close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

کارگران فروشنده قربانی قوانین نانوشته شده اند

۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
ماهرخ غلامحسین‌پور
خواندن در ۷ دقیقه
فروشندگانِ مغازه هایِ برندهای لوکس اجازه ندارند غذایشان را گرم کنند چون بوی غذا ممکن است مشتری ها را دل‏زده کند.
فروشندگانِ مغازه هایِ برندهای لوکس اجازه ندارند غذایشان را گرم کنند چون بوی غذا ممکن است مشتری ها را دل‏زده کند.

«فرشته ریاضی»، فروشنده یک مغازه زنجیره ای در تهران است. او ماهانه فقط900 هزار تومان حقوق می گیرد. بیمه نیست و یکی از شرایط ضمن استخدامش این بوده که سر و وضع مرتبی داشته باشد. همین هفته گذشته بعد از جا دادن چند پارت خشکبار، با خستگی دمی نشسته است تا استراحت کند که مدیر مغازه او را با دوربین مداربسته گیر انداخته و صدایش زده و تاکید کرده که آن ها پول اضافه ندارند به یک فروشنده علاف و بی‎کاره بدهند. او گفته است این آخرین تذکرش خواهد بود.

فرشته می گوید اغلب شب ها وقتی برمی گردد خانه، لابه لای انگشتان پایش خون خشکیده یا تاول و زخم به چشم می خورد و پادرد و کمر درد بخش عادی زندگی او شده است.

فرشته ساکن «تهرانسر» و محل کارش میدان «آرژانتین» تهران است. او شش و نیم صبح بیدار می شود تا به سر و وضعش برسد. روزی 12 ساعت هم بی وقفه کار می کند؛ 9 صبح تا 9 شب. یک ساعت برای نماز و نهار استراحت دارد که معمولا هم به علت شلوغی مغازه، هیچ وقت از آن به طور کامل استفاده نمی کند.

فرشته بیمه ندارد و می گوید کار کردن برای یک آشنا در مغازه های شخصی به مراتب بهتر از کار کردن برای یک فروشگاه زنجیره ای است چون فروشندگانی که صاحب کار آشنا دارند، یک درصدِ مختصر از مبلغ فروش دریافت می کنند. یعنی هر چه قدر میزان فروش مغازه بالاتر برود، مبلغ ناچیزی هم به حقوق فروشنده افزوده خواهد شد. در حالی که در فروشگاه های بزرگ چنین شرایطی وجود ندارد و میزان فروش تاثیری در مبلغ دریافتی فروشنده ندارد، چون حقوق آن ها قراردادی و ثابت است.

«مالکان مغازه ها می گویند زیبایی و خوش لباسی می تواند در فروش مغازه تاثیر داشته باشد. برای همین، امکان جذب زن ها برای کار فروشندگی بیش تر از مردها است. به همان نسبت هم آن ها بیش از مردها متحمل زور می شوند.»

«علی رضا»، فروشنده لوازم حمام و حوله و رو تختی در طبقه بالای پاساژ «گلستان» است. دوستانش او را «آقای هوک» می نامند چون به گفته آن ها، قلابش به مشتری گیر می کند و حتما جنس را هر طوری شده به مشتری می فروشد.

می گوید آن اوایل هر جا برای کار مراجعه می کرده، به او می گفته اند فروشنده مرد نمی خواهند: «زن ها برای بیمه و دستمزد دردسر درست نمی کنند، سخت تر کار می کنند و انتظار کم تری دارند. معمولا صبورتر هم هستند و با مشتری بداخلاق کنار می آیند. در متن آگهی های استخدام نوشته شده قیافه و تیپ‎ فروشنده مهم است چون از نظر دارنده سرمایه، زیبایی و خوش لباسی می تواند در فروش مغازه تاثیر داشته باشد. برای همین است که امکان جذب زن ها برای کار فروشندگی بیش تر از مردها است. به همان نسبت هم آن ها بیش از مردها متحمل زور می شوند.»

پایه حقوق علیرضا 600 هزار تومان و تقریبا نصف حقوق قانونی کارگران بر اساس قانون کار کشور است. اما او طبق قرارداد می تواند درصد ناچیزی از سهم فروش را هم دریافت کند و همین بند قرارداد گاهی حقوقش را به سقف قانون کار می رساند.

فروشندگانِ مغازه هایِ برندهای لوکس اجازه ندارند غذایشان را گرم کنند چون بوی غذا ممکن است مشتری ها را دل‏زده کند.  

بر پایه مصوبه «شورای عالی کار»، حداقل حقوق کارگر در سال  1397 یک میلیون و 111هزار تومان است که این مبلغ برای کارگری که از حق دو اولاد نیز برخوردار باشد، با بن نقدی و حق مسکن، به یک میلیون و400هزار تومان افزایش پیدا می کند.
براساس این مصوبه، حداقل دستمزد روزانه یک کارگر مجرد 30 هزار و 997 تومان و یک کارگر با دو فرزند 37 هزار و 423 تومان تعیین شده است.

 با این وجود، حتی در مناطق گران‏قیمت تهران که سود فروش مغازه های شمال شهر گاهی از مرز چندین میلیون تومان در طول روز می گذرد، حقوق یک فروشنده از میزان تعیین شده توسط قانون کار کم تر است.

این مبلغ در شهرستان ها متفاوت است. فروشندگان زن در شهرهای دور و نزدیک استان خوزستان با مبلغی بین 500 تا 700 هزار تومان در ماه استخدام می شوند. زنان استان کرمان برای انجام کار مشابه، 650 تا 900 هزار تومان دریافت می کنند.

 «آینا قطبی یعقوبی»، منتقد تآتر، نمایش‏نامه نویس و فعال حقوق زنان چندی پیش مشاهداتش را از شرایط دشوار چند فروشنده زن در تهران در صفحه فیس‎بوکش این طور نوشته بود: «بیرون اتاق پرو منتظر ایستاده بودم، شنیدم که یکی از فروشنده‌ها به دیگری که داشت تند‌‌ و‌ تند یک گوشه پرت مغازه، روی پله‌ها ساندویچش را  گاز می‌زد، گفت آقای فلانی آمد! دختر بیچاره چنان هول شد که به سرفه افتاد. ساندویچش را قایم کرد و رفت کنار یک رگال از مانتوها ایستاد و با دختر فروشنده کناری مشغول پچ پچ شد. نزدیک‌تر که شدم، از میانه‌ حرف‌ها شنیدم که]می گفت[: "ندیده! اونجا را که دوربین ها نمی‌گیرند..."»

او در همین متن اضافه کرده که بعدها به‌واسطه یکی از آشنایانش با یکی دو تا از فروشنده‌ها صحبت کرده و چاه فاجعه هربار برایش عمیق‌تر شده: «قانون داخلی نانوشته ای آنها را از نشستن، حتی وقتی که فروشگاه خالی است، منع می‌کند. ساعت نهار، یا به عبارتی حق خوردن غذای گرم ندارند. می توانند برای چند دقیقه در ساعات خلوت کاری، خوراکی‌هایی مثل کیک و بیسکویت و چیزهایی از این دست بخورند و برای دستشویی رفتن که تعدادش در روز محدود است، بایستی باهمدیگر هماهنگ باشند و به وقت خلوتی بازار بروند. این خلوتی در ماه هایی مثل اسفند و عید عموما به‌راحتی به‌دست نمی آید. آنها حق استفاده از موبایل و اینترنت ندارند. همه این امور در پایان روز با دوربین کنترل می شود و درصورت تخلف، رقم بزرگی به عنوان جریمه از حقوق آنها کسر می شود. در واقع آن ها کارگرهای استثمارشده‌ای هستند که صرف این که مجبورند لباس تر و تمیز و در بعضی از فروشگاه‌ها حتی کفش‌ پاشنه‌ بلند و آرایش مو و صورت داشته باشند در چشم مردم از کارگران کارخانه ای تفکیک می شوند.»

برخوردهای غیرانسانی، دستمزد کم، نداشتن بیمه و ساعت های کاری زیاد و توقع صاحب کار و برای سوء استفاده از جذابیت های جنسی، از مشکلات معمول کارگران فروشنده زن است. 

فروشندگانِ مغازه هایِ برندهای لوکس اجازه ندارند غذایشان را گرم کنند چون بوی غذا ممکن است مشتری ها را دل‏زده کند. حق ندارند به احترام مشتری، مدت طولانی روی صندلی بنشینند و حتی خانم ها در دوره پریود که نیاز به استفاده مکرر از دست‎شویی دارند، فقط روزی دو بار فرصت می کنند از دست‎شویی عمومی مرکز خرید استفاده کنند. آن ها هر روز بین 10 تا 12 ساعت کار می کنند، بیمه نیستند و به جز دو روز در هرماه که باید به تناوب با هم هماهنگ کنند و می توانند در خانه بمانند، بقیه روزهای آخر هفته کار می کنند.

«شیرین آذرنگین»، شیفت بعدازظهر از ساعت 2 تا 9 شب در یک بوتیک لباس، در مرکز خرید «میرداماد» کار می کند. شیرین، فارغ التحصیل رشته طراحی پارچه از دانشگاه «الزهرا» است. او هر چه تلاش کرده، نتوانسته است در بخش تولیدی و مرتبط با تحصیلاتش شغلی پیدا کند. به همین دلیل هم به یک کار خدماتی روی آورده است اما آن چه دریافت می کند، حتی هزینه رفت و آمد و رخت و لباسش نمی شود.

شیرین می گوید در کنار همه عوامل آزاردهنده ای هم‎چون برخوردهای غیرانسانی، دستمزد کم، نداشتن بیمه و ساعت های کاری فوق تحمل و بیش از حد تعیین شده از سوی وزارت کار، آن چه او را آزار می دهد، توقع صاحب کار و حتی مشتری برای سوء استفاده از جذابیت های جنسی یک فروشنده زن است: «آن ها توقع دارند مدام بخندی و شوخی های بانمک بکنی! باید از نهایت توانایی جنسی خود برای افزایش سرمایه مغازه‎داری که اغلب مرد هستند، نهایت بهره را ببری. مزاحمت مشتری ها هم هست. با زن هایشان این جا می آیند و خرید می کنند، موقع رفتن کارت مغازه را برمی دارند و فردا اول وقت زنگ می زنند و مزاحمت ایجاد می کنند. ضمن این که نه اضافه کار داریم، نه وقتی که به اوقات فراغت‏مان برسیم و نه امکان رفتن به باشگاه و ورزش و میهمانی و سینما و این قبیل کارها. از طرف دیگر، انگار قرار است با فروش یک دستکش ماهوت زمستانه، همه عزت نفس و غرورت را هم بدهی برود. گاهی آن قدر بی خودی توی صورت مشتری مغازه خندیده ام که شب ها فک و چانه ام درد می کند.»

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

ویدیو

احمد سالک، مخزن اسرار نظامی و امنیتی

۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
خواندن در ۱ دقیقه
احمد سالک، مخزن اسرار نظامی و امنیتی