مریم موسوی، شهروند خبرنگار، هرات
با آرزوی مهندس شدن وارد دانشگاه تهران شده بود اما حالا عبارت «شهید مدافع حرم» روی سنگ قبرش نقش بسته است. دانشجوی سال دوم رشته مهندسی در «دانشگاه تهران» بود ولی به گفته خانوادهاش، درس را رها میکند تا دین خود را برای دفاع از «حرم» ایفا کند. غافل از این که از این ماموریت جان سالم به در نخواهد برد.
اعضای خانواده او اکنون در شهر قم زندگی میکنند و پدرش از حامیان نظام جمهوری اسلامی است و منافع ایران برایش اهمیت زیادی دارد.
اغلب مهاجران افغانستانی که به عضویت لشکر «فاطمیون» در میآیند، فاطمیون نیروی شبه نظامی وابسته به سپاه قدس است که اعضای آن را افغانستانیهای شیعه و مهاجرتشکیل میدهند. جوانان و نوجوانانی هستند که در افغانستان و ایران زمینه کار و تحصیل برایشان فراهم نبوده است و برای گذران زندگی مجبور به کارگری شده اند. حقوق ثابت و بالاتری که سپاه پاسداران برای اعضای لشکر فاطمیون در نظر میگیرد، آنها را برای اعزام به سوریه ترغیب میکند. اما او قصهای متفاوتی دارد و جزو معدود افغانستانیهایی بوده که توانسته بود به دانشگاه تهران راه یابد.
پدرش میگوید او دانشجوی سال دوم بود که با تشدید جنگ در سوریه در سال ۱۳۹۵، درس را نیمه تمام رها می کند و به سوریه میرود. اما از بخت بد، در نخستین اعزامش، در منطقه «اثریا» کشته و پس از چند روز جنازهاش به ایران منتقل شده است.
پدر راضی نبوده است پسر به جنگ برود: «چندین بار برایم گفت که من به خاطر دفاع از حرم حضرت "زینب" و حضرت "رقیه" به سوریه میروم. برایش گفتم تو باید درسهایت را بخوانی، این هم خودش جهاد است.»
او میگوید مطمئن بوده است که اگر پسرش از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شود، کار خوبی پید ا میکند. پسر در تهران زندگی میکرده و خانوادهاش در قم. زمانی که پدر در یک سفر عازم شهر مشهد میشود، او به خانه میرود و وقتی زمینه را مساعد میبیند، به عضویت لشکر فاطمیون درمیآید. شاید به خاطر احترام به پدر، با او تماس میگیرد و موضوع رفتنش به سوریه را با جدیت در میان میگذارد. نصیحتهای پدرانه برای منصرف کردن پسر جوان فایده ای نداشته چون تصمیم خود را گرفته بوده است.
ایدئولوژی مذهبی در حدی در رگهای او ریشه دوانده بوده که نه تنها به حرفهای پدرش گوش نمیدهد بلکه او را به سهل انگاری در عمل کردن به دستورات اسلامی متهم میکند: «میگفت که در سوریه جنگ بین اسلام و کفار است و دین اسلام به خطر افتاده، شما چرا کاری نمیکنید؟ برایش گفتم باید با قلم و علم از اسلام دفاع کنی ولی قبول نکرد.»
به گفته اعضای لشکر فاطمیون، زمانی که در داخل ایران مشغول آموزش کوتاه مدت نظامی میشوند، تمام راههای ارتباطی آن ها با خانواده و دوستانشان قطع میشود و هیچ کس اجازه استفاده از تلفن همراه در داخل مراکز آموزش نظامی را ندارد. به همین دلیل، زمانی پدر با تلاشهای فراوان متوجه میشود که پسرش برای آموزش به یکی از مراکز آموزش نظامی در ورامین تهران منتقل شده که برای بازگرداندنش دیر شده بوده است: «وقتی فهمیدم که به خاطر آموزش به ورامین انتقال داده شده، زود رفتم تهران و مرکز را پیدا کردم ولی مسوولان گفتند پسرت به سوریه اعزام شده است، چند روز هم در آن جا آموزش نظامی میبیند تا با منطقه دشمن آشنا شود.»
این روحانی افغانستانی معتقد است که پسرش برای زنده کردن اسلام «ناب محمدی»، ادامه دادن راه امام حسین و مبارزه در برابر کفار به لشکر فاطمیون پیوسته بوده که در نهایت به هدف خود رسیده است: «میگفت باید از دین اسلام دفاع کنم و این وظیفه ما مسلمانان است که به "داعش" اجازه ندهیم قبر معصومین را خراب کند. داعشیها کافر هستند وهیچ خدا را نمیشناسد.»
همان گونه که تعدادی از خانوادههای لشکر فاطمیون کشته شدن عزیزان خود را در جنگ سوریه افتخار میدانند، مادر این دانشجوی کشته شده لشکر فاطیمون نیز همین نظر را دارد و میگوید: «پسرم عاشق شهید شدن بود.»
به گفته مادرش، پس از اعزام او به سوریه، چندین بار از طریق تلفن با خانه تماس گرفته و از وی خواسته است برای پیروزی لشکر فاطمیون دعا کند. او به مادرش توصیه میکرده که نه تنها برای زنده ماندنش بلکه برای شهادتش هم باید دعا کند: «میگفت دعا کن که داعشیها را شکست بدهم یا شهید شوم و خودت من را با دستهای خود دفن کنی. گریه و التماس میکردم که این حرفها را نزن. او میگفت گریه نکن، در راه امام حسین شهید میشوم، باید افتخار کنی.»
نزدیک به دو ماه از اعزام او گذشته بوده که یکی از برادرانش به خانه آن ها میرود و به پدر و مادرش میگوید: «اگر پسرتان در سوریه کشته شود، چه کار میکنید؟ پدرش در پاسخ میگوید حالا که در این راه رفته، این برای ما جای افتخار است که پسرمان در راه اسلام شهید شود. مادرش هم همین جمله را تکرار میکند. بعد از چند دقیقه، او پیام مسوولان لشکر فاطمیون را به خانوادهاش میرساند و می گوید برادرش در سوریه کشته شده است و جنازهاش فردا به قم منتقل میشود و آن ها باید برای وداع با او، در مراسم تدفین شرکت کنند.
آن گونه که خانواده اش شنیدهاند، پسرشان هنگامی که در منطقه اثریا در برابر گروه داعش میجنگیده است، با اصابت گلوله به کمرش به شدت جراحت بر می دارد و به دلیل وخیم بودن شرایط، زمینه انتقال او به ایران فراهم نمیشود. پسرشان بیش از سه روز در آن جا در حالت کُما بوده است که در نهایت جان میسپارد. مادرش میگوید هنگام تدفین پسرش و وداع با وی، از او حلالیت خواسته که نتوانسته است به وصیتش عمل کند و با دستان خود، جگر گوشهاش را به خاک بسپارد.
مادرش در طول مصاحبه به عکسهای قاب شده پسر 22 سالهاش خیره میشود و او را یک «قهرمان» میخواند که به خاطر زنده نگه داشتن دین اسلام، در جنگ علیه گروه تروریستی داعش شهید شده است. او باور دارد که افتخاری بیش تر از این نمیتوانسته نصیب پسرش شود.
می گوید فرزندش در دوران مدرسه و دانشگاه افتخارات زیادی کسب کرده است. لوحهای تقدیر علمی و مدال های مسابقات ورزشی که در مدرسه و دانشگاه به دست آورده است، حالا یادگاریهای او هستند.
پدرش یک روحانی و دانش آموخته حوزه علمیه قم است و سالها است که با خانوادهاش در ایران زندگی میکند. او قبل از وقوع انقلاب در جمهوری اسلامی، جزو کسانی بوده که در تظاهرات ضد شاه شرکت میکرده است: «در دوران انقلاب، در تظاهراتهایی که بر علیه شاه میشد، شرکت میکردم و بر علیه او شعار میدادم. وقتی اعلامیههای امام خیمنی صادر میشد، آن ها را بین انقلابیون پخش میکردم.»
از آن جایی که خودش از هواداران جمهوری اسلامی است، راه یافتن فرزندانش به دانشگاههای ایران، مانند فرزندان دیگر مهاجران افغانستانی سخت نبوده است. میگوید پسرش از هوش و ذکاوتی بالا برخوردار بود، به همین دلیل بدون شرکت در کنکور عمومی، به خاطر بالا بودن معدل نمراتش به دانشگاه تهران راه یافته بود.
اضافه میکند که پسرش به علوم دینی علاقه زیادی داشت و در دوران مدرسه همیشه پس از بازگشت به خانه، از پدرش میخواست که وی را با تکالیف دینی آشنا کند و برایش خواندن قرآن و نماز را یاد بدهد: «از من در مورد اسلام ناب محمدی میپرسید و در مورد احکام و واجبات زیاد سوال میکرد. چند جزء قرآن را هم حفظ کرده بود. زیاد تلاش میکرد که کل قرآن را حفظ کند.»
***
شما هم میتوانید خاطرات، مشاهدات و تجربیات خود از قاچاق انسان، پناهندگی و مهاجرت به اشتراک بگذارید. اگر از مسئولان دولتی یا افراد حقیقی و حقوقی که حق شما را ضایع کردهاند و یا مرتکب خلاف شدهاند شکایت دارید، لطفاً شکایتهای خود را با بخش حقوقی ایران وایر با این ایمیل به اشتراک بگذارید: info@iranwire.com
مطالب مرتبط:
زندگی پر فراز و نشیب یک جنگجوی لشکر فاطمیون
آموزش آمریکا در خدمت لشکر فاطمیون ایران
پول جنگ برکت ندارد؛ گام به گام با تربیت یک شبهنظامی لشکر فاطمیون
پادگان یزد، مرکز سری آموزش سربازان افغانستانی
دو پسرم را در راه دفاع از حرم حضرت زینب قربانی کردم
از جنگ مقابل داعش تا اسارت نزد طالبان
بنیاد شهید تماس گرفت و گفت بیاید پیکر پسرتان را شناسایی کنید
«گفتند بیایید مشهد زیارت اما جنازه پسرم را برای تشییع آوردند»
مادر یک عضو کشته شده فاطمیون: پسرم نتوانست فرزندش را ببیند
«گفتند تو را برای کار در حرم به سوریه میبریم، اما مرا به جنگ فرستادند»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر