دقیقا چه کسی اول بار به ذهنش خطور کرد که بگوید یا بنویسد «شکست پلی است به سوی پیروزی»؟ گاهی شکست مثل یک نقطه است که روی آخرین سطر مینشیند؛ مثل آنچه دوشنبه شب پشت یک داستان هشت ساله نشست. میگویند «کارلوس کیروش» پس از سنگینترین شکست تاریخ فوتبال ایران در جام ملتهای آسیا، خداحافظی کرد و رفت. اما شاید این فقط یک برداشت شخصی از لابه لای سطوری باشد که سرمربی تیم ملی فوتبال کشور در کنفرانس خبری خود به زبان آورد.
کیروش هشت سال سرمربی تیم ملی ایران بود. دست کم در تاریخ ۵۰ سال اخیر فوتبال ایران، چنین رقمی بیسابقه و بینظیر است. از ابتدای سال ۱۹۹۷ تا پایان سال ۱۹۹۸ میلادی، تیم ملی «محمد مایلی کهن»، «والدیر ویرا»، «اومیسلاو ایویچ»، «جلال طالبی» و بعد مرحوم «منصور پورحیدری» را به عنوان سرمربی خود شناخت. این تغییرات وقتی به هشت سال ثبات و البته امکانات میرسد، حیرت انگیز می شود.
هشت سال سرمربی بودن آیا باعث افزایش توقع نمیشود؟ با کیروش به دو جام جهانی صعود کردیم و در دو جام ملتها هم حضور داشتیم که نخستین بار در یک چهارم نهایی و بار دوم در نیمه نهایی حذف شدیم. خبرنگاری در کنفرانس خبری از او پرسید چرا نباید پس از هشت سال حضور او در فوتبال ایران، متوقع بود که به فینال یا جام میرسیدیم؟ کیروش زیرکانه فرار کرد و گفت: «اگر بخواهم صادق باشم، در تمام هشت سال گذشته تمام نقطه نظراتم را گفته ام. فکر نمی کنم افراد زیادی باشند که بخواهند به صحبت های من گوش بدهند.»
بخشی از نقطه نظراتش در این هشت سال به نقدها گذشت، بخشی متوجه انتقاد از وضعیت فوتبال ایران در مصاحبه با رسانه های خارج از کشور بود و در بازههایی دیگر به صورت مداوم، در حالت جنگ و ستیز با مربیان، عوامل فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش ارایه شد. به صورت مداوم بیانیه نوشت و به منتقدانی که از رفتارش نقد داشتند، تاخت. بازی را گاهی به زمین دولت مردان برد و در نهایت از «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی برای بقای خود در فوتبال ایران تمجید کرد.
او آن قدر زیرک هست که بداند در کنفرانس خبری خود نباید کلامی از رفتن بگوید یا بار مسوولیت سنگینترین شکست را بپذیرد. وقتی خبرنگاری از او پرسید آیا تاکتیک اشتباهی را برای بازی انتخاب کرده بودید، گفت: «مثل هشت سال گذشته، من مسوولیت کامل اتفاقات داخل زمین را میپذیرم. دوست دارم از شما بپرسم نقش شما در این سالها چه بود؟ نقش شما سکوت بود ولی من در درون زمین برای تیم ملی شما جنگیدم.»
کیروش باز هم از فرصت کوتاهش برای حمله کردن استفاده کرد. در طول هشت سال مربی گری کیروش در تیم ملی ایران، او هرگز در رقابتهای انتخابی دو جام جهانی برزیل و روسیه و همین طور در دو جام ملتهای استرالیا و امارات مقابل تیمهای ملی استرالیا و عربستان قرار نگرفت. یک بار در جام ملتهای استرالیا با عراق روبه رو شد که شکست خورد و یک بار هم مقابل ژاپن ایستاد و سه بر صفر باخت.
میان صحبتهای کیروش، این بخش دقیق بود: «من آینده بسیار خوبی را برای تیم ملی فوتبال ایران میبینم چراکه پایههای خوبی در حال حاضر بنا شده است. الان زمین بسیار خوبی دارند که بتوانند تمرینات خودشان را برگزار کنند، مرکز تمرینی خوبی دارند که بازیکنان بتوانند از آن استفاده کنند.»
فوتبال ایران صاحب یک نسل طلایی شد؛ نسلی که محصول دو سال استعدادیابی بیوقفه «اکبر محمدی»، سرمربی سابق تیمهای ملی فوتبال نوجوان و جوانان ایران بود. «سردار آزمون»، «علیرضا بیرانوند»، «سعید عزتالهی»، «روزبه چشمی»، «علیرضا جهانبخش»، «مرتضی پورعلی گنجی»، «میلاد محمدی»، «حسین کنعانی زادگان»، «احمد عبدلله زاده»، «سعید آقایی»، «فرشید اسماعیلی» و حتی «علی علیپور» بخشی از یافتهها و ساختههای همین مربی طی سالهای حضورش در تیمهای ملی پایه ایران بود.
کیروش البته با فشار آوردن به فدراسیون فوتبال موفق شد بخشی از امکانات مستهلک فوتبال ایران را بازسازی کند اما در دعوا با مجموعه «ایفمارک» که مجموعه تخصصی پزشکی ورزشی فیفا در خاورمیانه است، با تمامی مجموعههای فوتبال باشگاهی و ملی ایران درگیر شد.
ساختههایش هم غیرقابل انکار هستند. کیروش میتوانست همین نسل را فراموش کند. از سال ۱۹۹۰ تا امروز، تنها دو مربی حاضر به ادامه تربیت نسل تیمهای پایه ایران شدند. سال ۱۹۹۶، محمد مایلی کهن بخشی از تیم امید که «حسن حبیبی» ساخته بود را با خود به جام ملتهای آسیا برد. بازیکنانی مانند «خداداد عزیزی»، «رضا شاهرودی»، «یحیی گل محمدی»، «افشین پیروانی»، «نیما نکیسا»، «کریم باقری»، «مهرداد میناوند» و «مهدی مهدوی کیا» ساختههای حبیبی بودند که به تیم ملی رسیدند. کیروش پس از ۲۰ سال، باز هم همین کار را تکرار کرد.
دو دوره صعود به جام جهانی فوتبال، نزدیک به ۲۰ میلیون دلار برای فدراسیون فوتبال ایران درآمدزایی به همراه داشت. هرچند که بخشی از این درآمد صرف هزینه قرارداد کیروش شده است اما تشخص بین المللی که با کیروش به دست آمد هم قابل چشم پوشی نیست.
کیروش را نه سیاه و نه سفید باید دید. او یک خاکستری مطلق است؛ یک بازنویسی کامل از فیلم «دکتر جکیل و مستر هاید» که در فوتبال ایران خوانده شد. در بُعد فنی قابل احترام بوده و هست و البته در رفتار و شخصیت گفتاری، باید نگران نسلی بود که او میسازد.
مهم ترین بخش از کنفرانس خبری روز گذشته سرمربی تیم ملی ایران، رفتار و فحاشی زیرلفظی پایانی کیروش به خبرنگار ایرانی بود.
«میلاد اعظمی»، خبرنگار خبرگزاری «میزان» که در صف اول کنفرانس نشسته بود، دستش را برای پرسیدن سوال بالا میبرد. کیروش که صحبتهایش تمام شده و منتظر ترجمه «آرین قاسمی»، مترجمش مانده بود، آرام به او فحاشی میکند. خبرنگار در اینستاگرام خود نوشته است: «با انتخاب مدیا، آفیسر ای اف سی قرار شد که سوال دوم رو من از کی روش بپرسم. کی روش تا دید من سوال کننده هستم، از جایش بلند شد که سالن کنفرانس را ترک کند.»
خبرنگار متوجه فحاشی کیروش نمیشود. به سمت او میرود و سوالش را میپرسد: «مدیا آفیسر گفت باید پاسخ گو باشی. او دوباره سر جایش نشست. از کی روش پرسیدم من هم قبول دارم تیم امروز به اشتباه فردی بازیکنان باخت اما نقش شما تو این باخت چیه؟ درضمن فکر می کنم باید یک عذرخواهی هم بکنید.»
او در ادامه متن خود نوشته است: «کیروش جواب مرا داد و البته عذرخواهی هم نکرد. وقتی آرین قاسمی داشت جواب سوال سوم که یک خبرنگار خارجی پرسیده بود را ترجمه میکرد، کی روش دوباره به حالت تهدید به من اشاره کرد و در نهایت به فیلیپ مدیا، آفیسر تیم ملی من را نشان داد.»
کیروش از جایش بلند میشود و سالن را ترک میکند. سر راه با انگشت خبرنگار را نشان میدهد و میگوید: «تویی که باید عذرخواهی کنی.»
روایات متفاوتی از آخرین کلام کیروش منتشر شده است. تصاویر کامل کنفرانس خبری کارلوس کیروش نشانی از تشویق شدن او ندارند اما «ایسنا» گزارش داده است خبرنگاران ژاپنی زمانی که کیروش در حال ترک سالن بود، برای او دست زدهاند.
کیروش سازنده بزرگ ترین دو قطبی بزرگ فوتبال ایران شد. تاریخ هرگز خدماتش را فراموش نمیکند اما بقای او هم قطعا خطراتی برای فضای فوتبال کشور به همراه خواهد داشت. در بودن و نبودن او، یک افسوس بزرگ نشسته است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر