نامش «محمود آقابگلو» است؛ متولد سال ۱۳۶۲ که سالهایی نچندان دور میشد اسم و عکسش را در روزنامههای ورزشی پایتخت دید. خودش میگوید که فوتبالش را از زمینهای خاکی شهرستان اسلامشهر شروع کرده و سال ۱۳۷۸ فوتبال حرفهای را در تهران آغاز کرد.
طرشت، صباباتری، نیروی زمینی، استیل آذین و داماش، باشگاههایی بودند که او را آرام آرام به تیم ملی دانشجویان ایران رساندند. تیمی که در بازیهای دانشجویان جهان(IFIUS) در کشور اتریش قهرمان جهان شد. کنارش بازیکنانی مانند علی دایی، ابراهیم صادقی، میثاق معمارزاده، امین منوچهری، صمد زارع، محسن نیسانی و مجید غلام نژاد که نامیهای وقت فوتبال ایران بودند هم حضور داشتند.
اما بعد از این مسابقات داستان برایش تغییر کرد. میگوید: «وقتی از اتریش برگشتم، امیرحسین پیروانی مربی من در داماش گفت تو بازیکن فیکس اول تیم من هستی. اما امیر عابدینی حاضر نمیشد قرارداد مرا ببندد. بارها گفت امروز و فردا و در نهایت هم بهانههایی آورد که هنوز نمیتوانم قبول کنم. همان سال ۸۶ وقتی عابدینی قراردادم را تمدید نکرد، گفتم از فوتبال خداحافظی میکنم. از فوتبال رفتم و در همان اسلامشهر، جایی که فوتبالم را شروع کرده بودم، داوری را آغاز کردم.»
دو سال بعد از آغاز داوری، رکورد قضاوت در تهران را با ۲۶۰ بار قضاوت به دست آورد.
حالا در وین، پایتخت اتریش، نشسته است پشت یک میز و روبروی من. اینجا داور فوتبال شده و در لیگهای اتریش قضاوت میکند. باز هم برمیگردد سراغ امیر عابدینی و داماش و از دست دادن فوتبال: «خود امیر عابدینی به منگفت تو از همه بازیکنان من آماده تر هستی ولی باید یک نفر دیگر که از طرف واسطه و دلالهای فوتبال و فدراسیون به من تحمیل شده را در تیم بگذارم. گفتم چرا من؟ مگر نمیگویی من بهترین بازیکنت هستم؟ گفتم بقیه را هم نمیتوانم حذف کنم.» میگوید تیمشان را بعضی از اعضای وقت فدراسیون فوتبال میچیدند.
محمود را برمیگردانم به سالهای دهه۸۰ خورشیدی و وقتی فوتبال را گوشهای گذاشت و داوری را به صورت تخصصی دنبال کرد. وقتی از روزهای خط خوردن از داماش و برگشتن با تیم قهرمان دانشجویان جهان و بعد داوری حرف میزند، هم هیجان زده است و هم کمی عصبی. بستنی که سفارش داد را لب نزد. فقط حرفهایش را کنار هم میچید: «از وقتی که یادم هست در فوتبال حقم را خوردند چون پشتم به هیچجا محکم نبود. رفتم سراغ داوری. زمانی که داوری را شروع کردم هم همین اتفاق افتاد. یادم هست که دکتر شیرازی رییس هیات فوتبال تهران و دپارتمان داوری تهران یعنی علیرضا یزدانی و رییس کمیته داوران تهران آقای عرب براقی همگی به اتفاق تصمیم گرفتند که من به کلاسهای داوری لیگ یک دعوت نشوم.»
برایش بهانههای سطحی آورده بودند. اما فقط به این دلیل که رییس کمیته داوران وقت تهران ساکن شهر ری بود، جا را برای داوران شهرهای کوچک اطراف تهران تنگ میکرد: «درد من این است که قبل از این دورهها من تمام تست کتبی و تست بدنی را با موفقیت گذراندم و هیچ مشکلی نداشتم. رفتم گفتم این حق خوری است. خندیدند.» بیش از سه سال در ایران لیگهای پایه و لیگ سه کشور داوری کرد. میگوید بارها از سوی ناظران بازیها تشویق شده و از مسئولین فدراسیون فوتبال خواسته بودند او را به لیگهای بالاتر ببرند. اما کمیته داوران فدراسیون اهمیتی به گزارش ناظران نمیداد.
ایرج نظری داور برجسته و بازنشسته ایران اولین ناظر او در مازندران بود. بعد از دیدن نخستین داوریاش در لیگهای پایه به او گفته بود که همین الان میتواند در لیگ یک و لیگ برتر ایران قضاوت کند. اما نه به حرف و نه به گزارش این ناظر هم در فدراسیون باز هم اهمیتی داده نشد.
جملاتش را با یک سوال ساده قطع میکنم: «چرا؟» و بلافاصله میگوید: «چون هیچ کس را نداشتم. نه اقوامم نماینده مجلس همدان بودند، نه پدر زنم متصل به بالا بود و نه خانوادهام عضو هیات فوتبال و کمیته داوران فدراسیون. وقتی هیچ کس و هیچ کس را در فوتبال ایران نداشته باشید، باید منتظر بمانید که محوتان کنند.»
میان دغدغههای داوریاش اما تلاش کرد برای پذیرش در دانشگاه تربیت بدنی وین: «یک روز از فدراسیون فوتبال به من گفتند باز هم اسمت در لیست داوران لیگ یک و لیگ برتر وارد نمیشود. بلند شدم و رفتم فدراسیون و گفتم چرا؟ گفتند ما شنیدیم مقطع دکترا در دانشگاه اتریش قبول شدی. خب دیگر میخوای اینجا چکار کنی؟ برو همانجا.»
و حالا «محمود آقابگلو» از سال ۲۰۱۶ در اتریش است. دو ماه بعد از ورود به دانشگاه، مقالهاش در منگره بین المللی علوم ورزشی برنده شد و در کتاب سال دانشگاه به چاپ رسید. نمیخواهد وارد جزییات شود اما میگوید به دلیل مشکلاتی که برایش بعد از سفر به اتریش پیش آمده دیگر قادر به بازگشت به ایران نیست. پس برای همین در همان سال ۲۰۱۶ تصمیم گرفت کنار تحصیل، داوری را هم آغاز کند.
میگوید قادر نیست هیچ بخشی از زندگی داوریاش در اتریش را با روزهایی که در ایران داشته مقایسه کند: «مسلما هنوز هم عاشق ایرانم. اما واقعا از نظر داوری اینها قابل قیاس نیستند. از نظر حق الزحمه ما در ایران وضعیت وحشتناکی داشتیم. اینجا بدون استرس ماه به ماه پولی که حقمان است را میگیریم. در ایران برای هر بازی باید منتظر فشارها از روی سکو، نیمکت، خود بازیکنان و مربیان و تمام عوامل درونی و بیرون ورزشگاه مینشستیم که یکی یکی روی سرمان آوار شوند. اینجا اصلا جز آرامش در زمان داوری، چیز دیگری وجود ندارد.»
حالا یک داور ایرانی، طی یک فصل کامل و دو نیم فصل، در لیگهای اتریش (DSG) بیش از ۱۷۰ بازی را قضاوت کرده است. میگوید قانون داوری در اتریش این است که ابتدا باید یک تا دو سال به عنوان کمک داور و روی خط داوری کرد و بعد فدراسیون فوتبال اتریش اجازه سوت زدن وسط زمین را به داوران میدهد: «اما برای من این اتفاق نیفتاد. بعد از اولین بازی که کمک داور بودم، ناظر بازی از رییس کمیته داوران اتریش خواست قضاوت من را ببیند. من را به عنوان داور وسط انتخاب کردند و بعد از بازی گفتند میتوانی از این به بعد داور وسط باشی.»
هرچند که خودش تشخیص میدهد به دلیل نوشتن گزارشهای بعد از بازی (به زبان آلمانی) فعلا همچنان کمک داور بماند. داوران وسط باید پس از هر بازی، گزارش کاملی از اتفاقات را به زبان آلمانی تحویل فدراسیون فوبال اتریش بدهند: «ای این ۱۷۰ بازی حدود نیمی را داور وسط بودم و نیمی دیگر را کمک داور.» این یعنی دقیقا راهی که باید در ایران میرفت را ناگهان در اتریش طی کرد.
او حالا از آخرین تستهای آمادگی جسمانی و آزمون کتبی با موفقیت عبور کرده و باید این فصل در بوندسلیگا۲ داوری کند. خودش با اعتماد به نفس میگوید: «مطمئن باش دو سال دیگر دارم بهترین بازیهای سطح اول اتریش را داوری میکنم. اینجا دیگر نیازی نیست اقوامم نماینده مجلس و عضو هیات فوتبال باشند. خودم بالا آمدم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر