close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

زنان دوران مشروطه

۱۰ آبان ۱۳۹۴
شما در ایران وایر
خواندن در ۶ دقیقه
زنان دوران مشروطه
زنان دوران مشروطه

 

زهره ذوالقدر, شهروند خبرنگار

رییس مجلس در را که باز کرد، منظره‌ای عجیب دید؛ صدها زن کفن پوش که پیچه‌های خود را بالا زده و در دست آن‌هایی که ردیف جلو ایستاده بودند، تپانچه‌هایی بود آماده شلیک. یک فکر از ذهن رییس مجلس گذشت:«آن ها آمده‌اند تا مشروطه زنانه‌ای به راه بیاندازند؟»

اما  آن زن‌ها نیامده بودند تا از نمایندگان مجلس حقوق واقعی خود را بگیرند، آمده ‌بودند تا از آن ها بخواهند تا در مقابل اولتیماتوم اجنبی بیاستند.

رهبران این زنان، بنیان‏گذاران «انجمن آزادی زنان» و «نسوان وطن‌خواه» بودند؛ نخستین انجمن‌های زنانه‌ای که برای احقاق حقوق زنان تلاش زیادی کردند و شعار یا مرگ یا استقلال سر دادند.

داستان انجمن نسوان وطن‌خواه و انجمن آزادی زنان از مشروطه آغاز شده بود. از آن روزهایی که مردم به دنبال کلمه های مقدس «آزادی» و «قانون» بودند، زنان نیز پابه پای مردان برای مشروطه مبارزه کردند بدون این که سهمی را برای خود به دست بیاورند. در میان کشته‌شدگان مشروطه در تهران و تبریز، تعداد زیادی دختر و زن وجود داشت که لباس مردانه به تن داشتند و مبارزه کرده بودند.

بعد از فتح تهران نیز زنان سهمی از قانون و حق رای و حتی حق تحصیل به دست نیاوردند. این دلیل خوبی بود تا به جای این که دست روی دست بگذارند، خود برای کسب این حقوق تلاش کنند. احیای انجمن‌های زنانه که از زمان مشروطه به صورت مخفی وجود داشتند، نخستین قدم بود.

«انجمن غیبی نسوان» یکی از انجمن‌های مهم زنان در دوران مشروطه بود که زنان صاحب‌نامی چون «صدیقه دولت‌آبادی» و «شمس‌الملوک جواهرکلام» در آن عضو بودند. این انجمن بعد از تشکیل مجلس اول، نامه‌ای به نمایندگان نوشتند و آن‌ها را به رعایت قانون اساسی و کم کردن مواجب افرادی که وبال گردن دولت هستند، دعوت کردند. این زنان در جریان تاسیس بانک ملی، با اهدای طلا و ‍پس‌اندازشان یاری دادند.

«مورگان شوستر»، مستشار امریکایی که برای اصلاح نظام مالی ایران آمده بود، یکی از کسانی است که به طور صریح در کتاب «اختناق در ایران» از این انجمن سری نام می‌برد و می‌نویسد که روزی جوانی از کارمندان دفترشان به او می گوید که زنش را برای رفتن به جایی منع کند. وقتی دلیلش را می‌پرسد، متوجه می‌شود که مادر آن جوان در انجمنی سری عضو است و این اطلاعات را از او دارد. 

زنان عضو این انجمن با ارسال نامه‌هایی به مجلس و روزنامه‌هایی چون «حبل‌المتین»، از نمایندگان مجلس می‌خواستند تا شرایط تحصیل دختران را فراهم آورد. تا آذر ۱۲۸۸ خواست زنان، فراهم آمدن شرایط تحصیل بود اما اولتیماتوم روس‌ها در این زمان سرنوشت انجمن غیبی نسوان را تغییر داد.

ورود مورگان شوستر امریکایی به تهران به مذاق روس‌ها خوش نیامده بود و از دولت ایران که بعد از فتح تهران تازه داشت پا می گرفت، خواستند ظرف 48 ساعت مورگان شوستر را از ایران اخراج کند یا به ایران حمله خواهند کرد.

این تهدید با واکنش مردم در ایران روبه رو شد. مردم از مجلس و دولت می‌خواستند تا تن به تهدید روس‌ها ندهد و بگذارد تا شوستر به کاری که فراخوانده شده، ادامه دهد.

 ۹ آذر ۱۲۸۸ شمسی، حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ تن از  زنان تهران به رهبری انجمن غیبی زنان در حالی که زیر چادر خود کفن به تن کرده بودند، به مجلس رفتند، در آن جا تجمع کردند و خواستار صحبت با رییس مجلس شدند. این که رهبر این زنان چه کسی بوده است، هنوز اطلاع درستی در دست نیست اما تعدادی از آن ها که بعدها چهره‌های سرشناس «جنبش زنان» شدند، هدایت زنان را در دست داشتند.

مورگان شوستر می گوید:«300 زن محجوب ایرانی از خانه‌های خود بیرون آمدند و آهنگ پارلمان کردند. بسیاری از ایشان با خود سلاح داشتند و در آستین و زیر دامن خویش پنهان کرده بودند. سپس در برابر مجلس گردآمدند و خواستار ملاقات با رییس مجلس شدند.»

شوستر با اشاره به بخشی از نطق‌های تند زنان در مقابل مجلس اضافه می کند:«زنان آن‌گاه سلاح‌های خود را به نمایش گذاشتند و پرده از چهره برگرفتند و به ریس مجلس اخطار کردند که اگر او و همکارانش لحظه‌ای از اجرای وظایف خود که پاسداری از آزادی و حیثیت مردم ایران است غفلت کنند، ما زنان نخست شوهران و پسران خود را می‌کشیم و آن گاه خود را خواهیم کشت.»

براساس شواهد تاریخی، یکی از زنانی که در این مراسم صحبت کرده است، «آناهید داویدیان»، همسر «یپرم خان» بود که خواست تا اگر مردان نمی‌توانند، اداره کشور را به آن‌ها بسپارند.

خبرنگار نشریه «تایمز» نیز که در آن زمان ایران بوده، یکی دیگر از شاهدان عینی است که می‌گوید زنان ایرانی در میدان «بهارستان» و مدرسه «سپهسالار» جمع شدند و در نطق‌های تندی از استقلال ایران دفاع کردند.

او نوشته یکی از زنان اعلام کرد که اگر چه اسلام زنان را از شرکت در جنگ بازداشته است اما ما همه در جهاد شرکت خواهیم کرد و نمی گذاریم روسیه بار دیگر بر خاک وطن بتازد.

 «بدرالملوک بامداد» نیز که خود در این میتینگ حضور داشته است، در کتابش می‌نویسد:«هزاران زن ایرانی در این تظاهرات گردآمدند و بعضی از آن‌ها بر فراز دیوار یا سکویی رفتند و برای مردم سخن گفتند و بر ضرورت دفاع از انقلاب پای فشردند و از مجلس خواستند که در برابر تهدید بیگانه بایستد.»

«زینت امین»، شاعر سرشناس سال‌های بعد که در آن زمان دختری نوجوان بود، شعری درباره این موضوع خواند. این میتینگ هرچند نتوانست مانع خروج شوستر شود اما باعث شد تا از دل انجمن غیبی نسوان، انجمن آزادی زنان شکل بگیرد. این انجمن نظام‎نامه داشت. براساس مقررات این انجمن، مردان در صورتی اجازه شرکت داشتند که زن یا دختر و یا یکی از بستگان خانم‌ آن ها همراه‎شان باشد.

جلسات ماهی دوبار برگزار می‌شد و مذاکرات حول وضعیت زنان و ورودشان به عرصه اجتماع بود. زنان اجازه داشتند تا در این برنامه درباره مشکلات خود نیز صحبت کنند.

این انجمن به همت زنانی راه افتاد که برخی از آن‌ها تنها نام‎شان در تاریخ مانده است؛ «میرزا باجی‌خانم»، «نواب سمیعی»، «صدیقه دولت‌آبادی»، «گلین خانم موافق»، «خانم حکیم»، «شمس‌الملوک جواهر کلام»، «آغابیگم حاج هادی نجم‌آبادی»، «آناهید داویدیان» و دختر ناتنی‌اش «آستفیک»، «مری پارک جردن فخرالملوک» دختر «شیخ‌الرییس قاجار»، همسر «ملک‌المتکلمین» و... .

«تاج‌السلطنه»، «افتخارالسلطنه» و «ملکه ایران»، دختران ناصرالدین شاه نیز از اعضای این انجمن بودند.

این انجمن تا سال‌ها به طور مخفی اداره می‌شد اما یک بار که در یکی از باغ‌های «فیشرآباد» قرار بود جلسه‌ای برگزار شود، خبر به گوش برخی از تندروان مذهبی رسید و به باغ حمله بردند. هرچند هیچ زنی در این حمله آسیب ندید اما انجمن تعطیل شد. این تعطیلی اما دوام زیادی نیاورد و زنان انجمن آزادی زنان هر از چند گاهی دور هم جمع می‌شدند.

در یکی از جلساتی که در خانه «سیدآقا عبدالله اتابکی» بود، بنیان انجمن دیگری گذاشته شد به نام انجمن مخدرات وطن». هیات مدیره این انجمن «آغا بیگم»، دختر «شیخ هادی نجم‌آبادی» به عنوان رییس، «آغا شاهزاده امین» خزانه دار و صدیقه دولت آبادی منشی بودند.

در این انجمن زنان سرشناسی چون همسر «میرزا سلیمان خان میکده»، «عفت‌الملوک» و «نظم‌الملوک خواجه‌نوری»،‌همسر «ملک‌المتکلمین»، «زینت الدوله»، «دره‌المعالی»، «ماهرخ گوهرشناس»، «هما محمودی» و... حضور داشتند.

مهم‎ترین هدف زنان انجمن مخدرات، حفاظت از استقلال ایران بود. آن‌ها برای نخستین قدم، به تبلیغ پوشیدن پارچه‌های ایرانی و تاسیس دارالایتام پرداختند. برای تامین مخارج این کارها نیز «گاردن پارتی» در باغ «عزیزخان خواجه» برگزار و مبلغ قابل توجهی جمع کردند.

این پول هزینه ساخت یک مدرسه برای دختران یتیم در «ولی‌آباد» شد و اداره آن را خانم «ماطاوس خان ملیکانیس» برعهده گرفت.

کمک به تاسیس مدارس دخترانه قدم بعدی انجمن مخدرات وطن بود. این زنان برای تبلیغ اجناس وطنی به جاهای کاملا مردانه‌ای چون قهوه‌خانه‌ها می رفتند و از آن‌ها می‌خواستند تا قند خارجی نخورند. انجمن مخدارات وطن هم‎چنین هر از چند گاهی نامه‌ای به رییس مجلس می‌دادند و از او می خواستند که در حفظ مشروطه بکوشد.

درباره سرنوشت انجمن مخدرات وطن اطلاع درستی در دست نیست اما آن قدر می‌دانیم که قدم بلندی که این زنان پیشرو برداشتند، راهی شد برای دختران ایرانی که بعد از آن‌ها به دنیا آمدند؛ راهی که به کسب علم و گشودن حضور زنان در میان اجتماع رسید.

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

عکس و ثبت نام لاتاری؛ پولساز برای عکاسی‌ها و کافی‌نت‌ها

۱۰ آبان ۱۳۹۴
شما در ایران وایر
خواندن در ۴ دقیقه
عکس و ثبت نام لاتاری؛ پولساز برای عکاسی‌ها و کافی‌نت‌ها