بهار سال 1393، «گلپری» 14 ساله بود که برای اولین بار در زندگی خود، «هامون» زیبا را پر آب میدید. دوان دوان به خانه رفته بود تا این خبر خوش را به پدر و مادرش بدهد. نفس نفس زنان با همان لهجه شیرین بلوچی خود گفته بود: «پتء، ماتء، چَه وتی چَماتیء گونا مَگِندتی باورنکنتهء هامون چَه آپا پر بیتَگء، پَدا هامون زِندَگء بیتگء.»
ترجمه آن می شود: «پدر، مادر، تا با چشم خودتان نبینید، باورتان نمی شود هامون پرآب شده، هامون زنده شده.»
پدر و مادرش که 15 سال جز خشک سالی و تن تفتیده هامون چیزی ندیده بودند، گل پری را باور نکردند. سراسیمه، کفش پوشیده و نپوشیده به سمت هامون دویده بودند. اما حق با گل پری بود. تالاب پر آب شده بود. خود را در آب انداختند تا به قول خودشان از این رحمت الهی بی نصیب نمانند و باور کنند که آب در هامون جاری شده است.
چهارسال آزگار از آن روز خوش میگذرد و طوفان شن و گردوغبار و خشکی زمینها، گل پری و خانواده اش و خیلیهای دیگر را آواره این شهر و آن شهر کرده است. بعد از آن سال، هامون دیگر آن روزهای خوش پر آب را به خود ندید و روز به روز خشک تر و رنجورتر شد؛ تا جایی که حتی برخی از زندگی دوباره آن قطع امید کرده اند.
تالاب یا دریاچه هامون که در استان سیستان و بلوچستان واقع شده، سومین دریاچه بزرگ ایران بعد از خزر و ارومیه و هفتمین تالاب بین المللی جهان است. رودخانهای که زندگی این تالاب ارزشمند را تضمین میکند، «هیرمند» (هلمند) است که در بخشهایی از سیستان، مرز دو کشور ایران و افغانستان جریان دارد. این رودخانه از کوههای «بابا» در کشور افغانستان سرچشمه میگیرد و در نهایت با گذشت از مسیری یک هزار و 100 کیلومتری، وارد تالاب هامون میشود.
سهم هامون از آب این رودخانه مرزی، از سالها پیش مورد مناقشه دو کشور ایران و افغانستان بوده است. به طوری که برای اولین بار در سال 1318، پیمان نامهای میان دولت شاهنشاهی ایران و دولت پادشاهی افغانستان به امضا رسید که بر اساس آن، آب رودخانه هیرمند در بخش مرزی آن باید بین دو کشور به طور مساوی تقسیم میشد. اما افغانستان تنها دو سال بر سر این تعهد ماند و در سال 1320 دیگر آن را اجرا نکرد. هشت سال بعد، یعنی در سال 1328، ایران دریافت که افغانستان در خفا و پنهانی بر روی رود هیرمند کانالهای انحرافی و دو سد بزرگ مخزنی، یعنی سد «کجکی» و سد انحرافی «بغران» را ایجاد کرده است.
ایران اعتراض کرد اما افغان ها در پاسخ گفتند که این سدها و کانالها تاثیری بر میزان آبی که باید به مرز دو کشور برسد، ندارند. اختلافات میان دو کشور تا سال 1351 به طول انجامید. اما با میانجیگری امریکا در همان سال، هیاتی بیطرف تشکیل و بر اساس رای آن، قرار شد ۲۲ متر مکعب در ثانیه از آب هیرمند در منطقة دلتا، متعلق به ایران باشد که در اثر اعتراض ایران، چهار متر مکعب نیز به آن اضافه شد. بدین ترتیب در سال 1351، سهم ایران از آب رودخانه هیرمند به ۲۶ متر مکعب در ثانیه (معادل ۸۵۰ میلیون مترمکعب در سال) رسید. «امیرعباس هویدا»، نخست وزیر وقت ایران و «موسی شفیق»، نخست وزیر وقت افغانستان هم در همین رابطه معاهدهای به نام هلمند امضا کردند که در سال 1352 پارلمان ایران نیز آن را تصویب کرد.
با حاکم شدن «طالبان» بر افغانستان و احداث سدی جدید بر روی رودخانه هیرمند در منطقه «کمالخان»، اختلافات میان ایران و این کشور وارد دور تازهای شد اما اعتراض های ایران به جایی نرسیدند. بعد از به وجود آمدن دولت انتقالی در افغانستان و بر روی کار آمدن دولت «حامد کرزی» در سال 1380، مذاکرات جدیدی در این زمینه انجام شد. با این وجود، افغانستان بر سر عهد و پیمان خود نماند و بارها از دادن حق آبه به ایران خودداری کرد. تلاش و رایزنیهای مقام های ایرانی هم برای رسیدن به توافقی جدید با افغانستان بی نتیجه ماند.
از سویی دیگر، آغاز خشک سالی و کاهش بارش ها در سیستان و بلوچستان، حفر چاههای متعدد در زابل و انتقال آب هامون به زابل برای رونق کشاورزی در این منطقه از سال 1370، آورد رودخانه هیرمند را کاهش داد. هامون اکنون روزگار خشکی را سپری میکند و بسیاری از پرآب شدن دوباره این تالاب ناامید شده اند. «عیسی کلانتری»، رییس سازمان حفاظت از محیط زیست 24 مهرماه امسال در مصاحبهای به خبرگزاری «ایسنا» گفت: «مردم باید قبول کنند که هامون دیگر آن هامون پر آب سال های گذشته نخواهد بود و این اتفاق هیچ زمانی نمیافتد.»
کارشناسان محیط زیست حالا به دو دسته تقسیم شدهاند؛ برخی حرف کلانتری را تایید میکنند و از احیای هامون ناامیدند و برخی با گفته رییس سازمان محیط زیست مخالف هستند و معتقدند هامون میتواند باردیگر پرآب شود.
یک کارشناس آب با تایید سخنان عیسی کلانتری در این باره به «ایران وایر» میگوید:«اول این که تالاب هامون که از سرریز رودخانه هیرمند تغذیه میکند، دارای عمقی بسیار کم است و حداکثر به حدود دو متر می رسد. بنابراین، به دلیل بالا رفتن درجه حرارت منطقه(حدود۲درجه) و افزایش مدت و شدت بادهای معروف به ۱۲۰ روزه که هردو منشا تغییرات اقلیمی دارند، مقدار تبخیر آب فوق العاده زیاد شده است و در مدت زمان کوتاهی تمام آب آن تبخیر میشود. دوم این که احداث سد کجکی در ولسوالی(شهرستان) کجکی ایالت هلمند افغانستان، آب های ناشی از سیلاب در رودخانه هیرمند را نگه داشته است و نمی گذارد که به طرف هامون روان شوند. بنابراین، هامون چندان شانسی برای احیا و زنده ماندن ندارد.»
«ناصر کرمی»، اقلیم شناس و استاد «دانشگاه ترونهایم»(NTNU) نروژ اما نظر دیگری دارد. او یکی از مخالفان قطع امید از احیای تالاب هامون است و با اشاره به نقشه زیر، به «ایران وایر» می گوید: «این نقشه بخشی از مستندات یک پروژه مطالعاتی درباره تفاوت های میزان دسترسی ملت های خاورمیانه به منابع آب، قبل و بعد از مرزبندی های معاصر است که هامون و زیستبوم پیرامون آن در قالب دایره زرد رنگ میان نقشه مشخص شده است. در این نقشه ملاحظه میشود که سیستان و هامون در جایی واقع هستند که تا شعاع گستردهای از پیرامون آن دسترسی به منابع آب در بدترین وضعیت، یعنی تراژیک قرار دارد.»
این طور که کرمی توضیح میدهد، این وضعیت حاصل دو مولفه تغییر اقلیم(عامل طبیعی) و سوء مدیریت در مصرف منابع آب (عامل انسانی) است. با این وجود، به باور او، هامون برای آن که بماند و نخشکد، دست کم دو چاره دارد؛ یکی از این راه ها به نظر او، واردات آب از افغانستان است: «در غرب هامون، حتی تا صدها کیلومتر دورتر، وضعیت آب هم چنان تراژیک است. به سمت شمال و جنوب نیز کمابیش وضعیت همین است. در سمت شرق البته وضعیت تراژیک برقرار است، با این تفاوت که رودخانههایی از مناطقی با منابع آب بسنده تر به این سمت جاری هستند. با گذر از منطقه تراژیک، به مناطقی می رسیم که دسترسی به منابع آب در آن ها بسیار بهتر از وضعیت تراژیک مناطق غربی است. با این وجود، سرچشمه های مهم ترین رودی که به سیستان میرسد، هزار کیلومتر دورتر، در هندوکش واقع هستند. بنابراین، ایران باید چشم به آبهای هندوکش بدوزد. روش کار هم فقط احیای توافق هلمند که پیش تر به آن اشاره شد، نیست بلکه باید پیشنهادی روی میز افغان ها گذاشت که نتوانند ردش کنند.»
کرمی راه دوم را انتقال آب شیرین شده از دریای عمان می داند: «این البته طرحی دشوارتر و خیلی پرهزینهتر است و برای اجرای آن سه مشکل، از جمله فاصله دور 700 کیلومتری، هزینه زیاد شیرینسازی آب دریا و پیامدهای محیط زیستی مرتبط وجود دارد. با این حال، ایران هم اکنون برای انتقال آب در فواصل طولانی، فن آوری بومی دارد و منافع طرح میتوانند هزینههای انتقال را توجیه کنند.»
با این وجود، او بر این باور است که از منظر سیاسی – اقتصادی، اجرای دو راه کار پیش گفته دشوار به نظر می رسد:«دولت از نظر مالی هم اکنون در شرایط ارایه چنان مشوق مالی بزرگی به افغان ها برای انتقال آب به سیستان یا اجرای چنان پروژه جاه طلبانه ای برای شیرین سازی و انتقال آب دریای عمان به سیستان نیست. قطعا به همین خاطر است که عیسی کلانتری، معاون رییس جمهوری و رییس سازمان حفاظت محیط زیست چنان ناامیدانه از خشکیدن اجتناب ناپذیر هامون سخن می گوید. از سوی دیگر، به نظر می رسد به دلیل مشکلات سیاسی فزاینده، گسترش اعتراضات و اعتصابات داخلی و رودررویی خصمانه تر دولت امریکا، اقتصاد ایران اساسا به سمت انقباض افزون تر پیش میرود و نه وضعیتی که احتمالا بتواند به مهار روند خشکیدن ایران و از جمله نجات زیستبوم هایی هم چون هامون منجر شود.»
اما به قول این استاد دانشگاه، با وجود مشکلات سیاسی و اقتصادی هم میتوان راه کارهایی برای نجات هامون یافت. از نظر فنی و علمی، داستان هامون می تواند روی کاغذ متفاوت باشد ولی چاره نجات دارد؛ اگر نه حالا اما حتما دارد. چارهای که امید را به دل گل پریهایی که هم چنان منتظر خبر خوش بازگشت زندگی به هامون هستند، بازگرداند. آنها آرزو دارند روزی دیگر تالاب را پرآب ببینند؛ درست مثل بهار 1393....
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر