دولت «حسن روحانی» در ماههای گذشته با چالشها و بحرانهای زیادی دست به گریبان بوده است؛ از مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم گرفته تا اعتراضها و اعتصابهای پیاپی در شهرهای مختلف ایران. در چند ماه اخیر، بعد از سقوط بیسابقه ریال و بالا رفتن دلار و یورو، اغلب اصناف دست به اعتصاب و اعتراضات گسترده زدهاند؛ از رانندگان کامیون گرفته تا کسبه بازار. جدیدترین چالش دولت دوازدهم اما اعتصاب دبیران و معلمهای وزارت آموزش و پرورش است. این اعتصابها از انعکاس در شبکههای اجتماعی با هشتگ «#تحصن_سراسری_معلمان» و انتشار عکسهایی از معلمانی شروع شد که پلاکارد به دست داشتند و مطالبات آن ها، «بالا رفتن حقوق»، «برابری آموزشی» و «ایمن سازی مدارس» بود.
«بهرام»، دبیر تاریخ در یکی از دبیرستانهای استان آذربایجان شرقی، یکی از اعتصاب کنندگان تحصن سراسری معلمان به «ایران وایر» میگوید: «شش سال است که در وزارت آموزش و پرورش مشغول به کار هستم و ۳۵ سال سن دارم. مشکلات آموزشی در ایران فقط گریبان گیر معلمها نیست. ما قرار است آیندهسازان این مملکت را تربیت کنیم اما این امکان وجود ندارد. عدم موفقیت ما در کارمان فقط سبب نارضایتی ما نیست بلکه صدمه اصلی را به دانشآموزان میزند. کمبود بودجه مهم ترین مشکل در عدم تحقق و موفقیت سیستم آموزشی است. این نبود و یا کم بودن بودجه تنها مختص شهرستانها نیست، در کلان شهرها هم همینگونه است. اغلب هنرستانها نه آزمایشگاه کاملی دارند و نه فضای آموزشی مناسبی در اختیارشان است. حیاط مدرسهای که من در آن تدریس میکنم، از کلاسهای درسش کوچکتر است. من در هر کلاس، ۴۰ دانشآموز دارم. در این مدرسه، ۱۵ کلاس درس وجود دارد. حالا تصور کنید زنگ تفریح همه این بچهها باید در حیاطی استراحت کنند که مساحت آن از یک کلاس کوچک تر است. این جزییترین مشکل ما است.»
اعتصاب اخیر معلمان، یکی از چالشها و اعتصابهای جدی در این چند سال گذشته بوده است. جدا از مطالبه مالی معلمان، اعتصاب کننده ها خواهان تغییر سیستم آموزشی وزارت آموزش و پروش هستند.
بهرام در مورد این خواسته میگوید: «این که ما بخواهیم نکاتی را آموزش بدهیم که ابتداییترین استانداردهای جهانی را داشته باشد، انتظار بی جایی نیست. بهمن ماه ۱۳۹۶ طرحی تصویب شد که خوش بختانه هنوز به مرحله اجرایی نرسیده است. نام طرح، "هر دانشآموز یک شهید" است. هدف طرح این است که دانشآموزان به بهانه پژوهش در مورد زندگی شهدا، از لحاظ ایدئولوژیک و فکری آموزش شهادت ببینند و آماده رفتن به جنگ باشند. این طرح جدا از درسهایی است که در کتابهای درسی با موضوع جنگ هشت ساله ایران و عراق به دانشآموزان تدریس میشود. در جلسهای که بعد از تصویب این طرح برای ما گذاشته بودند، مسوولی که سخن رانی میکرد، میگفت این طرح سبب آموزش "سربازان گم نام" و "سربازان ولایت" میشود. ما با اسم این طرح هم مشکل داریم. این طرح به باور من، عطش و غریزه جنگ طلبی را در دانشآموزان پرورش میدهد. این طرح نماد روشن ترویج و آموزش خشونت است. ما قرار است به دانشآموزان علم و انسانیت بیاموزیم نه این که در ذهن و دل آن ها بذر خشونت و جنگ بکاریم. این نوجوانها هنوز به سن تکلیف یا سن قانونی نرسیدهاند، چرا باید با خشونت و جنگ آشنا بشوند؟ ما معلم ها نسبت به این طرحها و نحوه آموزش است که مشکل داریم. چرا آموزش و پرورش باید مخابره کننده تفکرات و طرحهای سپاه پاسداران باشد. مگر نه این که وزارت آموزش و پرروش زیرنظر دولت و ریاست جمهوری فعالیت میکند؟»
سال ۱۳۹۶، «علیرضا کاظمی»، معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش در گفتوگو با «فارس»، خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران از تصویب طرح «هر دانشآموز یک شهید» خبر داده و گفته بود: «هر دانشآموز یک شهید، یعنی کاری را انجام دهیم که هر کلاس به نام یک شهید و هر دانشآموز با یک شهید پیوند بخورد. پیشنهاد ما این است که هر کلاس را میتوانیم به یاد و نام یک شهید مزین و وصیتنامه و زندگی نامه هر شهیدی را در کلاس نصب کنیم و هر دانشآموز زندگی یک شهید را پژوهش کند.»
این دبیر ۳۵ ساله ساکن استان آذربایجان شرقی که به دلیل مسایل امنیتی، نخواست نامخانوادگی وی در این گزارش ذکر شود، در ادامه میگوید: «از روزی که ما اعتصاب کردهایم، فقط میگویند به خاطر مشکلات معیشتی است. بله مشکلات معیشتی هم داریم اما همه مطالبه ما پول و حقوقی که بتوانیم با آن زندگیمان را بگذرانیم، نیست. فقر و نداری معلمان تکراری و قدیمی است. الان فاصلهای بین کارمند و کارگر وجود ندارد. همه مردم کارگر محسوب میشوند. من الان ماهی یک میلیون و 300 هزار تومان حقوق میگیرم. ماهی ۳۰۰ هزار تومان فقط کرایه ماشین من است تا ۴۵ کیلومتر روزانه به شهرستانی بروم که در آن تدریس میکنم. نه هزینه رفت و آمد به من میدهند، نه چیز دیگری. یک میلیون تومان برای من میماند که با آن باید هم کرایه خانه بدهم، هم برای بچهام پوشک بگیرم و هم زندگی کنم. آخر هر ماه نه تنها به دیگران بدهکار هستم بلکه به خودم هم بدهکارم. شما فرض کنید دوسال است که اضافهکاری به ما ندادهاند. نداری و فقر نه تنها در روحیه معلمین تاثیر دارد بلکه در صورت معلمها هم تاثیر گذاشته است. چهره اغلب ما فقر به خود گرفته است. وقتی من میبینم برفرض، دانشآموزم از من زندگی بهتر و راحتتری دارد، درست است که خوشحال میشوم اما خب وقتی با فرزند خودم مقایسه میکنم که باید روزانه شرمندهاش باشم، روحیهام را میبازم و اعتماد به نفسم را از دست میدهم. با عمومی کردن فقر، شأن معلمها را پایین آوردهاند. معلمی که اعتماد به نفس نداشته باشد، ذهنش مشغول هزینه های خانه و اجاره خانه و این موضوعات مهم و ابتدایی باشد، بدون تردید نه تنها نمیتواند به دانشآموزش درست آموزش بدهد بلکه روحیهای هم ندارد که به او منتقل کند.»
او اضافه می کند:«در کلاس، ما برای آموزش، آرامش خاطر نداریم. این وسط قربانی واقعی، دانشآموزان من و فرزند خود من هستند. چرا که فرزند من هم روزانه با معملی سروکار دارد که درست شرایطش مانند خود من است. »
این آموزگار در خصوص اعتصابات اخیر همکارانش میگوید: «ما از سالهای پیش منتظر این اعتصابها بودیم. سالها است که کارد به استخوان مان رسیده است اما باید متحد میشدیم که شدیم. وزارت آموزش و پرورش در حال حاضر بیش از یک میلیون کارمند دارد که اغلب فقیر هستند. این وزارت خانه در چهار دهه گذشته، به واسطه بخش حراست، فضایی را ایجاد کرده است که همکار به همکار خود اعتماد نمیکند. معلم به دانشآموز و برعکس اعتمادی ندارد. بدون تردید، در همه مدرسهها کنار معلمان متحصن، همکاران خبرچین هم وجود دارد. اما کارد به استخوان مان رسیده است و محافظهکاری را کنار گذاشتیم. تا ماه پیش نمیخواستیم کسی از مشکلات مان خبردار شود و یا این که حراست مبادا بفهمد که ما مخالف هستیم و با سیستم آموزشی مشکل داریم. اما الان اتفاقا میخواهیم بدانند. در نتیجه، افرادی که با حراست کار میکنند و گاه از همکاری آن ها با حراست آگاه می شویم را خودمان خبردار میکنیم تا به گوش مسوولان امنیتی برسانند. آن دسته از همکارانی که با حراست و نیروهای امنیتی همکاری میکنند، آن ها هم معلم هستند. ما باید تلاش کنیم آن ها هم مطالبه کنند. وظیفه من به عنوان معلم فقط آموزش به دانشآموزان نیست، من آگاهسازی و تربیت ذهن همکار خودفروختهام را هم وظیفه خودم میدانم. درست است که این اعتراضات را در نطفه خفه میکنند و ما به هدف و مطالبهمان نمیرسیم اما مهم درس اعتراض است که به دانشآموزان دادیم و مهمتر از آن، اتحادی بود که بین ما معلمان ایجاد شد. شاید بهتر باشد که فعالان صنفی به کمک ما بیایند و به ما کمک کنند و از تجربه های خود را از اعتراضها و اعتصابها در اختیار ما بگذارند.»
مطالب مرتبط:
کورش کرمپور: اعتصاب معلمها درس حذف شده از کتابهای حکومتی است
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر