مونا زمردی، شهروند خبرنگار
پس از شروع انتشار سلسله مطالب زنان تاثیرگذار در «ایرانوایر»، تعدادی از خوانندگان اسامی مختلفی را پیشنهاد کردند تا لیست نهایی کامل تر شود. بعضی از دوستان هم بیوگرافی برخی شخصیت های تاریخی و معاصر را برای ما فرستادند. «ایرانوایر» بیوگرافی های رسیده را در طول روزهای آینده منتشر خواهد کرد تا اندک اندک به لیست کامل تری برسیم. انتشار این لیست، نافی این نکته مهم نیست که همه زنان ایران زمین نقشی در فراز و فرود تاریخی این سرزمین داشته اند و این لیست شامل نشانه های فراز و فرودها است. شما نیز می توانید از طریق صفحه فیس بوک «ایرانوایر» یا آدرس ایمیل info@iranwire.com، پیشنهادهای خود را برای ما بفرستید.
---------------
«فخرآفاق پارسای»، از جمله زنان تاثیرگذار ایران زمین است؛ زنی که از گفتن حقیقت در دورانی که مردان خود را ممیزی میکردند، نترسید و تاوانش را با توقیف نشریه و تبعیدی طولانی مدت داد.
او در همین تبعید بود که فرزند مشهورش که لقب نخستین وزیر زن تاریخ ایران را به نام خود ثبت کرد، به دنیا آورد.
درباره پیشنیه زندگی فخرآفاق پارسای پیش از انتشار «زنان جهان» اطلاعات کمی در دست است؛ آن قدر که سال ۱۲۷۷ شمسی به دنیا آمده و نامش قبل از ازدواج «بتول» بود.
او تحصیلات مقدماتی را در خانه آموخت و در ۱۴ سالگی به تدریس در یکی از مدرسه های تازه تاسیس دختران تهران مشغول پرداخت. کمی بعد از آغاز کار بود که از سوی مدیر مدرسه برای پسرش، «فرخدین پارسای» خواستگاری شد و با او ازدواج کرد. از این جا به بعد بود که همه در تاریخ او را به اسم فخرآفاق پارسای شناختند.
فرخ پارسای در تهران مدیر داخلی یک روزنامه به نام «ارشاد» بود. مدتی بعد از ازدواج، او در سمت «تحويل داری اداره تذكره خراسان»به مشهد منتقل شد.
فخرآفاق پارسای در مشهد به عنوان معلم در مدرسه «فروغ» که نخستین مدرسه دخترانه این شهر بود، استخدام شد. همزمان با تدریس در این مدرسه، فخرآفاق به کمک همسرش امتیاز مجلهای را به نام «جهان زنان» گرفت. این مجله برای اولین بار در سال ۱۲۹۹ شمسی، برابر با ۱۹۲۱ قمری، درست در آستانه کودتای سوم اسفند، در دوره پهلوی اول منتشر شد.
فخرآفاق پارسای در این مجله که به صورت هفتگی منتشر میشد، آگاهی دادن به زنان و آشنایی آنها با حقوقشان را مانیفست خود اعلام کرد:«افكار ما: تربيت خود، تعليم نوع خود، ثبوت والامقامي خود، اثبات لزوم پيروي از شرايع نبوي و بالاخره تذكار روش زندگاني و سلوك با سرپرستان و شوهر كه هم تامين دنياي ما را كرده، مظلوم وار در زير لگد و مشت شوهر جان نداده يا به طناب قساوت آنان مصلوب نشويم و هم به اجر اخروي و مواعيد پيغمبر نايل گرديم. عمل ما تنها از روي شرايع نبوي و دين حقه اسلام است و آن چه مي خواهيم را از حضرت حق طلب مي كنيم.»
فخرآفاق که در تهران با انجمنهای فعال زنان چون «انجمن مخدرات و نسوان وطنخواه» آشنا شده بود، از نزدیک با زنانی چون «بیبی خانم استرآبادی»، «محترم اسکندری» و «مریم عمید» معاشرت پیدا کرد. او میدانست که زنان جهان در آستانه قرن ۱۹ به سمت پیشرفت و به دست آوردن حقوق فردی قدم برداشته اند و زنان ایران هم باید به این موج بزرگ بپیوندند. بهترین راه پیوستن به این موج، آگاهی دادن به زنان طبقه متوسط و طبقات پایین بود. انتشار مجله ها و نوشتن مقاله هایی که باعث بالا رفتن اطلاعات زنان میشد، یکی از برنامههایی بود که زنان پیشروی ایرانی به آن اندیشیده بودند. زنان پیش از مشروطه گاهگاه دست به قلم میبردند و مینوشتند اما انتشار مجله های ویژه بانوان که تحریریه آن نیز توسط زنان اداره میشد، بعد از مشروطه آغاز و همزمان با بالا رفتن تعداد مدرسه های دخترانه، بر تعداد آن ها افزوده شد.
در همین زمان فخرآفاق پارسای نیز انتشار مجله را در مشهد آغاز کرد اما بعد از انتشار چهارمین شماره آن، بار دیگر همسرش به تهران منتقل شد و شماره پنجم در برج میزان (مهر) ۱۳۰۰ ش در ۲۲ صفحه در قطع کوچک خشتی و با چاپ سربی (طبعه برادران باقرزاده) در تهران انتشار یافت .
انتشار جهان زنان در تهران با استقبال خوبی رو به رو شد؛ استقبالی که مخالفتهای زیادی را هم به دنبال داشت. این نشریه که با رویکرد متفاوتی منتشر شد و کمی تندتر از سابق بود، یکی از نشریات بیپروایی بود که به برخی سیاستهای دولت و نسبت به نبود آزادی برای زنان انتقاد میکرد.
هر چند جهان زنان مانند دیگر نشریاتی که برای بانوان منتشر می شد، خانه داري، بچه داري، تحصيل دختران و زنان و بهداشت كودكان را در مقاله های خود گنجانده بود اما شیوه فخرآفاق پارسای با دیگر همکارانش فرق میکرد. او مینوشت: «با همان احساسات و عواطف و صداقت و تقاضاي حمايت از مردان زمامدارعجالتا استدعا و تمنا كنند كه وسيله تعليم زنان هرچه بيش تر فراهم شده و نشر معارف در ميان زنان توسعه بيش تر يابد.»
فخرآفاق و نویسندگان نشریه میکوشیدند بهانهای به دست دولت ندهند اما موضوع زنان همیشه در ایران با سیاست گره خورده بود و این هم باعث شد تا سرانجام شمشیر توقیف بر سر جهان زنان فرود آید. به گفته منابع تاریخی، مقالهای که باعث توقیف جهان زنان شد، «از حالا» تیتر خورده بود و به موضوع کشف حجاب اشاره می کرد.
در بخشی از این مقاله آمده بود:« زنان خود را برای همکاری همگامی با مردان آماده کنند و حجاب از سر بردارند و با مردان در کوچه و بازار و حجره و اداره و کارخانه و مواقع خطر همراه باشند.»
با توجه به لحن انتقادی این مطلب، فخرآفاق پارسای و مجله جهان زنان با حملاتی از سوی مخالفان برابری زنان روبه رو شد و گروهی از تندروهای مذهبی به خانه و دفتر مجله ریختند و آنها را غارت كرده و باعث آزار و اذیت فخرآفاق پارسای شدند که باردار بود. او توانست خود و فرزندانش را از هجوم تندروها نجات دهد و به خانه یکی از دوستانش برود. «قوامالسطنه»، رییس الوزای وقت که با مشکلات زیادی رو به رو بود، شخصا دستور تعطیلی جهان زنان را داد و فخرآفاق را که چند ماهه باردار بود، به اراک تبعید کردند تا نخستین روزنامهنگار زن باشد که تبعید شد.
فخرآفاق پارسای که به همراه همسرش به سمت اراک میرفت، به دلیل شرایط جسمی و اتفاقاتی که افتاده بود، در قم ماند و دوران دو ساله تبعیدش را در همین شهر گذراند. او در جایی درباره حضورش در قم گفته است:«تازه به قم رسيده بوديم كه شنيدم مردم اراك چند نفر از افراد خارج از مذهب را شكنجه داده بودند. چون آن زمان عده اي از اوباش به من هم چنين اتهام ناروايي را مي زدند، ترسيدم و تصميم گرفتم در قم بمانم. تلگرافي براي رييس الوزراي وقت فرستادم كه من در قم مي مانم زيرا پايم به شدت درد مي كند و توان سفر ندارم. به فاصله 12 ساعت جواب موافق آمد و ما در قم ماندگار شديم.»
دوران تبعید در قم دوران سختی بود. هیچکدام از گروههای زنان از او حمایت نکردند، واکنشی به تعبیدش نشان ندادند و سراغی از فخرآفاق پارسای نگرفتند. همین باعث شد تا او اطلاعيه اعتراضی «از قم به مشتركين زنان» منتشر کرد و نوشت:« زن ها هم غيرت نداشتند. صدا از يكي شان بلند نشد. اگر جمع مي شدند دم مجلس و اعتراض مي كردند، شايد من اين همه مصيبت و دربه دري نمي كشيدم.»
فخرآفاق با ناامیدی نوشت:«عاقبت نه تنها به زنان آزادي تعليم گسترده داده نشد كه حتي آزادي بحث و انتقاد از مردان هم سلب شد. »
او پس از بازگشت به تهران، بار دیگر سعی کرد تا جهان زنان را منتشر کند اما با همه تلاشهایی که کرد، موفق نشد.
فخرالدین از پای ننشست و به عضويت «انجمن نسوان وطن خواه» در آمد و بار دیگر فعاليت هاي خويش در راه احقاق حقوق زنان را با «مجله عالم نسوان» ادامه داد.
از مرگ فخرآفاق پارسای خبری در دست نیست اما تلاشهای او و زنانی چون او بود که در دهه 40 سرانجام زنان ایرانی حق رای گرفتند و دختر او یعنی فرخروی پارسای توانست به عنوان نخستین زن وزیر، وارد کابینه شود.
-------------------
زنان تاثیرگذار ایرانی: فرخرو پارسا
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر