پشت ویترین همه کتابفروشیهای تهران حالا جلد متفاوت کتاب «ملت عشق» با رنگهای صورتی و قرمز تند خودنمایی میکند. فرقی نمیکند محل فروش کتابهای علمی و دانشگاهی باشد یا کتابهای تخصصی رشتهای خاص! حتی روی بساط کتاب فروشان کنار خیابان هم این کتاب را می توان دید که در کنار کتابهای قدیمی یا کم یاب، با چاپ سفید و به قیمت کمی ارزانتر از نسخه اصلی که با ترجمه «ارسلان فصیحی» وارد بازار شده است، به فروش میرسند.
البته بعضی از انتشاراتیهای معروف، این کتاب را پشت ویترین خود نگذاشتهاند و ویترین هایشان را با کتاب های انتشارات خود زینت داده اند اما ملت عشق را در این کتاب فروشیها هم میتوان روی میز پرفروشترین کتاب ها و در نقطه ای کاملا در دسترس پیدا کرد؛ مثل «نشر چشمه»، زیر پل «کریمخان زند» که آن را پشت ویترین نگذاشته است اما روی میزی از کتابهای پرفروش، در کنار کتابهایی مثل «جزء از کل» با ۴۲ سری چاپ و با تیراژ دو هزار و ۵۰۰ نسخه یا «پاییز فصل آخر سال است» با ۳۵ دوره چاپ با همین تعداد تیراژ قرار داده است. بقیه کتابهای این میز تیراژهای به نسبت پایینتری دارند.
در کتاب فروشی «نشر ققنوس» لیست یا میزی از کتابهای پرفروش و تازه وجود ندارد اما فروشنده با اطمینان میگوید که ملت عشق نهتنها پرفروشترین کتاب این انتشارات که در حال حاضر پرفروشترین کتاب ادبی همه انتشاراتیها است.
در «نشر ثالث» هم ماجرا مشابه است و اگرچه روی میز پرفروشهای این انتشارات، کتابهای «بعد از عشق»، «من و استادم»، «سه دختر حوا»، «شمسپاره» و ... از «الیف شافاک»، نویسنده ترک تبار وجود دارد اما هیچ کدام از این کتاب ها به پای ملت عشق نمی رسند و فروش فوق العاده پایین تری دارند. فروشنده این کتاب فروشی با تمسخر در مورد کتاب ملت عشق و دیگر کتابهای این نویسنده، بعد از معرفی دیگر کتابهای پرفروش این انتشاراتی میگوید: «البته این کتابها در صورتی به دردتان میخورد که طرف دار ملت عشق نباشید!»
تیراژ پایین کتابهای ایرانی
تصویری از شناسنامه کتاب «سمفونی مردگان» به قلم «عباس معروفی»، مربوط به چاپ نخست آن در سال ۱۳۶۸، چندی است بین اهالی کتاب در تلگرام دست به دست میشود؛ تصویری که نشان میدهد تیراژ کتاب در چاپ اول ۱۱ هزار نسخه بوده و انتشار دهنده عکس نوشته است: «تیراژ را نگاه کنیم و حسرت بخوریم! اواخر دهه ۶۰ ، در کشوری جنگ زده و با اقتصاد نابسامان و با درصد بالای بیسوادی، رمان یک نویسنده (آن موقع ناشناس) با چنین تیراژی منتشر میشد. اما حالا...؟!»
کتاب سمفونی مردگان، یکی از معروفترین رمانهای ایرانی است که هم چنان در ماههایی از سال در صدر کتابهای پرفروش قرار میگیرد. با این حال، این رمان تازه به چاپ سی و یکم رسیده است و حالا با تیراژ پنج هزار و ۵۰۰ نسخه منتشر میشود.
وضعیت نشر در ایران تعریفی ندارد. بسیاری از انتشاراتیها و کتابفروشیها، به ویژه اگر مستقل و کوچک باشند، به سختی سرپا میمانند و تیراژ رمان و کتابهای داستانی جدید با وضعیت اسفباری روبه رو است. کتابهای نویسندگان جوان و تازه گاهی با تیراژ باورنکردنی ۲۰۰ تا ۵۰۰ نسخه روانه بازار و در میان حجم زیاد کتابهای اول نویسندگان نوپا گم میشوند. یکی از ناشران کتاب های داستانی در این باره به «ایران وایر» میگوید:«علاقه شدید نویسندگان تازه کار به انتشار مجموعه آثار و رمان های خود و امکان پرداخت وجه نقد در ازای چاپ داستانهایی که گاهی کوچک ترین ارزش ادبی ندارند هم در چاپ این کتاب ها با تیراژ کم بیتاثیر نیست.»
به گفته او، ناشران زیادی در ازای دریافت پول تن به چاپ داستانهای بی کیفیت میدهند: «اما آن چه غمانگیز است، این است که گاهی کتابهای خیلی معروف و مطرح جهان و ایران هم بیش تر از چند مرتبه و با تیراژ محدود تجدید چاپ نمیشوند و بازاری برای فروش ندارند.»
برخی قیمت بالای کتاب و وضعیت اقتصادی نابسامان را دلیل حذف کتاب از سبد خانوار ایرانی میدانند. اما استثناهایی در این میان وجود دارد.
از بامداد خمار تا کیمیاگر
بخت برخی از نویسندگان عامهپسند در این میان بلندتر است. در شرایطی که کتابهای بسیاری از نویسندگان مطرح در چاپ هفتم و هشتم میماند، کتابهای این نویسندگان بعد از مدتها تجدید چاپ میشوند و گاهی در تبی فراگیر، ناگهان به چاپ ۳۰ و حتی بالاتر هم میرسند.
کتاب «بامداد خمار» را شاید بتوان نخستین رمان ایرانی عامهپسند معاصر دانست که به چنین جایگاهی رسید. این رمان که در سال ۱۳۷۴ برای نخستینبار منتشر شد، ۵۸ بار تجدید چاپ شده است.
اما با چاپ نخستین کتابهای نویسنده معاصر برزیلی، «پائولو کوئیلو»، تب عرفان نوظهور یا عرفان به زبان ساده در ایران بالا گرفت و این کتاب که در سراسر دنیا مورد توجه مخاطبان عام قرار گرفته بود، در ایران هم مورد استقبال عدهای قرار گرفت؛ عرفانی که به گفته بسیاری از منتقدان، وام گرفته از عرفان مولانا است. عدهای حتی کوئیلو را به دزدی ادبی داستانهای مولانا یا دیگر نویسندگان قدیمی متهم میکنند. او داستانهای عرفانی را به زبانی ساده در کتابهای خود مطرح کرده و شاید همین سادهنویسی و عامهپسند بودن داستانهایش، عامل جذب مخاطبان ایرانی به کتابهای وی بوده است.
این استقبال تا جایی پیش رفت که کوئیلو رسما به ایران سفر کرد تا با خیل عظیم مخاطبان علاقهمند خود دیدار کند. او حقوق مادی و معنوی ترجمه کتابهای خود را در ایران به «آرش حجازی» سپرد و پس از کتاب «کیمیاگر» و فروش شگفتانگیزش، به ویژه در یکی دو سال نخست انتشار آن، کتابهای دیگری را با همان محوریت قبلی وارد بازار ایران کرد.
یکی از نویسندگان ایرانی میگوید: «متاسفانه بیسوادی مردم نقش پررنگی در رو آوردن آن ها به این نوع کتابها دارد. وگرنه اگر کتابهای شمس و مولانا خوانده میشدند، قطعا کسی نیازی به این نسخههای کپیبرداری و ساده شده نداشت.»
اما ملت عشق!
جدیدترین کتاب از این دست کتاب ها، ملت عشق است؛ نوشتهای از نویسنده ترکیه ای که مورد استقبال ویژهای واقع شده است. این کتاب با تیراژ پنج هزار و ۵۰۰ جلد در هر مرتبه، اکنون به چاپ ۸۷ رسیده است و نه تنها در انتشارات ققنوس که آن را چاپ کرده، که در بسیاری دیگر از کتابفروشیها رتبه نخست فروش را به خود اختصاص داده است.
این کتاب داستانی را در قالب دو روایت نقل میکند؛ یکی از این داستانها به قرنها پیش و ورود شمس به زندگی مولانا می رود و دیگری به زندگی زنی به نام «اللا» میپردازد که در زمان حال و در امریکا زندگی میکند.
این اثر که در سال ۲۰۱۰در کشور ترکیه انتشار یافت، در این کشور هم با استقبال بینظیری مواجه و بیش از ۵۰۰ بار تجدید چاپ شده است. نقد مورخان و منتقدان در خصوص غیرقابل استناد بودن روایات آن در خصوص مسایل تاریخی و زندگی شمس و مولانا نیز تاثیر چندانی در فروش و محبوبیت آن نداشته است.
در ایران هم این کتاب با استقبال شگفتانگیزی مواجه شده است. اگرچه نخستین چاپ ملت عشق به سال ۱۳۹۴ بازمیگردد اما در دو سال اخیر این کتاب با اقبال ویژهای از سوی مخاطبان مواجه شده است.
در حالی که بهمن ماه سال گذشته جشن پنجاهمین چاپ آن برگزار شد، چیزی نمانده است که این کتاب به چاپ صدم برسد. در حال حاضر چاپ هشتاد و پنجم ملت عشق وارد بازار شده و به گفته یکی از مسوولان انتشارات ققنوس، اگر فروش کتاب صوتی و کتابهای افست هم به این رقم اضافه شود، تا به حال میباید چاپ سری صدم آن جشن گرفته میشد.
کتاب صوتی ملت عشق اندکی پس از چاپ این کتاب برای اپلیکیشن داخلی «نوار» خوانده شد اما استقبال بیش از حد از آن باعث شده که اخیرا نسخه صوتی دیگری با اجرای گروهی از گویندگان به صورت نمایش نامه به این اپلیکیشن اضافه شود و در لیست پرفروش ترین کتاب های صوتی این انتشارات قرار بگیرد.
یکی از خوانندگان این کتاب میگوید: «کتاب الیف شافاک مانند داستانهای کوئیلو، نسخهای تقلبی و کپیبرداری شده از نوشتههای مولانا است اما به جای پرداختن به جنبههای معنوی و عرفانی اثر اصلی، رفتن به دنبال خواستههای فردی را هدف قرار میدهد. ولی چیزی که برای من قابل توجه است، این است که هیچکس به نقد این کتاب نمیپردازد و تمام جلسات نقد و بررسی اثر به تمجید و تعریف از اثری میپردازند که پر از اشکال است.»
اما موضوعی که در مورد این کتاب کمی عجیب است، قرار دادن آن در کاور نایلونی و بسته است که امکان تورق کتاب را به شما نمیدهد. این قاعده همه جا به طور کامل رعایت میشود و بر خلاف بقیه کتابها که میتوانید آنها را به راحتی ورق بزنید و گاهی مطالعه کنید، امکان مطالعه این کتاب فراهم نیست!
بی شک ملت عشق بخش زیادی از محبوبیت خود را مدیون حضور «اینفلوئنسرهای» اینستاگرامی است؛ کسانی که با انتشار عکسی از کتاب در کنار فنجانی چای یا در دست شان، یکی از جملات پشت کتاب را با هشتگ نام کتاب تبلیغ کرده اند. جالب این جا است که حتی در این تبلیغات هم اثری از جملات داخل کتاب به چشم نمی خورد.
یک نویسنده میگوید: «مردمی که امثال این کتاب را میخوانند، دنبال کتاب خواندن نیستند، دنبال ژست روشن فکری هستند. چون در کتاب جملههایی فانتزی و زیبا مثل کپسول آماده در اختیار مخاطب گذاشته میشود که میتوانند آن را در پستهای اینستاگرامی خود بگذارند و به خیال خود در ذهن بینندگان، باسواد به نظر برسند. اگرچه اینفلوئنسرها گاهی حتی زحمت همین کار را هم به خود نداده یا شاید اجازهاش را نداشته اند!»
شاید همین مساله باعث شده است ملت عشق به این محبوبیت و فروش دست پیدا کند. استفاده از جملات کلیشهای، تکراری و آماده که در همه کتاب با فونت درشت آمده است و به «۴۰قانون عشق» (که نام اصلی کتاب هم هست) شهرت دارد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر