رضا محسنی، شهروند خبرنگار، کابل
از عروسی پسر ۲۸ ساله آن ها چیزی نگذشته بود که به لشکر «فاطمیون» پیوست و برای جنگ در سوریه اعزام شد. او در نخستین اعزامش در بیستم شهریور سال ۱۳۹۵، در عملیات «حما» سوریه کشته شد. پدر این عضو کشته شده فاطمیون میگوید در این عملیات، هشت عضو دیگر لشکر فاطمیون که با فرزندش در جبهه بوده اند نیز کشته شده اند. همگی آن ها شهروندان افغانستان بودند.
لشکر فاطمیون یک گروه شبه نظامی وابسته به سپاه «قدس» است که از شیعیان افغانستانی تشکیل شده است. گفته میشود این گروه با وعده دادن کارت اقامت و حقوق ثابت، شهروندان افغانستانی را که در ایران زندگی میکنند، جذب میکند.
این عضو کشته شده فاطمیون، اولین بار سال ۱۳۸۷«قاچاقی» به ایران سفر میکند تا از یک طرف در آن جا در امنیت به سر ببرد و از سوی دیگر با پول کارگری، هزینههای زندگی خانواده اش در افغانستان را تامین کند. بعد از پنج سال، یعنی سال ۱۳۹۲ او به افغانستان برمیگردد و با دختر یکی از اقوامش ازدواج میکند. سپس با همسرش عازم ایران میشوند. در تهران یک خانه کوچک اجاره میکنند و دوباره مثل قبل مشغول کارگری میشود. او در یک خانواده مذهبی افغانستانی بزرگ شده بود. شاید به همین دلیل در سال ۱۳۹۵و با شدت گرفتن جنگ در سوریه تصمیم میگیرد به عضویت لشکر فاطمیون درآید.
زمانی که این موضوع را با خانوادهاش که در افغانستان بودند مطرح میکند، پدرش مخالفت میکند اما آن قدر سماجت به خرج می دهد تا در نهایت پدر رضایت میدهد: «چندین بار ده خانه زنگ زد که من به خاطر دفاع از حرم حضرت زینب می روم. آخر مجبور شدم رضایت بدهم.»
او با مراجعه به یکی از مراکز نیروگیری لشکر فاطمیون، برای اعزام به جنگ سوریه ثبت نام و پسر عمویش را به عنوان وکیل به سپاه پاسداران معرفی میکند تا در صورت کشته یا زخمی شدنش، سپاه بتواند این خبر را به خانواده اش برساند. پس از ۱۵ روز، با تعدادی از افغانستانیهای دیگر به یکی از مراکز آموزش نظامی سپاه در یزد منتقل میشود تا چگونگی استفاده از سلاح و تاکتیکهای جنگی را آموزش ببیند.
به گفته پدرش، یک دوره آموزش فشرده ۲۵ روزه را در یزد میگذراند و از آن جا به فرودگاه تهران منتقل میشود تا به سوریه اعزام شود. همان روز با خانوادهاش در افغانستان تماس میگیرد و از آن ها میخواهد که برایش دعا کنند: «از تهران به خانه زنگ زد و گفت ما به خیر طرف سوریه حرکت میکنیم. به ما گفت که برایش دعا کنیم. پسرم را به خدا سپردم و گفتم خداوند نگه دارت باشد.»
او از سوریه اما تنها یک بار با خانوادهاش در افغانستان تماس میگیرد: «یک شب زنگ زد و گفت جنگ خیلی شدید است ولی به قوت خداوند، بچههای فاطمیون بسیار آماده هستند و انشالله به کمک امام زمان، "داعش" را به زودی شکست میدهیم. گفت نگران من نباشید، فقط برای ما دعا کنید.»
تنها ۲۰ روز از اعزام او به جنگ سوریه گذشته بوده که توسط تک تیرانداز گروه داعش در آن جا کشته میشود. پس از نزدیک به سه هفته، پیکر او و چند عضو کشته دیگر لشکر فاطمیون از سوریه به ایران منتقل میشوند. سپاه این خبر را به پسرعمویش در تهران میدهد و از او میخواهد که موضوع را به همسرش اطلاع دهد و خود را برای تحویل گرفتن پیکر او و برگزاری مراسم تشییع وی آماده کنند. پیکر او بدون حضور پدر و مادرش در ایران به خاک سپرده میشود.
والدین این عضو درگذشته لشکر فاطمیون که در آن زمان در افغانستان به سر میبرده اند، تا چند یک ماه از کشته شدن پسرشان بی خبر بودهاند تا این که یک روز عروس آن ها با افغانستان تماس میگیرد و از خانواده همسرش میخواهد که برای سفر زیارتی به ایران بروند. اصرارهای بیش از حد او سبب شک و تردید آنها میشود. اما زمانی که در مورد پسرشان می پرسند، عروس شان میگوید شوهرش از ناحیه کمر زخمی شده و در بیمارستان تحت درمان است!
چند روز بعد آن ها عازم ایران میشوند تا به عیادت پسرشان بروند. اما به جای بیمارستان، آنها را سر مزار فرزندشان میبرند. عکس قاب شده و نوشته «شهید مدافع حرم» روی سنگ قبر، مادر و پدرش را از پا میاندازد. مادرش با بغض از این که نتوانسته است حتی برای آخرین بار با پسرش خداحافظی کند، حرف میزند اما داغ بزرگترش این است که پسرش نتوانسته بود فرزندش را ببیند. همسر پسرشان باردار بوده و نوه آن ها چند ماه بعد از کشته شدن پدرش به دنیا آمده است.
این مادر داغ دار میگوید که پسرش به خاطر دفاع از حرم حضرت زینب به شهادت رسیده است. او معتقد است شهدا از سوی معصومین گلچین میشوند و درجه اعلی شهادت نصیب هرکس نمیشود. با این حال، زخم زبانهای زیادی را هم تحمل میکند: «بعضی ها میگویند که پسرت به خاطر پول و گرفتن تابعیت ایرانی به جنگ سوریه رفته است ولی حضرت زینب خودش میفهمد که پسر من به خاطر دفاع از حرم رفته بود تا نگذارد کفار حرم معصومین را خراب کنند.»
پدرش هم شکست داعش در سوریه را حاصل فداکارهای لشکر فاطمیون میداند و میگوید اگر لشکر فاطمیون نبود، احتمال این وجود داشت که داعش تمام کشورهای اسلامی را اشغال کند.
مادر این عضو کشته شده فاطمیون تاکید میکند که پسرش برای خدمت در راه خدا از هیچ کاری دریغ نمی کرده، به همین دلیل زن حاملهاش را در تهران تنها رها کرده و برای دفاع از حرم، به جنگ سوریه رفته و جان خود را در این راه فدا کرده است. حالا هم همسر و فرزند دو ساله پسرشان در شهر تهران زندگی میکنند، سپاه پاسداران ماهانه یک و نیم میلیون تومان به آن ها پرداخت میکند اما معلوم نیست که این کمکها تا چه وقت ادامه خواهند داشت. آنها نگران هستند و میگویند اگر روزی این کمکها قطع شوند، نمیدانند عروس و نوهشان چه طور باید زندگی کنند.
***
شما هم میتوانید خاطرات، مشاهدات و تجربیات خود از قاچاق انسان، پناهندگی و مهاجرت به اشتراک بگذارید. اگر از مسئولان دولتی یا افراد حقیقی و حقوقی که حق شما را ضایع کردهاند و یا مرتکب خلاف شدهاند شکایت دارید، لطفاً شکایتهای خود را با بخش حقوقی ایران وایر با این ایمیل به اشتراک بگذارید: info@iranwire.com
مطالب مرتبط:
زندگی پر فراز و نشیب یک جنگجوی لشکر فاطمیون
آموزش آمریکا در خدمت لشکر فاطمیون ایران
پول جنگ برکت ندارد؛ گام به گام با تربیت یک شبهنظامی لشکر فاطمیون
پادگان یزد، مرکز سری آموزش سربازان افغانستانی
دو پسرم را در راه دفاع از حرم حضرت زینب قربانی کردم
از جنگ مقابل داعش تا اسارت نزد طالبان
بنیاد شهید تماس گرفت و گفت بیاید پیکر پسرتان را شناسایی کنید
«گفتند بیایید مشهد زیارت اما جنازه پسرم را برای تشییع آوردند»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر