قرعهها که از داخل گویها بیرون آمدند، سایت کنفدراسیون فوتبال آسیا نوشت: «ایران و عراق و باز هم این دربی کوچک خاورمیانه.»
این شاید سادهترین برداشت ممکن از همنشینی دو همسایه استراتژیک در گروه چهارم رقابتهای جام ملتهای آسیا باشد اما پشت آن یک دنیا خاطره است. دربی کوچک، وام گرفته از دربی بزرگ تری است که فدراسیون جهانی فوتبال به دیدار ایران و عربستان نسبت داد.
جنگ ایران و عراق که تمام شد، کنفدراسیون فوتبال آسیا پاپیش گذاشت تا تیمهای ملی ایران و عراق به نشانه صلح با هم دیدار کنند. نامش «بازی صلح و دوستی» بود که البته با محافظهکاری هر دو تیم و با تساوی به پایان رسید. بعد از آن بازی بود که شایعه شد «صدام حسین» ملیپوشهای عراقی را تهدید کرده است در صورت شکست از ایران، حبس میشوند و شلاق میخورند.
شایعه شانه به شانه واقعیت میسایید. نام «سامی الجابر» را به یاد دارید؟ اسطوره بیبدیل ریاض و عربستان؛ همانی که ملقبش کرده بودند به «رویای صحرا». الجابر قاتل دروازه تیمهای خاورمیانهای بود. چه در رده ملی و چه باشگاهی، کم از سامی زخم نخوردیم. اما رفتارش خارج از زمین، شباهتی نه به عداوت قدیمی عربستان و ایران داشت و نه به زهرآگین بودنش در زمان پا به توپ شدن. سال ۲۰۰۹ گفت: «فوتبال به من دوستان زیادی داد؛ هم در عربستان و هم خارج از آن. اما بهترین آن ها، بازیکنان تیم ملی ایران هستند.»
محبوبترین مردش هم «علی دایی» است.
یک بار سال ۱۹۹۹ برای دایی روایت کرده بود از زبان «عمو بابا» («امانوئل بابا داوود») شنیده است که «عدی صدام حسین»، پسر صدام و رییس کمیته المپیک عراق، بازیکنان تیم ملی کشورش را تا سر حد مرگ شکنجه میکند.
سامی جابر البته تنها ستارهای نبود که چنین خاطراتی را از زبان سرمربی وقت تیم ملی عراق میشنید. خود عمو بابا بعدها اعتراف کرد که در انتخابی جام جهانی ۱۹۹۴ امریکا، شب قبل از بازی ایران و عراق، عدی به او میگوید در صورت شکست مقابل ایران، زندان بغداد در انتظار او و مردانش خواهد بود.
آن بازی، روایت واقعی نبرد ایران و عراق بود. وقتی بوی باروت جنگ هنوز کامل از روی شهرهای ایران و عراق پاک نشده بود و دو تیم همدیگر را در دوحه برای رسیدن به آمریکا ملاقات کردند. نه اردوی ایران نشانی از آرامش داشت و نه اردوگاه عراق. هر دو هم در هتل «شرایتون» دوحه اقامت داشتند. پیش از شام خبر رسید که «علیاکبر ولایتی» وزیر خارجه وقت ایران گفته است «حتی در صورتی که تیم ملی به جام جهانی صعود کند، ایران تیمش را به آمریکا اعزام نخواهد کرد.» گفته بودند وزیر خارجه این صحبتها را برای نشان دادن اعتراض ایران به میزبانی آمریکا به زبان آورده، در حالی که مصاحبه منتسب به او از اساس شایعه بود.
گفته بودند وزیر وقت امور خارجه این صحبتها را برای نشان دادن اعتراض ایران به میزبانی امریکا به زبان آورده است. در حالی که مصاحبه منتسب به او از اساس شایعه بود.
روز بازی، همه چیز علیه ایران پیش رفت؛ گردش توپ، برنامه ایران در دفاع و حمله، اشتباهات دروازهبان، جو سکوها و ترس بازیکنان. فقط یک گل رویایی از علی دایی بود که کمی امید را به دل «علی پروین»، سرمربی وقت تیم ملی برگرداند. آن هم بر باد رفت. نخستین بازی رسمی پس از جنگ را ایران باخت.
جو آن شب، شباهتی به این روزها نداشت. نه فضای سیاسی و اجتماعی دو کشور تلطیف یافته بود، نه علی پروین جذبهاش را به آسیاب زمانه هدیه داده بود. میگویند تیم ساعت ۱۰ شب به هتل رسید. پروین به طبقه منهای یک رفت، یک صندلی چوبی رو به روی آب نمای عربی هتل شرایتون گذاشت و خیره شد، خیره شد، خیره شد و باز هم خیره شد. کسی شهامت نکرد برای شام خبرش کند. ایستاده بودند پشت در و نگاهش میکردند. فردا ساعت ۱۲ ظهر، بدون این که لب به آب و غذا بزند، بدون این که پلک بزند، از جایش بلند شد و به اتاقش رفت.
این نمای کلی دیدارهای نهچندان دوستانه ایران و عراق است در پس جنگ هشتساله. تیمی که «میروسلاو بلاژویچ» در راه انتخابی جام جهانی ۲۰۰۲ به عراق برد، نخستین پیروزی خود را پس از جنگ، در بغداد به دست آورد. بازی که تمام شده، یکی از سرشناسهای تیم ملی ایران به زبان عربی به «عماد محمدرضا»، مهاجم تیم ملی عراق گفته بود: «امشب شلاق میخوری!»
این جمله هرچند تلخ و کنایهآمیز و شاید دور از مروت به نظر میرسید اما پاسخی بود به آن شادی گل عماد محمدرضا در ابتدای بازی.
صدام که رفت، جادهها که باز شدند، ایران که به عراق رسوخ کرد، عراقیها که به مشهد و ایرانیان که به کربلا و نجف رفتند، باز هم فضا تغییر نکرد. سال ۱۳۹۳ یکی از پرستاران آسایشگاه اعصاب و روان «سعادت آباد» به روزنامه «ایران» گفته بود ساعات قبل از بازی ایران و عراق در جام ملتهای آسیا در استرالیا، در آسایشگاه ولوله بود و پس از مسابقه، سکوت محض.
چهار سال قبل ایران و عراق در یک چهارم نهایی جام ملتهای آسیا مقابل هم ایستادند. «بنجامین ویلیامز»، داور استرالیایی یکی دو اشتباه تاثیرگذار در جریان بازی به سود عراق داشت و ایران در ضربات پنالتی شکست خورد. این بار نه خبری از شلاقهای صدام بود، نه آب نمایی که پروین نصف روز به آن خیره شود. فقط یک حسرت بود. یک حسرت ماند.
وقتی «شیخ سلمان»، رییس کنفدراسیون فوتبال آسیا پس از قرعهکشی جام ملتهای آسیا ۲۰۱۹ گفت فکر میکنم جایزه پنج میلیون دلاری در امارات به یکی از تیمهای گروه «D» میرسد، میتوان تصور کرد که حتی نگاه کنفدراسیون آسیا روی دربی کوچک خاورمیانه چه قدر وسیع است. گروه D که با ایران و عراق و ویتنام و یمن ساخته شده است، نه دشوار به نظر میرسد و نه غیرقابل پیشبینی. احتمالا ایران و عراق به رده های اول و دوم صعود کنند و ویتنام هم شانس صعود به عنوان یکی از بهترین تیمهای سوم را داشته باشد. اما وقتی بحث از جایزه پنج میلیون دلاری که به تیم قهرمان جام ملتهای آسیا تعلق میگیرد میشود، پیشبینی رییس به صورت غیرمستقیم به نام ایران و عراق میرسد.
همسایهها ۲۶ دیماه به هم میرسند و میجنگند برای صعود. اگر سال ۱۹۹۳ علی پروین تیمش را به تپههای «داودیه» برد تا جبران تمام نداشتهها و فقر امکانات را با دویدن در تپهها پرکند، اگر روزی عمو بابا از ترس حبس و شکنجه و شلاق، به هر قیمتی تیمش را مقابل ایران پیروز کرد، این بار «کارلوس کیروش» و «سرکو کاتانچ» با دستی پر، امکاناتی کافی و دور از جنگ و حبس مقابل هم میایستند. با این تفاوت که هنوز برای عراقیها و ایرانیها این بازی شبیه همان بازی سال ۱۹۹۳ است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر