«به دلیل شرایط معیشتی، مجبورم دو تا از سازهایم رو بفروشم. سازها حرفهای هستند و قاعدتا گران. سعی کردم قیمت خیلی بالا نباشه. یک سنتور سل کوک مهر طلوعی هست 5 تومن میفروشم و یک سنتور سل کوک مهر کفاشزاده هست 4 تومن.»
این را یکی از کاربران توییتر دو روز پیش در حساب کاربری خود نوشته و از دیگران خواسته است پیامش را ریتوییت کنند تا بتواند سازهایش را بفروشد. او برای مخاطبانش نوشته است: «سازهای حرفهای به سادگی فروش نمیروند.»
اهل اهواز است و مهندس کامپیوتر، اما از بچگی عاشق موزیک بوده و از شش سالگی سنتور را شروع کرده است. در قسمت معرفی خودش در توییتر نوشته است: «نوازنده سنتورم، آهنگسازی میکنم، موسیقی تدریس میکنم، سهتار میزنم، مهندس فناوری اطلاعات هستم.»
او با نام مستعار در توییتر حضور دارد و دوست ندارد در این گزارش هم نام واقعیاش بیاید. از او می پرسیم دل کندن از ساز برای یک موزیسین خیلی سخت است اما چه طور شده که میخواهید سازهای تخصصی خود را بفروشید؟
پاسخ میدهد: «من و همسرم میخواهیم از طریق ویزای خوداشتغالی هنرمندان به کانادا مهاجرت کنیم اما هزینههای وکیل و کارهای مهاجرتی خیلی بالا است و درآمد ما هم خیلی کم است.» با تاسف میافزاید:«درآمد هنر، کفاف زندگی این روزها را نمیدهد.»
همسرش گرافیست است و خودش صبحها در یک شرکت کامپیوتری کار میکند و عصرها تا 11 شب مشغول تدریس موسیقی است. با این حال، درآمد هر دوتایشان روی هم برای خرج زندگی سادهشان کافی نیست. میگوید اگر کمکهای پدر بازنشستهاش نباشد، لَنگ میمانند: «حقوق همسرم که گرافیست است، ماهی 600 هزار تومان است و خود من از شرکت یک میلیون و 200 هزار تومان میگیرم که با حقالتدریسها، حدود دو میلیون میشود.»
او در بخش فنی یک شرکت کار میکند: «درآمد موسیقی ثابت نیست و بستگی به تعداد شاگرد در طول ماه دارد. برای همین، با وجودعلاقه اصلیام به موسیقی، برای گذراندن زندگی باید در این شرکت هم کار کنم.»
«اینکه نمیتوانم اینجا به عنوان هنرمند کار کنم و درآمد مناسبی داشته باشم، باعث شد به مهاجرت فکر کنم.»
این زوج بابت یک آپارتمان دو خوابه 80 متری در یک محله متوسط شهر اهواز، ماهی 600 هزارتومان میپردازند: «خوشبختانه هنوز کرایه ماهیانه بالا نرفته است. پول پیشِ خانه را هم که 30 میلیون تومان بود، پدرم پرداخت کرد. اگر کمکهای گاه و بیگاه پدرم نباشد، واقعا نمیتوانیم زندگی را اداره کنیم چون فقط یک میلیون قسط و کرایه میدهیم. 300، 400 هزار تومان هم خرج خواربارمان میشود و فقط 700، 800 هزار تومان برایمان میماند که تا آخر ماه با آن سر کنیم. وقتی به این موضوع فکر میکنم، بیشتر وحشت میکنم.»
او 28 سال دارد و همه این شرایط سخت اقتصادی و وضعیت دشواری که موزیسینها در ایران دارند، آنها را به فکر مهاجرت انداختهاند: «اینکه نمیتوانم اینجا به عنوان هنرمند کار کنم و درآمد مناسبی داشته باشم، باعث شد به مهاجرت فکر کنم.»
او بارها برای این که بتواند در شهر و کشور خودش کار موسیقی را دنبال کند، تلاش کرده اما نتیجه نگرفته است: «من لُر بختیاری هستم. میخواستم دستی به روی موسیقی فولکلور بختیاری بکشم و کمی نو نوارش کنم. چند تا از آهنگهای بختیاری را به صورت "آکاپلا"(شکلی از موسیقی آوازی یک یا چندنفره که برای اجرا بدون همراهی ساز ساخته میشود) نوشتم و همراه همسرم اجرا کردیم. انتظار داشتیم چون همخوانی است، بتوانیم مجوز بگیریم ولی نشد. تمام انرژی و شور و شوقم برای این کار از بین رفت. همسرم صدای خوبی دارد و دوست دارم برایش موسیقی بسازم و بخواند ولی نمیشود. دوست دارم با گروهم کنسرت برگزار کنم ولی وقتی به مراحل دریافت مجوز و هزینه هایش فکر میکنم، بیخیال میشوم. ضمن اینکه در شهرستان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خیلی بستهتر از تهران است. یکبار به ما پیشنهاد شد در کلیسایی کنسرت بگذاریم اما کلی توسط حراست ارشاد بازخواست شدیم که چرا در کلیسا؟»
میگوید ویزای خود اشتغالی کانادا میتواند به آنها کمک کند تا مهاجرت کنند: «ویزای خوداشتغالی برای هنرمندان، نویسندگان و ورزشکاران است. اگر ثابت کنی که هنرمند هستی و دوسال از زندگی خود را از طریق موسیقی کسب درآمد کردهای، میتوانی این ویزا را بگیری و بروی کانادا زندگی کنی.»
«یکبار به ما پیشنهاد شد در کلیسایی کنسرت بگذاریم اما کلی توسط حراست ارشاد بازخواست شدیم که چرا در کلیسا؟»
آنها هنوز موفق به دریافت ویزا نشدهاند اما مدارک مورد نیاز را تهیه و ترجمه کرده و کارهایشان را به یک وکیل مهاجرت سپردهاند: «با یک وکیل، 10 هزار دلار کانادا قرار داد بستیم که باید در چهار قسط دو هزار و 500 دلاری بپردازیم. آن زمان با این دید که دلار سه هزار و 300 تومان است قرارداد بستیم اما در همین روزهای اخیر، دلار کانادا به هفت هزار و 200 تومان هم رسید. الان دیگر نمیدانم چه باید کرد، چون پدرم هم بخواهد کمک کند، نمیشود.»
«مریم» یک وکیل مهاجرت در کانادا است. او این روزها مراجعان زیادی دارد: «در یک سال گذشته ایرانیان زیادی برای انواع ویزا در کانادا اقدام کردهاند ولی این روزها با نوسانات و افزایش بیسابقه قیمت دلار، مراجعان ما خیلی بیشتر شدهاند.»
به گفته او، روزانه تعداد زیادی از ایرانیانی که با ویزای توریستی وارد کانادا شدهاند هم با دفتر او تماس میگیرند و دنبال راهی هستند که ویزایشان را به اقامت تبدیل کنند: «خیلی از کسانی که ویزا دارند، دنبال راهی میگردند که بتوانند اقامت دایمی بگیرند و زندگی خود را جمع کنند و به اینجا بیایند.»
تعدادی از ایرانیان مقیم کانادا نیز با او به عنوان وکیل مهاجرت مشورت میکنند: «با این اوضاع و احوال اقتصادی، تحریمها و اتفاقاتی که در این مدت برای ایران افتاده است، بسیاری از ایرانیان مقیم کانادا پیگیر این هستند که بتوانند بستگانشان را نزد خود بیاورند. انگار همه میخواهند خانوادههای خود را از شرایط بد ایران نجات دهند.»
با همه اینها، معلم سنتور به «ایران وایر» میگوید: «من امید زیادی به گرفتن ویزا ندارم اما فکر میکنم کاری کردن به از نشستنِ باطل است.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر