در برهوت آمار رسمی فقر، گزارش اخیر مرکز پژوهشهای مجلس، حکم کیمیا را دارد. سالها است هیچ یک از نهادها و مراجع معتبر آماری گزارش دقیقی درباره خط فقر ارائه نکردهاند. به جز پارهای مطالعات پراکنده که عمدتا برخی کارشناسان بر پایه اطلاعات «هزینه و درآمد خانوار» مرکز آمار ایران تهیه کردهاند، هیچ اطلاعات دقیقی درباره وضعیت فقر در ایران وجود ندارد و کسی دقیقا نمی داند، خط فرضی فقر در کجای مناسبات اجتماعی و اقتصادی ایران قرار دارد.
دولت بعد از سال ۸۳، بر اساس بند ج ماده ۹۵ قانون برنامه چهارم توسعه موظف به تعیین خط فقر سالانه است، اما در این سالها گاهی برخی وزرا هم اظهار بیاطلاعی کرده، برخی اعلام کردهاند که انتشار آمار بسته به «صلاحدید» دارد و برخی بدون اشاره به آمار مشخصی به اظهار نظر کلی نظیر این بسنده کردهاند که «فقر در ایران رو به گسترش است».
در سالهای اخیر اعداد و ارقام متنوعی درباره فقر مطلق در ایران اعلام شده است. مثلا حسین راغفر خط فقر شهری را در سال ۹۶، بیش از ۴ میلیون تومان اعلام کرده و گفته بود یک سوم جمعیت ایران در فقر مطلق به سر میبرند. یا رسول خضری عضو کمیسیون اجتماعی مجلس مدعی شده بود خط فقر مطلق در ایران به ۶ میلیون تومان درآمد ماهانه رسیده و بیش از نیمی از جمعیت کشور زیر سایه شوم فقر مطلق با زندگی زندگی میکنند.
اما در این میان گزارش مفصل «خط فقر ایران در سال ۱۳۹۵» تا حدود زیادی ابهامها را برطرف میکند. اگرچه مرکز پژوهشهای مجلس مرجع رسمی آماری نیست، اما یک نهاد پژوهشی معتبر محسوب میشود که گزارشهای کارشناسی آن را میتوان، به عنوان فکتهای قطعی در نظر گرفت. در این گزارش بهخصوص، ارائه جزئیات درباره نحوه محاسبه خط فقر، سبب میشود تا تصویری نسبتا واقعی از شرایط موجود ترسیم شود؛ تصویری که در نگاه اول گستردگی فقر را در جغرافیای ایران به رخ میکشد و در مرحله بعدی، به یادمان میاندازد که چقدر استعداد فقر در ایران زیاد است؛ به خصوص در شرایط شکننده امروز ایران، که هر لحظه بیم آن میرود که مردم بیشتری در چاه تاریک فقر فرو بیفتند.
در این گزارش سعی میکنیم، شکنندگی فقر را در مقیاس ملی بازخوانی کنیم و دادههای تحقیق مرکز پژوهشها را به گونهای تحلیل کنیم که تصویر دقیق و واضح و ملموسی از وضعیت فقر در ایران به دست دهد.
خط فقر در ایران چقدر است؟
بر اساس محاسبات مرکز پژوهشهای مجلس ایران خط فقر مطلق در سال ۹۵ در ایران بین ۲۰۰هزار تومان در روستاهای سیستان بلوچستان تا ۷۷۰ هزار تومان در تهران در نوسان است. جدول زیر بالاترین و کمترین میزان خط فقر را بر اساس بعد خانوار نشان میدهد.
بر اساس الگوی این محاسبات، بالاترین رقم خط فقر در یک خانواده دونفره، بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار و در یک خانواده چهار نفره نزدیک ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان و در یک خانواده ۶ نفره نزدیک ۲ میلیون و ۸۵۰ هزار تومان است.
این عدد در واقع خط کاملا روشنی است که پایینتر از آن امکان تامین غذای کافی به اندازه ۲۱۰۰ کالری در روز وجود ندارد. خط فقر مطلق، یا مرز خشن سوءتغذیه و گرسنگی.
خط فقر به روز شده در پاییز ۹۷ چقدر است؟
اما برای اینکه بتوان تصویر کاملتری از اوضاع به دست آورد کافی است این اعداد را با در نظر گرفتن نرخ تورم به روز کنیم. برای این کار آخرین دادههای استانی تورم آبان ماه که مرکز آمار ایران منتشر کرده ابزار مناسبی برای به روزرسانی قیمتها است.
شاخص کلی قیمتها در مناطق شهری استان تهران ۵۰.۴ درصد افزایش داشته است. در سیستان و بلوچستان این رقم ۵۲.۹ درصد افزایش یافته است. با این حساب جدول زیر خط فقر به روز شده بر اساس نرخ تورم رسمی در آبان ۱۳۹۷ خواهد بود.
چه کسانی زیر خط فقر قرار میگیرند؟
در تمام دنیا، از دست دادن شغل و بیکاری میتواند افراد را با خطر سقوط به ورطه فقر مواجه کند. اما مقایسه اعداد و ارقام با سطح دستمزدها نشان میدهد، در ایران علاوه بر افراد بیکار، گروهی از صاحبان مشاغل هم (معلم و کارمند و کارگر و بازنشسته) در معرض فقر مطلق و گرسنگی قرار دارند. فاصله میان حداقل دستمزدها در ایران با خط فقر بسیار کم و نامطمئن است.
حداقل حقوق کارکنان دولت و بازنشستگان امسال، یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است. حداقل دریافتی ماهانه کارگران مجرد، یک میلیون و ۲۶۰ هزار تومان، متاهل با یک فرزند یک میلیون و ۳۷۲ هزار تومان و با دو فرزند یک میلیون و ۴۸۳ هزار تومان است.
با این اوصاف یک کارگر یا کارمند مجرد با حداقل دریافتی در تهران تنها کمی بالاتر از خط فقر قرار دارد، اما در صورت ازدواج و بچهدار شدن هرگز درآمد یک نفر برای تامین غذای خانواده کافی نخواهد بود. اگر همسر این کارگر دولت هم در سطح حداقل حقوق مشغول کار شود، باز هم درآمدشان برای بالا کشیدن یک خانواده چهار نفره از زیر خط فقر در تهران کافی نخواهد بود.
از این فراتر، به گفته جمشید انصاری، معاون نیروی انسانی رئیسجمهور، متوسط حقوق کارکنان دولت پارسال ۲میلیون و ۲۹۰ هزار تومان بوده است. با این حساب حتی کارمندی که درآمدش در سطح متوسط حقوق کارمندی است از پس اداره یک خانواده ۴ نفره برنمیآید و ناگزیر به ورطه فقر مطلق فرو میافتد.
این در حالی است که با توجه به وضعیت تورم و چشمانداز رکود اقتصادی، شرایط در سالهای آینده از این هم شکنندهتر هم به نظر میرسد.
تورم خط فقر را بالاتر میبرد و بیکاری درآمد خانوار را پایین آورد. و این دو به طور مضاعف چاه فقر را در ایران عمیقتر از این مغاک ۱۳ میلیونی میکنتد.
جمعیت فقیر ایران چقدر است؟
بر اساس یافتههای تحقیق مرکز پژوهشهای مجلس، از جمعیت ۸۰ میلیون نفری ایران در سال ۱۳۹۵، بیش از ۱۳ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر در وضعیت فقر مطلق قرار داشتهاند. چیزی نزدیک به ۱۷ درصد جمعیت ایران. حدود ۳ میلیون ۴۴۰ خانواده که درآمدشان کفاف تامین پایینترین استانداردهای زندگی را نمیدهد. خانوادههایی که به طور متوسط هر کدام جمعیتشان حدود ۴ نفر است.
نقشه زیر نشان میدهد که چگونه چنین جمعیت بزرگی از فقرا در جغرافیای ایران توزیع شدهاند.
فقر شهری: از این میان ۱۰ میلیون و ۷۰۰ هزار فقیر در مناطق شهری زندگی میکنند. کمی بیشتر از ۱۸ درصد کل جمعیت شهری ایران که رقم حیرتانگیزی است، انگار که از هر ۵ شهرنشین یکی در معرض گرسنگی و دچار سوءتغذیه باشد.
بر اساس دادههای این پژوهش در شهرهای ایران بیش از ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار خانواده که به طور متوسط هر کدام ۴ نفر جمعیت دارند، اغلب در حاشیه و بافتهای ناکارآمد و فرسوده شهری، به زحمت صبح و شب را به هم میدوزند.
خط فقر شهری به قیمت سال ۹۵ برای یک خانواده چهار نفره بسته به محل زندگی بین یک میلیون تا ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان در نوسان است که اگر این اعداد را به قیمت روز محاسبه کنیم بین یک میلیون ۵۰۰ هزار تا ۳ میلیون ۱۰۰ هزار تومان برآورد میشود.
فقر روستایی: از آن سو نرخ فقر در روستاهای ایران هم قابل تامل است؛ روستاهایی که طی سالها فقر و کمبود امکانات شیره جانشان را مکیده و اغلب آنها را در آستانه ورشکستگی مطلق قرار داده است. با این همه نرخ فقر روستایی به نسبت شهرها پایینتر است، شاید صرفا از این جهت که هزینه زندگی -به خصوص هزینه مسکن، به مراتب پایینتر از شهر است.
بر اساس تحقیقات اخیر، جمعیت روستاییانی که در سال ۹۵ زیر خط فقر مطلق قرار داشتهاند بیش از ۲ میلیون و ۶۱۷ هزار نفر بوده که در مجموع حدود ۷۳۷ هزار خانواده را تشکیل دادهاند. بعد خانوار فقیر روستایی ۳.۶ نفر است که کمی کمتر از بعد خانوار فقیر شهری است.
با این حساب دست کم ۱۳ درصد روستاییان ایران با فقر مطلق و گرسنگی دست و پنجه نرم میکنند. تقریبا از هر ۸ روستایی یک نفر.
نرخ فقر روستایی هم برای یک خانواده چهار نفره بسته به محل زندگی بین ۵۵۰ هزار تا یک میلیون و ۱۷۰ هزار تومان در نوسان است. اگر این مبلغ را به قیمت روز حساب کنیم، در پاییز ۹۷، خط فقر مطلق روستایی چیزی بین ۸۵۰ تا یک میلیون و ۷۵۰ هزار تومان در نوسان است.
***
اگرچه مشاهدات میدانی برای داشتن درکی واقعگرایانه از وضعیت فقر در ایران کافی است، اما آمارهای ارائه شده، این تصویر انتزاعی را تبدیل به فکتهای انضمامی ترسناکی میکند که سایهای سنگین روی سر جامعه ایران گسترده است.
از یکسو وضعیت دهکهای پرجمعیت کمدرآمد بسیار نگرانکننده است. در کشوری که ۱۷ درصد مردم آن زیر خط فقر مطلق قرار دارند، در یک جامعه شهری که یک پنجم آن در معرض گرسنگیاند، چگونه میتوان به توسعه و بهبود امید داشت. اما از این بدتر آنکه ناپایداریها اقتصادی و سیاسی ایران روز به روز شرایط را پیچیدهتر میکند. سایه فقر روی سر طبقه متوسط سنگین است. در شرایط تحریم و همزمانی رکود و تورم، دور از ذهن نیست که مردم بیشتری به ورطه فقر سقوط کنند. کافی است یک نفر کارش را از دست بدهد، یا قدرت خریدش تحت تاثیر امواج سهمگین تورمی کمتر و کمتر شود، آن وقت سقوط به ورطهای که در آن اصلیترین شاخص هویتی، ۲۱۰۰ کالری غذا است، چندان هم دور به نظر نمیرسد.
مطالب مرتبط:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر