هفدهم شهریور ماه، زانیار و لقمان مرادی و رامین حسینپناهی به ناگهان اعدام شدند. در حالیکه نهادهای بینالمللی و شبکه فعالان مدنی طی ماهها گذشته خواستار توقف اعدام آنها شده بودند.
زانیار و لقمان مرادی مرداد ماه ۱۳۸۸ به اتهام «ترور» امام جمعه مریوان دستگیر شدند و بعدتر خبر دادند که این «اعترافات» آنها زیر «شکنجه» بیان شده است. رامین حسینپناهی هم که وکیلش خبر داده بود برای «اعتراف تلویزیونی» زیر «شکنجه» قرار گرفته بوده، همزمان اعدام شد. رامین، در تیر ماه ۱۳۹۶ به اتهام عضویت در حزب «کومله» در حالی دستگیر شد که نیروهای سپاه به او شلیک کرده بودند.
این اعدامها واکنشهای متفاوت در پی داشت. صالح نیکبخت، وکیل زانیار و لقمان مرادی گفت که انجام این اعدامها قبل از رسیدگی به قتلی که به آن متهم شدند «غیرقانونی» است. قرار بود برای موکلان صالح نیکبخت دادگاه تشکیل شود و به پرونده رسیدگی کنند. به گفته زانیار مرادی در آخرین گفتوگویی که از او منتشر شده، بازجوییها و شکنجههایش به خاطر فعالیتهای سیاسی پدرش در یکی از احزاب کرد مخالف جمهوری اسلامی بود. و به او گفته بودند: «وقتی پدرت علیه ما فعالیت میکند. باید انتظار این را هم داشته باشد.» حسین احمدینیاز وکیل رامین حسینپناهی با رد اتهام «شورش مسلحانه» گفت «موکلش هرگز دست به اسلحه نبرده است.»
در شبکههای اجتماعی، کاربران نیز به این اعدامها واکنش نشان دادهاند. گروهی با محکوم کردن این اعدامها خواستار لغو چنین مجازاتی شدهاند و گروهی دیگر هم این واکنشها را حمایت از «تروریسم» تلقی کردهاند.
حالا همبندیهای زانیار و لقمان مرادی، و رامین حسینپناهی در نامهای روز اعدام آنها را شرح دادهاند و ضمن آن، با کشتهشدهها ابراز همبستگی کردهاند.
متن کامل نامه تعدادی از همبندیهای اعدام شدهها:
واقعه شنبه ۱۷ شهریور بود. از روز چهارشنبه بلافاصله بعد از ملاقاتها تمام تلفنهای زندان (کلیهی بندها) قطع و تمام ترددها (حتی به بهداری) به بهانههای مختلف کنسل شده بود. ابتدا زانیار و سپس لقمان را به اسم مدیریت صدا زدند. تا این جا چندان غیرعادی نبود. حتی ممنوعیت هواخوری بندهای مجاور که همیشه سر و صدایشان را میشنیدیم و حال نمیشنیدیم را هم غیر عادی تلقی نمیکردیم. (تا ساعت سه و چهار بعد از ظهر که زانیار و لقمان هنوز بر نگشته بودند، تاخیر چندان غیرعادی نبود). ولی از ساعت چهار و نیم به بعد نگرانیها شروع شد و همهی موارد بالا در کنار هم واقعهی شومی را خبر میداد. داستان برخورد کامیون با کابلهای تلفنی زندان، که نگهبانها میگفتند، قبلا هم در زندان با جنایاتی همراه بوده، و این خود نگرانیها را افزایش میداد. تنها امیدواریمان این بود که پروندهی آنها نقص خورده بود و تازه برای تعیین شعبه به دادستانی سنندج رفته است. یعنی عملا تعیین تکلیف نشده، غافل از این که مار به دوشان حاکم برای بقایشان مغز جوانان دیگری را میخواستند. و دادگاه و قضاییهی ضحاکیان که ماده و قانون و آیین دادرسی نمیشناسند...
داستان کشتار و قتل عام زندانیان در مرحلهی پایانی همهی دیکتاتورها همیشه قابل پیشبینی و در تقدیر بوده و هست ...
و وای بر مردمی که از کشتار همنوعانشان بترسند و عقب بکشند. آنجاست که جنایتکاران را بر جنایتهایشان مصممتر کردهاند و آدرس سرکوب و جنایت بیشتر را دادهاند و خوشا به حال مردمانی که جوانان و فرزندانشان مثل زانیار، لقمان و رامین (در اوج عشق به زندگی) سرفرازانه «بر سر دار شدن» را میپذیرند. تا ریشههای این چوبهای دار را که بر فراز آسمان خلقمان برافراشتهاند را برکنند...
و ما زندانیان و همبندیان آنها کمربندها را محکم کرده و آمادهی موج بعدی و شاید آخرین اعدامها در مرحلهی پایانی هستیم. و چه افتخاری بالابلندتر از این که ما آخرین اعدامیها بوده و پس از ما دیگر هرگز جوانانمان با چوبههای دار مواجه نخواهند بود...
و آیا برای همهی دنیا همین یک دلیل (در میان انبوه دلایل) کافی نیست که وقتی پاکترین جوانان این سرزمین، امثال زانیار و لقمان و رامین و ... به ریسمانهای مرگ سپرده میشوند، معنایش این است که این نظام به هیچ ترتیبی قابل اصلاح نیست...
و هم از این رو همهی کسانی که دستی در ایجاد این توهم داشتهاند و از «وضعی بدتر» میترساندهاند، باید بگویند منظورشان کدام وضع بدتر است؟
ما همبندیان این سه شهید سربهدار و سرافراز ضمن محکوم کردن این جنایت و آرزوی صبر و بردباری برای خانواده و عزیزانشان معتقدیم که خون آنها راهگشای طلوع آزادی و عدالت و برابری برای خلق در زنجیرمان خواهد بود.
زندانیان سیاسی گوهردشت کرج
۲۱ شهریور ۱۳۹۷
آرش صادقی، ابراهیم فیروزی، پیام شکیبا، پیروز منصوری، سعید شیرزاد، سعید ماسوری، جواد فولادوند، حسن صادقی، مجید اسدی، محمد بنازاده امیرخیزی
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر