مينو رضوى، شهروند خبرنگار، اصفهان
رانوسکایا با چشمان هما روستا نگاه آخر را به خانه و باغ آلبالوی زیبایشان که تصور میکردیم هست انداخت و در حالی که سعی میکرد بعضش را فرو بخورد گفت:«آه باغ عزیز من، باغ عزیز و دوستداشتنی من، زندگی من جوانی من و خوشبختی من خداحافظ....» و با گفتن این جمله صحنه را برای همیشه ترک کرد. اردیبهشت 1392 آخرین باری بود که هما به عنوان بازیگر به روی صحنه رفت و بعد از آن بود که بیماری و غم فراق همسرش حمید سمندریان فرصت نداد تا آخرین آرزوی هر دوی آنها بود یعنی اجرای نمایش گالیله را روی صحنه اجرا کند. هما روستا 4 مهر 1394 در حالی در روز تولدش از دنیا رفت که بیتردید یکی از هنرپیشگان جریان ساز تئاتر و سینمای ایران بود.
هما روستا در سال 1325 در خانوادهای سیاسی به دنیا آمد. پدرش رضا روستا یکی از شناختهشدهترین اعضای حزب توده ایران و البته یکی از 53 نفری بود که در سال 1316 به دستور رضا شاه دستگیر و در زندان قصر زندانی شدن بود. رضا روستا فعالیت سیاسی را در کنار حیدرعمو اوغلی و بعد از آن سوسیالیستهای گیلان آغاز کرد و بعد از آمدن به تهران به حزب کمونیست ایران پیوست و در کنار سلیمانمیرزا اسکندری، ایرج اسکندری، بزرگ علوی، انور خامه ای، احسان طبری، خلیل ملکی، فریدون کشاورز، عبدالحسین نوشین و رضا رادمنش از اعضای هسته اولیه حزب توده شد. او از دوستان نزدیک تقی ارانی و بنیانگذاران که بعد از مرگ او و آزاد شدن در سال 1320 ازدواج کرد .
هما یک ساله بود که پدرش به شوروی رفت و در همان سال به عضویت کمیته مرکزی حزب توده ایران و سپس دبیرکل شورای مرکزی سندیکاهای متحده ایرانی وعضو هیئت اجرائیه فدراسیون جهانی سندیکاها در برلین شرقی شد. در ۱۳۲۸ به طور غیابی به اعدام محکوم شد و هیچگاه به ایران بازنگشت. هما که به همراه پدر و سایر اعضای خانواده در شوروی و بعد در برلین زندگی میکرد بعد از پایان تحصیلات مقدماتی به رومانی رفت و در رشته هنرهای دراماتیک دانشگاه بخارست فوق لیسانس گرفت و در سال 49 بعد از مرگ پدرش به ایران بازگشت و با وجود قبولی در رشته شیمی دانشگاه تهران آن را رها کرد و در اداره تئاتر مشغول به کار شد و بعد وارد دانشکده هنرهای دراماتیک شد و رشته بازیگری را تدریس کرد. او در همین دوره بود که باغوحش شیشهای را با دانشجویانش در دانشگاه به صحنه برد.
در این اجرا امید جوهری، بدری بدیعی، مهشید افشارپناه و ناصر آقایی او را همراهی میکردند. اجرایی که نام هما روستای جوان را به عنوان کارگردان و بازیگری متفاوت بر سر زبانها انداخت. اما تقدیر روستا این بود که بیشتر در حوزه بازیگری فعاال باشد تا کارگردانی. او در سال 51 در نمایش بازرس گوگول و سرباز لافزن به کارگردانی خلیل موحد دیلمقانی و سپس در باغوحش شیشهای به کارگردانی پری صابری با ترجمه حمید سمندریان در نقش لورا بازی درخشانی را ارائه داد و عکسش را روی جلد مجلات هنری برد. چهره متفاوت و صدای قوی با کمی ته لهجه آلمانی هما روستا شاید یکی از مهمترین نکاتی بود که او را به عنوان بازیگری با آینده در میان اهل هنر معرفی کرد. در همین دوران بود که با حمید سمندریان کارگردان و استاد جوان همکارش آشنا شد و این آشنایی به یکی از زیباترین پیوندهای هنرمندان منجر شد که تا 4 مهرماه 1394 که هما روستا در لوسآنجلس درگذشت ادامه داشت.
او در سال 53 در نمایشهای بازی و مردههای بیکفن و دفن به کارگردانی حمید سمندریان هم بازی کرد. با پیروزی انقلاب هما روستا کمتر فرصت حضور در تئاتر را داشت . او و سمندریان در پی انقلاب فرهنگی و پاکسازی دانشگاهها از بسیاری از استادان، به دلیل سوءظن به گرایش به کمونیسم به دلیل ترجمه «دایره گچی قفقازی» از فعالیت دانشگاهی منع شدند و در نتیجه سمندریان به ناچار رستورانی باز کرد تا خودش و چند نفر از دانشجویانش اگرنه از طریق تئاتر، بلکه از راهی شرافتمندانه زندگی کنند . اما بعد از مدتی با پادرمانی برخی شاگردان بار دیگر آنها توانستند از به صحنه بازگردند و در نهایت او که تنها در فیلمی از ساموئل خاچیکیان بازی کرده بود در سال 65 در فیلم گزارش یک قتل محمدعلی نجفی بازی کرد. نقشی که باعث شد تا پوران درخشنده او را برای بازی در فیلم پرنده کوچک خوشبختی دعوت کند. بازی در نقش سخت و پر از تنش معلم مدرسه استثنایی و همراهی با ملیحه- با بازی عطیه معصومی بازیگر ناشنوا - باعث شد تا هما روستا نه تنها مورد تقدیر بسیاری از منتقدان قرار گیرد که جایزه بهترین بازیگر نقش او را در چشنواره فجر برای او داشته باشد. پرنده کوچک خوشبختی آغاز راهی بود که او در وسوسههای زمین حمید سمندریان ادامه داد تا توسط بهرام بیضایی در نقش مهتاب یکی از نقشهای کلیدی فیلم مسافران به این فیلم دعوت شود. فیلم مسافران با مونولوگ او که میگوید:« ما برای عروسی خواهر کوچکترم به تهران میرویم. اما ما به تهران نمیرسیم و در راه میمیریم » آغاز میشد و روی تصویر آیینه بدست روستا در انتهای فیلم فید میشد.
هر چند این فیلمها بخشهایی از وجوه بازی روستا را نشان داد اما بیتردید بازی او در فیلم از کرخه تا راین مهمترین اتفاقی بود که در سال 72 رخ داد. روستا که به دلیل آشناییاش با زبان آلمانی به این نقش دعوت شده بود در نقش لیلا خواهری که به خاطر مسائل سیاسی – شبیه اتفاقی که برای پدر و خانوادهاش رخ داده بود – و بعد از سالها به برادر جانبازش میرسد بسیار خوب درخشید و دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن را برای او به همراه داشت. صحنه ای که لیلا برای نخستین بار برادر را میبیند و قرار است به خانه تلفن بزند شاید یکی از سکانسهای درخشانی بود که در سینمای ایران رقم خورده است.
در همین سالها بود که او در نقش بازی استریندبرگ به کارگردانی حمید سمندریان در نقش مقابل رضا کیانیان بازی بسیار خوبی را ارائه داد. بازی در نقش سرپرست گروهی بچه بیسرپرست در خاک سرخ آخرین بازی روستا در تلویزیون و جلوی دوربین بود. او همچنین چندین کار را کارگردانی کرده بود که از مهمترین آنها میتوان به زمستان به نوشته امید سهرابی اشاره کرد. او همچنین در کنار سمندریان کلاس آزاد بازیگری او را اداره میکرد. اما مرگ حمید سمندریان در تیرماه 1391 برای هما خانم سخت تمام شد و او را با وجود اصرار بسیار شاگردان و همراه سمندریان دور کرد.
او علاقه داشت تا آخرین وصیتنامه هنری سمندریان یعنی گالیله را به روی صحنه ببرد اما بیماری سرطان این اجازه را نداد. در چند سال گذشته بازی در باغ آلبالو به کارگردانی حسن معجونی و کارگردانی نمایشنامه خوانی آناکارنینا برای زلزلهزدگان مهمترین آثار اجرایی روستا بود. او همچنین در سال 93 به همراه جمعی از شاگردان و دوستان حمید سمندریان آکادمی حمید سمندریان را برای تئاتر بنیان گذاشت که یکی از مهترین اقدامات برای ترویج تئاتر در بخش خصوصی است. آخرین باری که هما روستا دیده شد در مراسم جشن اکادمی سمندریان در شب تولد حمید تئاتر در عمارت مسعودیه بود. در مراسمی که سالن خصوصی تئاتری که همایون غنیزاده در نزدیکی پارک ساعی افتتاح کرد به نام او به نام هما نامگذاری شد. روستا بعد از این مراسم به دلیل وخامت بیماری به آمریکا رفت و سرانجام در روز تولد 69 سالگیاش در لوسآنجلس دارفانی را وداع گفت.
او رفت و چنان که در آخرین دلنوشتهاش در سال 92 نوشت از مردم سپاسگذاری کرد:««من باید تشکر کنم از مردمی که در کوچه و خیابان با لبخند پرمهرشان به من نیروی زندگی میبخشند. پس بزرگداشت میتواند زیبا باشد اگر پایان راه نباشد.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر