«من عزتم؛ بچه سنگلج». همیشه وقتی میخواست از گذشتهاش حرف بزند، با این جمله شروع میکرد و بعد میرسید به تماشاخانههای «لالهزار»؛ جایی که روی صحنههایش قد کشیده بود.
«عزت الله انتظامی» امروز در سن 94 سالگی درگذشت. او کار تآتر را از نوجوانی و با پیشپردهخوانی در تماشاخانههای لاله زار شروع کرد اما چیزی نگذشت که به عنوان بازیگر روی صحنه رفت.
او از شاگردان «عبدالحسین نوشین»، از پایه گذاران تآتر نوین در ایران بود. نوشین از سران حزب توده هم بود و عزت الله انتظامی که از شاگردان شاخص او به شمار میآمد، به حزب توده روی خوش نشان میداد. برخی میگویند انتظامی از اعضای این حزب بوده است اما خودش در یکی از مصاحبههایش گفته بود: «من عضو حزب توده نبودم اما به حزب توده سمپات بودم.»
به هر حال، زمانی که عبدالحسین نوشین و برخی دیگر از رهبران حزب توده از زندان قصر فرار کردند، انتظامی مسوولیت مخفی کردن نوشین را برعهده گرفت. نوشین مدتی در خانه انتظامی مخفی شد و بعد به روسیه رفت.
عزت الله انتظامی در هنرستان صنعتی تهران در رشته برق درس خوانده بود اما عشق بازیگری او را در سال 1326 راهی آلمان کرد تا در شهر هانوفر، در یک مدرسه آموزش تآتر و سینما درس بخواند. بعد از تحصیل به ایران برگشت و بازی در تآتر و تله تآتر را از سر گرفت. انتظامی در کنار «علی نصیریان»، «پرویز فنیزاده»، «داوود رشیدی» و «جمشید مشایخی»، نسل طلایی بازیگری ایران بودند که کارشان را از بازیگری تآتر شروع کردند و به سینما رسیدند.
سال 1348 هر چهار نفرشان مقابل دوربین «داریوش مهرجویی» در فیلم «گاو» بازی کردند. گاو بر اساس داستانی از کتاب «عزادارن بیل»، نوشته «غلامحسین ساعدی» ساخته شده و جزو اولین فیلمهای سینمای ایران بود که در جشنوارههای خارجی مورد تحسین و توجه قرار گرفت.
انتظامی در این فیلم نقش «مشت حسن» را داشت. او در مصاحبهای که سالها پیش با نگارنده داشت، توضیح داد که برای بازی در این فیلم، چند روز حرکات یک گاو را در نظر گرفته و نوع راه رفتن، غذا خوردن و نگاه او را دنبال کرده بود.
میگفت: «برای نقشهایم تلاش میکنم آن قدر که وقتی بازیگری میكنم، اگر بگویند بازی میكند، به من برمیخورد. چون من با آن نقش زندگی میكنم.»
او وقت زیادی هم برای خواندن سناریوهای پیشنهادی میگذاشت تا ببیند آیا میتواند نقش را باور کند؟ در مصاحبه ای با «مهر» گفته بود: «اگر متنی را باور و رویش کار کنم، مطمئنم اگر من اشک بریزم، تماشاگر زودتر از من اشک میریزد و اگر من ریزه کاری را انجام بدهم، او آنها را میفهمد. من دوست ندارم ادا دربیاورم و میخواهم خودم باشم. آن قدر متنهایی که به دستم میرسند را میخوانم که خودِ شخصیت بشوم. سعی نمیکنم فقط متن را حفظ کنم. از همان زمان پیش پرده خوانی در خاطرم بود که تماشاگر تنها زمانی میتواند بازی را باور کند که از اعماق قلب بازیگر باشد.»
همکاری انتظامی و داریوش مهرجویی بعد از فیلم گاو هم ادامه یافت و او نقشهای ماندگاری در «هالو»، «دایره مینا»، «اجارهنشینها»، «هامون» و «بانو» به جا گذاشت. انتظامی که لقب «آقای بازیگر» را از سوی منتقدان فیلم دریافت کرده بود، در فیلمهای همه کارگردانان نامدار سینمای ایران نقشآفرینی کرد؛ از «علی حاتمی» و «رخشان بنیاعتماد» گرفته تا «مسعودکیمیایی»، «بهمن فرمانآرا» و حتی «محسن مخملباف».
جایزههای داخلی و خارجی زیادی هم نصیبش شد. اما او فقط بازیگر کارگردانان مطرح و به نام نبود. خودش میگفت: «من به جوانان اعتماد زیادی دارم. داریوش مهرجویی هم وقتی پیشنهاد داد در فیلم گاو بازی کنم، یک جوان ژیگول از فرنگ برگشته بود. من به او اعتماد کردم و او پر از ایده بود.»
همین اعتماد او به جوانان باعث شد که ساخت فیلم مستند زندگی خود را به یک دختر جوان دانشجو بسپارد. «و... آسمان آبی»، مستند زندگی انتظامی که در خانهاش میگذرد را «غزاله سلطانی» کارگردانی کرده است. انتظامی درباره این مستند میگفت: «این فیلم تناقض زندگی حرفهای و زندگی شخصی من را به خوبی نشان میدهد.»
در این فیلم، تنهایی آقای بازیگر در خانهاش به تصویر کشیده شده است. انتظامی رو به روی یک خرس عروسکی مینشیند، با او حرف میزند و حرفهایش را به او میگوید: «اسم خرس "ساتو" است که آن را در ژاپن هدیه گرفتم. گاهی دیالوگهایم را برای ساتو میگویم و جلوی او تمرین میکنم. در خلوت خودم هم با او حرف میزنم.»
خانه عزتالله انتظامی چندی پس از پایان تصویربرداری این فیلم مستند، تبدیل به «موزه انتظامی» شد. جوایز و یادگاریهای سینمایی عزتالله انتظامی در آن موزه به نمایش درآمده است. این موزه در سال 1393 با حضور خود انتظامی افتتاح شد.
او یکی از بازیگران پیشقدم در فعالیتهای اجتماعی بود. برای جلوگیری از اعدام نوجوانها و گرفتن رضایت، بارها به خانه اولیای دم رفته و تقاضای بخشش کرده بود. انتظامی برای مهاجران افغانستانی پول جمع میکرد و در مسایل اجتماعی و سیاسی به نفع مردم موضع می گرفت.
اسفندماه 1394 سایت «کلمه» نامه سرگشاده انتظامی به رییس جمهوری را منتشر کرد. او در این نامه از «حسن روحانی» خواسته بود به وعده انتخاباتی خود، رفع حصر سران «جنبش سبز» عمل کند. این بازیگر در بخشی از این نامه نوشته بود: «مگر میشود مسالهای با این اهمیت همچنان لاینحل باقی بماند؟... همواره بیم آن داشتهام که سر بر زمین بگذارم و چشم از جهان ببندم و این مشکل لاینحل باقیمانده باشد.»
در انتخابات سال 1392 هم تصویر او در کنار محمود احمدینژاد و «اسفندیار رحیم مشایی» در زمان ثبتنام کاندیداهای ریاست جمهوری به معنای حمایت از آنها تلقی و خبرساز شد. انتظامی چندی بعد در نامهای خطاب به مردم توضیح داد که بدون اطلاع قبلی با او تماس گرفته و از وی خواستهاند با ماشینی که برایش میفرستند، برای کارهای ثبت «بنیاد فرهنگی انتظامی» مراجعه کند اما او را به ساختمان وزارت کشور میبرند که در محاصره عکاسان قرار میگیرد.
انتظامی در این نامه هم نوشته بود: «مردم سرزمینم! من برای شما همیشه همان عزتم؛ همانی که از 13 سالگی در تماشاخانههای لاله زار با تشویقهای شما بزرگ شدهام... همانی که همراه شما با دردهای ایران بسیار گریستهام و با شادیهایش لبخندها زدهام... برای شما من همیشه همان عزتم... بچهای از سنگلج...»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر