تاریخ ایران و جهان به زندگی و سرنوشت چهره ها گره خورده است، هر یک خشتی گذاشته اند تا سقفی پدیدار شده، خشت هایی که گاه به قیمت زندگی و جان شان تمام شده است. در این معماری عظیم، زنان و مردان بسیاری نقش آفریده اند. و در تاريخ جهان بسيارى از زنان و مردان به دليل استعداد شگرف آنها براى تخريب و نابودى ساخته هاى ديگران تاثيرگذار نام گرفته اند.
زنان ایرانی نویسنده برگ های بسیاری از کتاب تاریخ دویست سال اخیر ما بوده اند، چه به دليل تاثير مثبت بسيارى از آنها در افزایش آگاهی عمومی، کاهش تبعیض علیه زنان، ارتقای سواد و موقعیت اجتماعی شان، مقابله با فشارهای مذهبی، مشارکت در پروژه های علمی، سیاست ورزی، موسیقی، سینما؛ و چه به دليل تاثير بعضى از آنها در تشويق به خشونت، گسترش جهل و جزم انديشى و سو استفاده از قدرت مالى و اقتصادى در جهت منافع خود.
اين مجموعه ایران وایر يک مقدمه است. افرادى كه اسمشان در اين فهرست آمده، نماينده برخی اقشار جامعه هستند كه هر روز در ايران و كشورهاى ديگر بر زندگى خانواده و اجتماع خود تاثير مى گذارند. بديهى است همانطور كه اشاره كرديم همه فعاليت ها و یا تمام افراد حاضر اين مجموعه مورد تائيد ایران وایر نيستند، اما تاثير گذارى هيچ يك از افراد اين ليست را نمي شود كتمان كرد.
اين ليست اولين سرى سلسله بیوگرافی های زنان تاثیرگذار ایران است که به مرور تکمیل می شود. مخاطبان ایران وایر پیشنهادات خویش برای غنای این مجموعه را با در میان بگذارند.
-------------------------
تا آخرین لحظه های زندگی، خانهاش پر میشد از جوانان علاقهمند به او و آثارش. پرستارش گاهی کلافه میشد از سیل تماسهایی که دوستداران «سیمن دانشور» برای جویا شدن از حال او میگرفتند و به گفتن یک جمله «خانم خوبن، دارن استراحت میکنند»، اکتفا میکرد.
سیمین دانشور فرزندی نداشت اما پرستارش میگفت: «روزی نیست که جوانی تماس نگیرد و تقاضای دیدن خانم دانشور را نداشته باشد.»
من و چند نفر از دوستانم هم از همان طرفداران سمجی بودیم که همنشینی با خانم سیمین دانشور یکی از آرزوهایمان بود. یک بار آن قدر با خانم پرستار صحبت کردم که بالاخره راضی شد: «میتوانید آخر هفته به دیدن او بیایید. یک عصر دلنشین به خانهای در محله تجریش رفتیم تا از نزدیک او را در خانهاش ببینیم؛ خانهای که بوی کاغذ و کتاب و قلم و جوهر از گوشه گوشهاش به مشام میرسید.»
ما جوانان روزنامه نگار به خانه نخستین نویسنده زن ایران رفته بودیم؛ اولین رییس «کانون نویسندگان ایران»؛ زنی که سالها پیش، زمانی که خیلی از زن های ایرانی سواد خواندن و نوشتن نداشتند، با نام مستعار «شیرازی بی نام» برای مهم ترین روزنامههای ایرانی مینوشته است. ما در خانه نویسنده «سووشون» نشسته بودیم و همگی لال بودیم.
«سو وشون» مهم ترین آثار سیمین دانشور و از تاثیرگذارترین داستان های ایرانی است که به 17 زبان دنیا ترجمه شده است. او در این کتاب، زندگی اجتماعی مردم را در روزگاری که نیروهای انگلیسی، ایران را اشغال کردند، روایت کرده است.
ما مبهوت خانه خانم نویسنده بودیم که سیمن دانشور که آن روزها هشتاد و چندساله بود، آمد. پرسیدیم و آرام آرام جواب میداد با ته لهجه شیرازی که همه ما را به فضای داستان سووشون و اصطلاحات شیرازی آن میبرد.
نگاهی به میهمانانش که همگی دخترانی جوان بودند، انداخت و گفت: «چه خوب که همه تان کار میکنید. خوشحالم که زنها بیش تر از گذشته فعال شدهاند.» بعد رفت به زمانهای دور، به روزهایی که با نویسندگان و روشنفکران همدورهاش به کافه میرفتند و رفت و آمد داشتند: «آن زمان وقتی بیرون میرفتیم یا جلسه کانون نویسندگان بود، ما زنها خیلی کم بودیم اما الان... خب خیلی خوب است.» بعد لبخند زد .
سیمین دانشور متولد ۱۳۰۰ است؛ شیراز به دنیا آمده، پدرش پزشک بوده و مادرش نقاش و مدیر هنرستان دخترانه شیراز. از کودکی با شعر، داستان و ادبیات آشنا میشود. در دانشگاه هم رشته ادبیات را انتخاب میکند و به تهران میرود. آن جا برای روزنامههای معتبر آن دوره مقاله مینویسد. سیمن دانشور در زمانی اولین مجموعه داستانش را منتشر میکند که هیچ زنی قبل از او به طور جدی وارد این حیطه نشده است. اولین اثرش چاپ شده بوده که در اتوبوس با «جلال ال احمد»، نویسنده، مترجم و روشنفکر دینی آشنا شد. این آشنایی به ازدواج منجر میشود. خانه ای که ما در آن سیمین دانشور را ملاقات کردیم، خانه جلال و سیمین بود.
سیمین بعد از آشنایی با جلال هم خواندن ادبیات را تا مقطع دکترا ادامه میدهد، بعد دو سال می رود امریکا. او در «دانشگاه استنفورد» در رشته زیباییشناسی مشغول تحصیل میشود. سیمین دانشور پس از بازگشت از امریکا، بر کرسی استادی دانشگاه تهران مینشیند.
سیمین دانشور یکی از کسانی است که برای بهبود وضعیت زنان در ایران تلاش کرده است. در همان روز ملاقات خودش گفت: «من در همه داستانهایم سعی کردم به شکلی وضعیت زنان ایرانی را نشان بدهم. میخواستم راوی صبر و تحمل و بی پناهیهای آن ها باشم.»
او به خوبی این نقش را ایفا کرده است. سیمین دانشور فقط یک نویسنده نبود؛ آثار زیادی از نویسندگان بزرگ به قلم او ترجمه و نویسندگان زیادی توسط او به ایرانیان معرفی شدهاند.
جلال آل احمد 19 سال پس از زندگی مشترکش با سیمین دانشور درگذشت. سیمین بعد از جلال دیگر ازدواج نکرد و تا آخر عمر حلقه ازدواجش را در دست داشت. وقتی در خانهاش از جلال آل احمد حرف زدیم، نگاهی به اطراف انداخت و گفت: «این خانه یادگار جلال است. وقتی از امریکا برگشتم، این را ساخته بود.» و بعد سکوت کرد. او سال ۱۳۹۰ در همان خانهای که یادگار جلال بود، درگذشت.
-------------------------
زنان تاثیرگذار ایران؛ نویسندگان
منیرو روانیپور
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر