پدرام قائمی، شهروند خبرنگار
این آخرین روزهای زندگی «کارلوس کی روش» در فوتبال ایران است. هم خودش بهصورت غیرمستقیم اعتراف کرده و هم فدراسیون فوتبال نشانههای پررنگی از بی میلی برای ادامه همکاری با او نشان میدهد. جام جهانی روسیه، احتمالاً آخرین روزهایی خواهد بود که «کی روش» را با تیم ملی ایران میبینیم.
ابتدا باید نشانههای واضح را مرور کرد. سرمربی تیم ملی ایران، برای مراسم قرعهکشی جام ملتهای آسیا به امارات سفر نکرد. از میان 24 تیم حاضر در این رقابتها، فقط مربی تیم ملی ایران در مراسم حضور نداشت. «کی روش» برای غیبت خود استدلالی وارونه آورد: «این مراسم برای مربیانی بود که در جام ملتها، کنار تیمهای خود هستند. برای بنده مناسب و محترمانه نبود که بدون اینکه سرمربی تیم ملی ایران در آن برهه باشم در این مراسم شرکت کنم.» وارونگی استدلال سرمربی تیم ملی را میتوان از این رسم همیشگی فهمید که مربیان ملی، بدون در نظر گرفتن اینکه قراردادشان تمدید میشود یا نه، در قرعهکشیها شرکت میکنند.
نمونهاش، تیم ملی ژاپن و «آکیرا نیشینو» است. حدود دو هفته قبل، سرمربی سابق گامبا اوزاکا، بهعنوان سرمربی جدید تیم ملی این کشور معرفی شد. در روز معرفیاش، «کوزو تاشیما»، رئیس فدراسیون فوتبال ژاپن گفت: «ترجیح دادیم در مقطع کنونی، یک ژاپنی جای هلیلهوژیچ را روی نیمکت بگیرد. اما بعد از روسیه، قطعاً سراغ گزینههای جدیدی از اروپا خواهیم رفت.» اما آکیرا نیشینو در مراسم قرعهکشی جام ملتهای آسیا حاضر شد. مسابقاتی که قرار است زمستان سال ۲۰۱۹ برگزار شود.
کتاب داستانی «کارلوس کی روش» و فدراسیون ایران در چند صفحه خلاصه میشود. پشتوانههای مردمی سرمربی پرتغالی، مهمترین صفحه این کتاب است. او ۱۵ فروردینماه سال ۱۳۹۰ با فدراسیون ایران و در دفتر کار «محمد عباسی» وزیر وقت وزارت ورزش و جوانان قرارداد بست. عباسی پس از مشاهده امضای قرارداد کی روش با فدراسیون ایران، حضور این پرتغالی نامدار را «نتیجه پیگیریهای محمود احمدینژاد» دانست. هرچند که سال ۹۵ در گفتوگو با «تسنیم» حضور کی روش در فوتبال ایران را اشتباه استراتژیک وقت ورزش ایران خواند و گفت: «به کفاشیان (رییس وقت فدراسیون فوتبال) گفتم کیروش را اداره کن تا حدش را بداند.» اشارهاش مستقیم به اعتراضهای همیشگی سرمربی تیم ملی برای بقا یا رفتن بود.
اما کی روش تمام این سالها، به یک مقبولیت اجتماعی رسید. نمونهاش نظرسنجیهای برنامه ۹۰ در تمام ادواری که او بحث رفتن و جدایی را پیش کشید. کی روش تقریباً در تمام نظرسنجیهایی ک تا پیش از سال ۹۵ انجام شد، بیش از ۹۰ درصد از آرای مردم را برای بقا بهدست میآورد. این حمایت مردمی، تقریباً همیشگی بود.
او پس از صعود همراه تیم ملی به جام جهانی برزیل، استعفا داد. پس از همان جام جهانی، در سالن کنفرانس خبری بازی ایران و بوسنی به صورت رسمی از مردم ایران خداحافظی کرد. بعد اما در جام ملتهای آسیا (۲۰۱۵ استرالیا) روی نیمکت تیم ملی نشست. در بازی با عراق شکست خورد، حذف شد و باز هم استعفا داد. قراردادش تمدید شد، ولی اسفندماه ۱۳۹۳ باز هم حرف از جدایی و رفتن زد. وقتی از اردوی نوروزی تیم ملی در اتریش و سوئد به پایان رسید، به ایران برنگشت. ولی شهریورماه سال ۹۴ قراردادش را تا پایان جام جهانی تمدید کرد.
ماجرا فقط در حمایتهای مردمی خلاصه نمیشد. در صفحه دوم، روایت حمایت «مجید روحانی» پسر رئیسجمهور ایران را میخواندیم. مجید روحانی، دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف، ادارهکننده سایهنشین شرکتهای ریز و درشت فنآوری اطلاعاتی ایران و هوادار سرسخت پرسپولیس است. پسری که در زمان بازی ایران و نیجریه در جام جهانی برزیل، از پدر با پیراهن تیم ملی ایران عکس انداخت و در صفحات مجازی منتشر کرد. مجید، مهمترین مشاور «ورزشی» پدری است که نه در ورزش سررشتهای دارد و نه به آن علاقهای. اما تابع تصمیمات پسری است که گاهی هم در احساسات خود غرق میشود.
مجید برای پدر، صاحب نفوذ است. شاید به این دلیل که «حسن روحانی» هنوز داغ پسر رشیدش را در سینه دارد. روحانیِ پدر، هرگز اجازه نداده که فرزندانش (بعد از خودکشی اولین پسرش) موردتوجه رسانهها قرار بگیرند. فرزند اول حسن روحانی، «محمد روحانی» بود که در آستانه ورود به ۲۰ سالگی از دنیا رفت. دو روایت در مورد مرگ او وجود دارد؛ «حسین موسویان»، از اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای جمهوری اسلامی در دولت محمد خاتمی و از نزدیکان حسن روحانی در گفتوگویی با نشریه «تایم» مدعی شد که فرزند حسن روحانی به قتل رسیده است؛ قتلی سیاسی که هرگز قاتل آن پرونده نیز مشخص نشد. در عین حال، پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲، وبسایتهای اصولگرا نوشته بودند که او به دنبال «شکست عشقی» دست به «خودکشی» زده است. حالا بخشهایی از گرایشهای ورزشی رییسجمهور ایران، محصولی از تفکرات مجید است. پسری که باید تا جای امکان از نگاههای سیاسی دور بماند.
مردادماه سال ۹۴ وقتی بحث بر سر آخرین بقا یا رفتن کی روش بود، «علی کفاشیان» در گفتوگو با «ایسنا» از تمایلات سیاسی (در درجاتی بالاتر از وزارت ورزش) برای بقای کارلوس کیروش اینگونه گفته بود: «البته هم پسر و هم برادر آقای روحانی به کارلوس علاقه دارند؛ با او حرف زدند، عکس گرفتند و از این مربی حمایت میکنند. خب؛ اینیک فرصت برای ما است که از این دو برای امضای قرارداد استفاده کنیم. فدراسیون به تنهایی نمیتواند همه هزینههای قرارداد را بدهد.»
کی روش فقط مربی «گرانقیمتی» نبود. او هزینه زایی هم داشت. دهم بهمنماه سال ۹۶ فدراسیون بینالمللی آمار و تاریخ فوتبال (IFFHS) اسامی گران قیمتترین مربیان تیمهای ملی جهان را منتشر کرد که «کارلوس کیروش» بر اساس این آمار در رده هفتم قرار گرفت. کارلوس کیروش با دستمزد سالانه ۲ میلیون یورو بهعنوان هفتمین مربی گرانقیمت در جام جهانی و بالاتر از مربیانی مانند «گرث ساوت گیت» سرمربی تیم ملی فوتبال انگلیس و «خورخه سامپائولی» سرمربی تیم ملی فوتبال آرژانتین نشست. منهای دریافتی مستقیم، او بندهایی در قراردادش گنجانده که کمرشکن است. مانند دریافت ده درصد از «پاداش صعود به جام جهانی» که از سوی فیفا به فدراسیونهای حاضر در جام جهانی پرداخت میشود. سهم ایران میلیون دلار است و پاداش کی روش 800 هزار دلار از این مبلغ. همینطور هزینه اسکان، رفتوآمد داخلی و تمام هزینه پروازهای خارجی، هزینه درمانی حتی دندانپزشکی و مالیات هم بر عهده فدراسیون فوتبال قرار داده شد.
این هزینهها از عهده فدراسیون فوتبال خارج بود. پس «مجید روحانی» کلیددار تمدید قرارداد کی روش با فدراسیون فوتبال ایران شد. وزارت ورزش و جوانان، از زمان «محمود گودرزی» بیش از شصت درصد از هزینههای کی روش را بهناچار تقبل کرد. ناچاری، از سر دستور بود؛ وگرنه وزیر وقت ورزش، مخالفتی جدی با حضور کی روش داشت. او حتی پیش از جام جهانی برزیل در دیدار با مدیران روزنامه ایران گفته بود: «اگر قدرت داشتم، همین امروز "حسین فرکی" را جانشینش میکردم.»
قدرتش را نداشت، چون کی روش حمایت سیاسی بالاتر از او را برای خود میدید. اما به نظر میرسد همانطور که «محمد عباسی» وزیر ورزش دولت روحانی، از حمایت و همراهی با کی روش پشیمان شد، امروز «مجید روحانی» هم میلی به بقای سرمربی پرتغالی در تیم ملی ندارد. بخش عمدهای از این تغییر، به گرایشهای رنگی مجید روحانی، بخشی دیگر به درگیریهای اخیر سرمربی تیم ملی در فوتبال ایران و در نهایت شایعات در مورد فساد مالی سرمربی و رابطهاش با شرکتهای نقل و انتقالاتی فوتبال مرتبط میشود.
بهمنماه سال ۹۶ «عبدالکاظم طالقانی» عضو هیئترئیسه فدراسیون فوتبال مدعی شده است که مذاکرات اولیه برای تمدید قرارداد «کارلوس کی روش» با تیم ملی ایران آغاز شده است. اسفندماه نیز «مهدی تاج» خبر از مذاکرات با کی روش برای قرارداد یک ساله داد. اما حالا «کی روش» به خبرگزاری مهر گفته است: «شأن من نیست که یک قرارداد شش ماهه را قبول کنم.» فدراسیون ایران هم خوب میفهمد با کی روش از چه دری وارد مذاکره شود. او را بهصورت رسمی رد نکرده، اما برای ادامه حیاتش در فوتبال ایران، یک قرارداد شش ماهه روی میز گذاشته است.
رسانههای دولتی هم فضا را آماده میکنند. روزنامه دولتی «ایران ورزشی» در سرمقاله خود مینویسد: «ما حتی در حمایت از کی روش اشتباه کردیم» و تیتر چهار سال قبل خود در همراهی با او را نقد کرده است. خبرگزاری دولتی «ایرنا» هم امروز (یکشنبه) در یادداشتی به گفتار سرمربی ایران نقد وارد کرده و نوشته: «کی روش پسر بهانهگیر فوتبال ایران است و این خصلت او در تمام هفت سال گذشته برای طرفداران فوتبال به خوبی نمایان شد.» ایرنا البته به استقبال آینده هم رفته و مینویسد: «کی روش به دنبال بهانهگیری بود تا عدم نتیجهگیری احتمالی در جام جهانی را به متغیرهایی غیر از نقش خود واگذار کند.»
آیا هفتمین مربی گرانقیمت فوتبال جهان، بازهم پیشنهادی باارزش مالی ایران پیدا میکند؟ کی روش درخواست رسمی خود برای سرمربیگری کامرون را هم به فدراسیون فوتبال این کشور تحویل داده. اما مسلماً او بیمیل نیست بازهم در ایران بماند. شاید کلید بقایش، شگفتی احتمالی در جام جهانی روسیه باشد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر