۱۱ میلیون و ۱۸۳ هزار نفر. این رقم تعداد کسانی است که در آخرین آمارگیری نیروی کار ایران، در پاییز ۱۳۹۷ صاحب شغل تمام وقت در ایران بودهاند. کسانی که بیش از ۴۴ ساعت در هفته سر کار رفتهاند. کمی بیشتر از این تعداد هم صاحب کار نیمهوقت بوده و کمتر از ۴۴ ساعت در هفته کار کردهاند. ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفرشان از سر ناچاری و از سر پیدا نشدن کار، تن به کار نیمه وقت و موقتی داده و ۹ میلیون نفر بقیه هم با ساعات کار نیمه وقت کنار آمدهاند. چیزی قریب به یک میلیون نفر هم موقتا کارشان را ترک کردهاند و امیدوارند به زودی سرکار برگردند.
اگر همه اینها را روی هم جمع کنیم باز هم کل جمعیت شاغل در ایران کمتر از ۲۴ میلیون نفر خواهد شد؛ جمعیتی که بار اقتصاد کل کشور ایران بر دوش آن ها است؛ طبق گزارش مرکز آمار ایران در پاییز امسال جمعیت ایران از مرز ۸۲ میلیون نفر گذشته است. تعداد خانوارهای کل کشور هم باید کمی بیش از ۲۵ میلیون خانواده باشد.
اگر فرض کنیم به طور متوسط هر خانواده یک نفر شاغل داشته باشد، سر بیش از یک میلیون خانواده بیکلاه میماند. یک میلیون خانواده بدون یک نفر صاحب شغل که اموراتشان باید از جای دیگری تامین شود. اما از کجا؟
افزایش تعداد خانوادههای بدون شغل
نگاهی به آمارهای ۱۵ سال گذشته نشان میدهد سال به سال به تعداد خانوادههایی که هیچ فرد شاغلی در آنها وجود ندارد افزوده شده است. تا سال ۱۳۹۰ وضعیت طبیعی است و همیشه تعداد افراد شاغل بیش از تعداد کل خانوار در کشور بوده است، اما پس از آن تعداد خانوار از جمعیت شاغل بیشتر میشود.
یکی از نکات قابل تامل در جدول بالا کاهش تدریجی متوسط افراد شاغل در خانوار است. به زبان ساده، در ۱۵ سال گذشته افزایش تعداد شغل متناسب با رشد جمعیت نبوده است.
به عنوان مثال در فاصله سالهای ۸۴ تا ۹۲ در حالی که به تعداد خانوارهای کشور بیش از ۵ میلیون و ۶۰۰ هزار خانواده اضافه شده است، اما تعداد جمعیت شاغل در حد ۲۰ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر ثابت باقی مانده است.
این پدیده حتما دلایل متنوعی دارد، اما یکی از آنها را میتوان به افزایش جمعیت کسانی نسبت داد که بدون داشتن شغل صاحب درآمد بودهاند. از یکسو همزمان با افزایش جمعیت بازنشسته کشور، به جمعیت افرادی که بدون داشتن شغل صاحب درآمد بودند اضافه شد، از سوی دیگر اوضاع ناپایدار اقتصادی و به طور مشخص رونق بیرویه مسکن، نرخ اغراقشده سود بانکی و درآمد وسوسهکننده دلالی ارز و سفته و اوراق بهادار باعث شد تا میل به اشتغال کاهش پیدا کند. در چنین شرایطی همزمان با کاهش نسبت اشتغال، جمعیت افرادی که اموراتشان از درآمد اجاره منزل، سود بانکی و دلالی و خرید و فروش افزایش چشمگیری پیدا کرد.
در آخرین آمار تفصیلی اشتغال در سال ۱۳۹۶، از بیش از ۳۹ میلیون جمعیت غیرفعال ایران که به دلایل مختلف در جستوجوی کار نبودهاند در این سال ۲۰ میلیون نفر خانهدار، ۱۱میلیون نفر محصل و بیش از ۵ میلیون نفر دارای درآمد بدون شغل بودهاند. از میان این افراد بیش از ۳ میلیون نفر اعلام کردهاند که اصلا نیازی به کار ندارند، حال آنکه جمعیت این افراد در سال ۱۳۸۴، کمتر از یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر بود.
ایران عقبتر از همه
همزمان با بالا گرفتن بحران اقتصاد در سال ۱۳۹۷ که این بار با رکود قطعی مسکن و بنبست بحران بانکی همزمان شده، به نظر میرسد اوضاع به مراتب نسبت به قبل بحرانیتر شود.
از یکسو به دلیل تورم و افزایش هزینههای زندگی و محدود شدن راههای درآمد غیر رسمی نیاز به شغل در جامعه بیشتر میشود، از سوی دیگر به دلیل رکود اقتصادی امیدی به افزایش فرصتهای شغلی وجود ندارد. حتی بعید و دور از ذهن به نظر میرسد که با عمیقتر شدن رکود، همین وضع فعلی هم تداوم داشته باشد.
۲۳ میلیون شغل در یک جامعه ۸۰ میلیونی، حتی در منطقه کمتحرک خاورمیانه هم آمار بسیار بدی است. یک مقایسه سرانگشتی نشان میدهد که همین الان هم وضعیت اشتغال ایران در منطقه بسیار وخیم است، چنانکه بر اساس شاخصهای جهانی، ایران از نظر اشتغال عقبتر از همه کشورهای منطقه است.
نمودار زیر منحنی نسبت اشتغال جمعیت بالای ۱۵ سال را در ایران و برخی کشورهای منطقه نشان میدهد. پایینترین منحنی از آن ایران است با نرخ اشتغال ۶۲ درصد جمعیت بالای ۱۵ سال آن به دلایل مختلف مشغول کار و فعالیت نیستند و بالاترین منحنی بر خلاف تصور، وضعیت اشتغال در عربستان را نشان میدهد که بیش از ۵۳ درصد جمعیت بالای ۱۵ سال آن مشغول کار و فعالیت اقتصادی است.
آنچه از شواهد و قرائن برمیآید، سر منحنی حالا حالاها رو به بالا کج نخواهد شد. با این حال منحنی افزایش جمعیت در ایران همچنان رو به بالا است. حتی به رغم کاهش رشد جمعیت، تعداد ایرانیان دست کم تا یکی دو دهه دیگر زیاد میشود، اما نه به لحاظ تجربه تاریخی و نه از نظر چشمانداز اقتصادی و اجتماعی پیشرو امیدی نیست که جمعیت اضافه شده مشغول کار و فعالیت اقتصادی شوند.
طرفداران افزایش جمعیت سالها است میپرسند با پیر شدن جمعیت در سالهای آینده، چه کسی قرار است بار اقتصاد ایران را به دوش بکشد و هزینه جمعیت پیر و از کار افتاده چند ده میلیونی ایران را در سالهای آینده تامین کند. اما سوال اینجا است که همین الان هم بر اساس آمارها عمده جمعیت جوان و میانسال کشور، به دلایل مختلف از جمله ناتوانی دولت در اداره اجتماعی کشور از کار افتاده و غیرمولدند. بنابراین در بدترین حالت چیزی عوض نخواهد شد؛ تنها نگرانی محدودیت منابعی است که سهم مردم ایران از آنها هر روز کمتر و کمتر میشود.
مطالب مرتبط:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر