از چهارشنبه شب که از آلونکهایشان به سمت مزارع فرار کردهاند، در بیابان زندگی میکنند. با لهجه غلیظ بلوچی میگوید: «آواره مان کردند.» داوود؛ بلوچ پاکستانی و از ساکنان کپرهای اطراف شهر ری است که با حمله نیروی انتظامی تخریب شد. نیمه شب چهارشنبه تیروی انتظامی برای اجرایی کردن طرح مقابله با اتباع خارجی غیر مجاز، به یکی از مناطق زاغهنشین شهرری حمله کرد تا اتباع غیر مجاز را دستگیر و رد مرز کند. جمعیت خیریه امام علی اولین جایی بود که خبر تخریب کپرهای بلوچهای پاکستانی را رسانهای کرد: «سحرگاه دهم مرداد ماه سال جاری، مأمورین نیروی انتظامی بنا به دستور وزارت کشور، ناگهانی و بدون اخطار قبلی مبنی بر خروج این افراد از کشور، اقدام به تخریب خانههای عدهای از مهاجرین پاکستانی ساکن در اطراف تهران کرده و علاوه بر دستگیری تعداد زیادی از آنها اموال و وسایل زندگی ایشان را نیز ضبط و هر آنچه باقی مانده را تخریب کردند.»
رویا منوچهری؛ مسئول خانه شهرری جمعیت امام علی که چند سالی است با خانوادههای مهاجر پاکستانی در ارتباط است، میگوید: « نیمه شب چهارشنبه نیروی انتظامی با اتوبوس و خاور به منطقه آمده، تا هم وسایلشان را جمع کند و هم خودشان را دستگیر و رد مرز کند.» این وسط خانوادهها از هم جدا شدهاند. یک عدهشان بازداشت شدهاند و با اتوبوس به اردوگاه منتقل شدهاند که رد مرز شوند و یک عدهشان فرار کردهاند. الان مثلا از یک خانواده ممکن است پدر رد مرز شده باشد و مادر فرار کرده باشد و یا برعکس.» یک روز پس از تخریب کپرها، روزنامه قانون به این منطقه سر زده و یک گزارش میدانی تهیه کرده است. این روزنامه از مفقود شدن هفت کودک 4 تا 11 ساله در جریان گریز از دست ماموران نیروی انتظامی خبر داده است. خبری که توسط سام بوربور فعال حقوق کودکان و چند خبرنگار در شبکههای اجتماعی تائید میشود. اما صبح روز شنبه فرماندار ری آن را تکذیب میکند و میگوید: «هیچ کودکی گم نشده». هدایتالله جمالیپور در گفت و گو با «ایرنا» حمله شبانه به زاغه نشینان مهاجر را هم تکذیب کرده و گفته « این طرح در کمال تکریم، احترام و رعایت جوانب انسانی و اخلاقی انجام شده است و به هیچ یک از وسایل اتباع صدمه ای وارد نشد. وسایل قابل حمل این اتباع توسط آنها حمل و کالاهای حجیم هم بسته بندی و طبق صورتجلسه در مرز به این اتباع تحویل داده شد.»
داوود اما حرف دیگری میزند: «ما خواب بودیم، ساعت سه شب بود. ترسیدیم و فرار کردیم وسط مزرعههای بلال. الان هم آواره بیابان شدهایم.» او پس از تخریب یکبار به خانهشان سر زده و میگوید: «توی این چند روز فقط یکبار به خانه سر زدم. دیدم همه زندگیمان را بردهاند. دارو ندارمان را. دیدم دیگر نه پول داریم نه وسیله زندگی، حتی یخچالمان را هم بردهاند.» در این چند روز فقط توانستهاند نان و ماست و یا نان و پنیر بخورند و شبها همانجا میمانند. وسط مزرعهها و بیابانهای اطراف. رویا منوچهری هم روز بعد از تخریب به منطقه رفته، او میگوید: «ما نمیگوییم با مهاجران غیر مجاز برخورد نشود اما این برخورد واقعا انسانی نبود. انگار زلزله آمده بود، همه چیز تخریب شده بود. وسایلشان هم نبود. یک عدهشان میگفتند ما در صندوقهایمان پول و طلا داشتیم و حالا هیچچیز نداریم. او با تاکید بر این که وسیله دیگری در این آلونکها باقی نمانده، میگوید: «آنهایی که ماندهاند نه وسیله دارند نه پول، بعضیهایشان میگفتند ما هم باید برویم خودمان را معرفی کنیم که رد مرز شویم.» بلوچهای پاکستانی در سه، چهار منطقه از شهرری به صورت کلونیوار زندگی میکنند. رویا میگوید: «بیشتر آنها با هم نسبت قومی دارند. الان یک منطقه تخریب شده اما این بندگان خدا میترسند بروند پیش اقوامشان در مناطق دیگر. آنها هم میترسند که نوبتشان شود و خانهشان به زودی تخریب شود. به خاطر همین در بیابانها و مزارع اطراف قایم شدهاند.» رویا اما هنوز از صحت و سقم مفقود شدن 7 بچه خبر ندارد. داوود هم میگوید: «ما هم از این که بچه کوچکی گم شده باشد، چیزی نشنیدهایم اما از سه تا پسرهای خودم به نامهای علی، حسین و نبی خبر ندارم. یعنی حتما جایی قایم شدهاند.» او و همسر و سه فرزند دیگرش با هم هستند اما از سه پسر دیگرش که 17 ساله، 16 ساله و 12 ساله هستند، جدا شدهاند: «دیروز رفتیم اردوگاه ورامین پرسیدیم. آنجا هم نبودند. شاید رفته باشند قم.»
بسیاری از این مهاجران پاکستانی بیش از سی سال است که در ایران زندگی میکنند و خانوادگی در زمینهای کشاورزی اطراف شهر ری کار میکنند اما غیر مجاز هستند، رویا میگوید: «بعضیهایشان 30 سال است در خانههای آلونک و با امکانات حداقلی روی زمینهای کشاورزی کار کردهاند. اما هیچکدام اوراق هویتی ندارند. ویزای زیارتی دو ماهه میگیرند میآیند ایران و دیگر نمیروند. ویزا هم باطل میشود اما مساله این است که خیلی از بچهها متولد ایران هستند ولی غیر مجاز زندگی میکنند. 18 ساله که میشوند میتوانند بروند پاکستان کارت پاکستانی بگیرند. بعد دوباره از طریق قاچاق یا از طریق ویزای زیارتی برمیگردند.»
داوود سی و پنج سال سن دارد و وقتی 5 ساله بوده همراه خانوادهاش به ایران آمده. میگوید: «الان بدون پول، بدون سقف، بدون زندگی چه بکنم؟»
مطالب مرتبط:
تخریب خانه ۹۷ پاکستانی در اطراف تهران؛ هفت کودک ناپدید شدند
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر