«ضیا نبوی»، فعال دانشجویی ۲۵ بهمن ماه، پس از گذراندن هشت سال و هشت ماه زندان آزاد شد. او که به اتهام «محاربه» و «ارتباط با سازمان مجاهدین خلق» محاکمه شده بود، نزدیک به ۹ سال را به اتهامهای دیگری در زندانهای مختلف «اوین» در تهران، «کارون» در اهواز و «مرکزی سمنان» سپری کرد. نبوی بایستی پس از پنج سال آزاد میشد اما سه سال و هشت ماه بیش تر در زندان ماند. حالا او پس از آزادی، سختترین دوران زندان خود را روزگار «تبعید» میداند.
ضیا نبوی، دانشجویی که در سال ۱۳۸۷ «ستارهدار» شده بود، سه روز پس از انتخابات مناقشهبرانگیز ۱۳۸۸ بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او را یک سال و نیم در این زندان نگه داشتند و سپس با حکم تبعید، به زندان کارون اهواز فرستادند. سه سال و نیم در این زندان بود. بعد از پی گیریهای خانواده اش، قاضی رضایت داد که به زندان سمنان منتقل شود. قاضی تصمیم گرفته بود که محل تبعید را بعد از اینهمه مدت، خود ضیا نبوی انتخاب کند. او هم محل زندگی خانوادهاش را انتخاب کرد.
نبوی از زمان ورود به «دانشگاه مازندران»، به عضویت «انجمن اسلامی» درآمد و در مدت شش سال فعالیت دانشجویی داشت. این انجمن تا سال ۱۳۸۴ به شکل قانونی فعالیت میکرد اما بعد از روی کار آمدن «محمود احمدینژاد» به عنوان رییس دولت، فعالیت آن غیرقانونی تشخیص داده شد. او را به خاطر فعالیتهایش، دو ترم از تحصیل تعلیق و سپس ستارهدارش کردند.
نبوی به همراه برخی دیگر از دانشجویان ستارهدار، «شورای دفاع از حق تحصیل» را دایر کرد. زمانی که احمدینژاد در مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری، وجود دانشجویان ستارهدار را تکذیب کرد، این شورا توانست لیستی با بیش از ۶۰ دانشجوی ستارهدار را منتشر کند.
حالا او بعد از گذراندن این سالها در زندان، میگوید که بدترین تجربهاش در زندان، تبعید بوده است. نبوی در گفتوگو با «روزآروز»، ضمن روایت زندان، از «مدارا» و «تکثر» در جامعه ایران صحبت کرده است: «انسانهایی که کالبد، جسم و روان دارند و در نهایت شهروندان جامعه هستند که باید با آنها زندگی کرد.»
به باور او، امیدهای یک جامعه با تواناییهای آن متفاوت است: «]اما در عمل[، بیش تر از تئوریهای ما، ویژگیهای شخصیتی-روانیمان کنترلمان میکند؛ رفتارهایی که شاید آگاهانه نباشند. شاید همه ما در عالم از مدارا و تکثر دفاع میکنیم اما عملا کوچکترین منتقدانمان را هم از دایره دوستانمان خارج میکنیم. در حالیکه ضرورت امیدوار و صلحطلب بودن، تلاش برای داشتن زندگی همدلانهتری است.»
نبوی می گوید وقتی بعد از یک سال و نیم زندانی بودن در اوین، نامش را خوانده اند تا به تبعید برود، ناامیدی را تجربه کرده است: «دنیایی با همبندیهایم ساخته بودم که من را از آن جدا کردند. وقتی برای فرستاده شدن به تبعید، به اتاق تاریک بازداشتگاه رفتم، برای اولین بار فهمیدم چرا انسانها خودشان را میکشند؛ برایم منطقی بود وقتی تا آیندهای دور هیچ امکانی برای تغییر نیست و دست و بال کسی بسته است. در آن لحظه آنقدر احساس مظلوم بودن داشتم که مطمئن بودم واقعی نیست؛ خواب است و بیدار میشوم؛ دنیا اینقدر هم ناعادلانه نیست.»
نبوی در روایتهایش مهمترین ترس را در زندان، «بقا» و «زندهماندن تحت هر شرایطی» توصیف میکند و میگوید ترس اساسی از دست دادن و مرگ نیست بلکه باید در شرایطی زندگی کنی که اصلا زنده بودن را دوست نداری.
در بندی که او حبس خود در زندان «کارون» اهواز را گذراند، ۳۰۰ زندانی نگه داری میشدند. اتاقها برای زندانیان جا نداشتند و بیش از ۱۰۰ نفر از آنها در هواخوری، روی پتو زندگی میکردند. می گوید هواخوری به قدری مملو از جمعیت بود که تنها راه باریکهای برای عبور و مرور خالی مانده بود؛ آنهم زیر آفتاب و بارانهای اهواز.
به روایت او، وقتی باران بر سر زندانیان میبارید، آنها به حمام و دست شویی پناه میبردند یا روی گاز میخوابیدند.
نبوی هنگام روایت آن روزها، بغض میکند، صدایش بند میآید، نفسی تازه میکند و میگوید: «زندانیان هواخوری به قدری گرسنه بودند که وقتی از بند بیرون میآمدی، از تو قند و نان میخواستند. اما تو باید خودت را حفظ میکردی. مکانیزم بقا میگفت باید خود را سالم نگه داری. خودخواهانه است اما میدانستی کاری از تو برنمیآید. حداقل کاری که میتوانستی بکنی، این بود که خودت را سالم نگه داری. زندانیها مواد شویندهای را که زندان به آنها میداد، استفاده نمیکردند تا بتوانند با اولین پاکت سیگار معامله کنند.»
به گفته خودش، وقتی ۹ ماه چنین شرایطی را تجربه کنی و دیگر زندانیان را برای حفظ بقا نادیده بگیری، حس «همدلی» و «انسانی» از بین میرود یا کمرنگ میشود.
ضیا نبوی در دوران انتخابات از رای دادن حمایت و دیگران را به همین کار تشویق میکرد. همین مساله باعث شد که جریانهای مختلف سیاسی به او حمله کنند و در فشار قرارش دهند. اما حالا میگوید تجربه زندان برای او چنین نگرشی را ایجاد کرده است. اگرچه تاکید دارد که در بیش از هشت سال زندان نتوانسته است مانند انسانهای آزاد رشد کند اما به «تجربه زیستی» خود برمیگردد.
نبوی در مدت تبعید در کارون اهواز، زندگی خصوصی خود را از دست داد و زندگیاش در پیوند با دیگر زندانیان قرار گرفت. در این مدت رییس زندان هم تغییر کرد. همین تغییر مدیریت باعث شد دگرگونی در شرایط زندان را بچشد. اگرچه معتقد است تغییر رییس دولت، ساختار سیاسی یک نظام را تغییر نمیدهد اما میتواند تغییراتی را باعث شود.
می گوید تا پیش از تغییر رییس زندان، رییس پیشین را هیچگاه ندیده بود. رییس جدید اما هر هفته با زندانیان ملاقات داشته و به گلایهها و خواستههایشان گوش میداده است. می گوید در دوره رییس نخست، کتک زدن زندانیان توسط نگهبانان امری عادی بود اما رییس دوم در پی شکایت زندانیان، برای مامورانی که اقدام به ضرب و شتم زندانیان میکردند، پرونده تشکیل میداد.
به گفته نبوی، در دوره ریاست مدیر دوم، هیچ زندانی کتک نخورد.
او نمونه دیگری روایت می کند و می گوید بهداری زندان در دوران رییس نخست، پزشکی داشت که پشت دریچهای کوچک نشسته بود و برای هر بیماری و دردی، قرصهای «آموکسیسیلین» و سرماخوردگی تجویز میکرد اما بعد از تغییر ریاست، چهار پزشک به بهداری آمدند و برای زندانیان کارت بهداشت صادر شد: «وقتی مدیری تعویض و عقلانیت به ساختار تزریق میشود، اتفاق مثبتی می افتد و بهبودی ذره ذره در لحظههای زندگی انسانها به وجود میآید. وقتی رنجی را که از زندگی آدمها کم میشود در تعداد آنها ضرب کنیم، حمایت از تغییر ارزشمند میشود.»
او حالا معتقد است که خشم و ناامیدی در انسانها میتواند باعث شود که تصور شرایط بدتر ناممکن باشد اما وقتی چنین شرایطی تجربه شود، برای انسانها مسجل میشود که همیشه شرایط بدتر هم وجود دارد.
ضیا نبوی در دادگاه بدوی به ۱۵ سال زندان محکوم شده بود. پس از پی گیریهای حقوقی و درخواست اعاده دادرسی، با نظر کارشناسی وزارت اطلاعات، پرونده او به شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر ارجاع شد. دادگاه اتهام «محاربه از طریق ارتباط با سازمان مجاهدین خلق» را رد کرد و او را برای «اجتماع و تبانی، تبلیغ علیه نظام و اخلال در نظم» به هفت سال زندان محکوم کرد. با توجه به ماده ۱۳۴ «قانون مجازات اسلامی»، پس از تجمع حکمها، او می بایست پنج سال را در زندان میگذراند اما این فعال دانشجویی نزدیک به چهار سال بیش تر از حکم نهایی خود را در حبس و تبعید گذراند بدون آنکه هیچ مقام مسوولی پاسخگوی سالهای از دست رفته او در زندانها باشد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر