. سایت «ترانسفرمارکت» هم قیمت پایه «لورن بلان»، سرمربی سابق باشگاه «پاریسنژرمن» را سه میلیون یورو عنوان کرده است.
خبرگزاری فارس بدون ذکر منبع خود، از وینچنزو مونتلا و لورن بلان به عنوان گزینههای نهایی فدراسیون فوتبال نام برده است. نگاهی به آرشیو همین خبرگزاری نشان میدهد که لورن بلان، مربی سابق پاریسن ژرمن، پیش از این گزینه، گزینه جدی جانشینی ژوزه مورینیو در منچستر یونایتد بوده است. فارس با گزارش «کوریردلواسپورت» مدعی شده بود بلان احتمالا جای «دی فرانچسکو» را در تیم رم خواهد گرفت. همین خبرگزاری از قول «بیلد» آلمان هم نوشته بود که بلان در کنار زینالدین زیدان و «آرسن ونگر»، گزینه جانشینی «نیکو کواچ» در باشگاه بایرن مونیخ آلمان است.
مردی با قیمت تقریبی سه میلیون یورو در سال و پیشنهادهایی از بالاترین سطح فوتبال اروپا، چرا باید با رقمی در نهایت یک و نیم میلیون دلار وارد ایران شود؟ شاید مونتلا و مدیربرنامههایش امروز تعیین کننده واقعی نیمکت مربیگری تیم ملی ایران هستند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر